دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
سلام گلم این انجمن دوستان از خودمونه محمد پسر هنر پیشه تاتر وهمونی که سر دعای جوشن کبیر تعداد بندا رو می گفت وای که دیشب چه شبی بود من که مردم از بسی حاجت گرفتم هرچه بیشتر دعا می کنیم کمتر جواب می گیرم بازم شکرت خدا ..... خدارو چه دیدی شاید دوبارخدا می خواد ما بریم پیششولی خودمونیم ساندویج خیلی حال داد
سلام عزیز دل چه جالب یواش یواش دارن رو میکنن جواب میگیری عزیزکم هنوز 2 شبِ دیگه مونده اینقده میریم درِ خونش تا جوابمونو بگیرم. سریش درِ خونش میشیم آره والله جون گرفتیم
خیلی عالیه درد منو تازه کردین وقتی تو خونه میشینم همش قیافش جلو نگامه همش میخوام برم پیشش باهم تو خیابون قدم بزنیم ولی همهش این دیوار لعنتی مانع میشه دلم میخواد تو دنیا اصلا نه دری باشه نه دیواری فقط گوشی باشه تا پیغاممو به اون برسونه
هر چی میکشیم از همین دیوار هاست ممون از حضور گرمت
فاطی
پنجشنبه 27 مردادماه سال 1390 ساعت 09:21 ب.ظ
راستی یادم رفت اسممو بنویسم عکستم خیلی معنا داشت
فدای تو
[ بدون نام ]
پنجشنبه 27 مردادماه سال 1390 ساعت 09:18 ب.ظ
سلام گلم مطلبت خیلی خیلی قشنگ بود ودر تعجبم از این همه کم خواهی تو فقط یک گوش می خوای ..........!
سلام عسلم آخه هیچکی ندونه تو که می دونی من قانعم عزیزم
محمد
پنجشنبه 27 مردادماه سال 1390 ساعت 04:28 ب.ظ
سلام خاله همه اینایی که خواستی هست ولی کو گوشه شنوا مگه نه
سلام عزیزم راست میگی خاله جون؟همش هست؟ پس من برم دنبال یه جفت گوش؟ . ای بابا 40ساله میگردیم خاله جان ،حتی دریغ از یکیش . . . ولی مـــــــــــن پیداش میکنم حالا میبنی . حتی شده اون دنیــــــــــــا
قربونت برم با اون نظر خوشگلت
ماری
پنجشنبه 27 مردادماه سال 1390 ساعت 12:03 ب.ظ
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم. تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم. پس ازِ یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم حیران و سرگردان چشمانی ست رویایی و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم تو را در دشتی از تنهایی وحسرت رها کردم همین بود آخرین حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگینت حریم چشمهایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم نمی دانم چرا رفتی؟ نمی دانم چرا ، شاید خطا کردم و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی نمی دانم کجا ، تا کی ، برای چه ، ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید نمی دانم چرا ؟ شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم...!!.
ممنونـــــــــــــــــم ماری جونــــــــــــــم خیلی قشنگ بود عزیزم
E.P.M.290
پنجشنبه 27 مردادماه سال 1390 ساعت 11:17 ق.ظ
به در گویم زعشقت هم به دیوار که تاعالم بفهمند عاشقت کیست
به گوش باد نجوا میکنم من زعشقی کز تو در دل ماند و باقیست
تقدیم به شما
مرسی از شعر زیباتون و تشکر مضاعف بابت حضور پر رنگتون
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام گلم این انجمن دوستان از خودمونه محمد پسر هنر پیشه تاتر وهمونی که سر دعای جوشن کبیر تعداد بندا رو می گفت وای که دیشب چه شبی بود من که مردم از بسی حاجت گرفتم هرچه بیشتر دعا می کنیم کمتر جواب می گیرم
بازم شکرت خدا .....
خدارو چه دیدی شاید دوبارخدا می خواد ما بریم پیشش
ولی خودمونیم ساندویج خیلی حال داد
سلام عزیز دل


چه جالب یواش یواش دارن رو میکنن
جواب میگیری عزیزکم هنوز 2 شبِ دیگه مونده اینقده میریم درِ خونش تا جوابمونو بگیرم. سریش درِ خونش میشیم
آره والله جون گرفتیم
انجمن دوستان شما را به وبلاگ companyentourage.blogfa.com دعوت میکند
ممنونم از دعوتتون
Salam shadi joon man upam hatman biaaaaaaaaa hatmaaaaaan
سلام گلم واستا اوووووووووومدم
عزیزم من اومدم ولی نتونستم واست نظر بزارم
هر چی میکشیم از همین دیوار هاست
ممون از حضور گرمت
راستی یادم رفت اسممو بنویسم عکستم خیلی معنا داشت
فدای تو
سلام گلم مطلبت خیلی خیلی قشنگ بود ودر تعجبم از این همه کم خواهی تو فقط یک گوش می خوای ..........!
سلام عسلم
آخه هیچکی ندونه تو که می دونی من قانعم عزیزم
سلام خاله همه اینایی که خواستی هست ولی کو گوشه شنوا مگه نه
سلام عزیزم






راست میگی خاله جون؟همش هست؟
پس من برم دنبال یه جفت گوش؟
.
ای بابا 40ساله میگردیم خاله جان ،حتی دریغ از یکیش
.
.
.
ولی مـــــــــــن پیداش میکنم حالا میبنی
.
حتی شده اون دنیــــــــــــا
قربونت برم با اون نظر خوشگلت
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم.
تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.
پس ازِ یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم حیران و سرگردان چشمانی ست رویایی
و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم تو را در دشتی از تنهایی وحسرت رها کردم
همین بود آخرین حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگینت حریم چشمهایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم
نمی دانم چرا رفتی؟
نمی دانم چرا ، شاید خطا کردم
و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی
نمی دانم کجا ، تا کی ، برای چه ،
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید
نمی دانم چرا ؟ شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم...!!.
ممنونـــــــــــــــــم ماری جونــــــــــــــم خیلی قشنگ بود عزیزم
به در گویم زعشقت هم به دیوار

که تاعالم بفهمند عاشقت کیست
به گوش باد نجوا میکنم من
زعشقی کز تو در دل ماند و باقیست
تقدیم به شما
مرسی از شعر زیباتون و تشکر مضاعف بابت حضور پر رنگتون