دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن

زندگی زیباست...





باید راهی یافت، برایِ زندگی را زندگی کردن،

نه فقط زندگی را گُذَراندَن ..

باید راهی یافت،

برایِ صبح ها با اُمید چشم گُشودَن،

برایِ شب ها با آرامشِ خیال خوابیدن..

اینطور که نمیشود،

نمیشود که زندگی را فقط گذراند ،

نمیشود که تمام شدنِ فصلی و رسیدنِ فصلی جدید را فقط خُنَکایِ ناگهانیِ هوا یادَت بیاورد،

نمیشود تا نوکِ دماغَت یخ نکرده حواسَت به رسیدنِ پاییز نباشد..

اینطور پیش بِرَوی یک آن چَشم باز میکنی

خودَت را میانِ خزانِ زردِ زندگی ات میابی ،

و یادت هم نمی آید چطور گذَرانده ای مسیرِ بهاری و سبزِ زندگی ات را..

اصلا خدا را هم خوش نمی آید،

راهَت داده به دنیایَش که نقشَت را ایفا کنی،

یک روز خوبُ حتی یک روز بد ،

یک روز شیرینُ حتی یک روز تلخ ،

یک روز آرامُ حتی یک روز پُرهیاهو ،

وظیفه ی تو زندگی را با تمام و کمالَش زندگی کردن است،

با تمامِ سِکانس هایِ تلخ و شیرینَش..

نمیشود که همه اش خسته باشی

و سَرِ سکانس هایِ تلخ بهانه بیاوری و گوشه ای به قهر کِز کنی و بازی نکنی ..

حق داری که خستگی ات را در کنی،

اما حق نداری که دیگر مسیر را ادامه ندهی ..

اینطور که نمیشود،

تا دیر نشده باید راهی پیدا کرد،

باید زندگی را زندگی کرد ..


تولدم مبارک


      میگن امروز تولدمه….

اما من هیچ وقت دلم نمیخواد خودمو به اعداد و ارقام محدود کنم
و به نظرم تاریخ تولد یک انسان صرفاً روزی نیست که از شکم مادر متولد شده
به نظرم یه آدم توی عمرش بارها و بارها متولد میشه
مثلاً هر بار که از ته دلش احساس خوشحالی میکنه
هر بار که بعد از یک زمین خوردن اساسی پا میشه و ادامه میده
اولین باری که عشق رو لمس می کنه…
اولین باری که احساس ناب دوست داشتن پاشو به زندگیش میزاره
هر وقت از یک مسیر اشتباه برمیگرده
یا زمانی که با خاطرات تلخش خداحافظی
می کنه انگار تازه متولد شده
لحظه‌ای که با محبتش باعث شادی دلی میشه
یا جلوی شکستن قلبی و ریختن اشکی رو میگیره
یا هر وقت کسی رو با تمام وجودش
می بخشه….
هر روزی که سعی می کنه خوب باشه و هر شبی که با احساس رضایت از خودش
می خوابه انگار تولد دوباره ست
و من هر بار در زندگی هر کدوم از این حس‌ ها رو تجربه کردم به خودم گفتم
تولدت مبارک رفیق …

فلفل






دیده ای وقتی فلفلِ شیرین می خوری ، درست زمانی که خیالت از بابتِ شیرین بودنِ فلفل ها راحت شد ، ناگهان سر و کله ی یک فلفلِ تند و آتشین پیدا می شود که حالت را بگیرد و باعث شود که در انتخاب های بعدی ات بترسی و محتاط تر عمل کنی ؟!

آدم ها درست شبیه به فلفل اند ، نمی شود از ظاهر و برچسبی که رویشان خورده قضاوتشان کرد .

خیلی ها ظاهرا بی خطر ، اما واقعا خطرناکند !

درست زمانی که اعتماد کردی ، چهره و هویتِ اصلیِ شان را نشانت می دهند و تو را از جامعه و اعتمادهای دوباره می ترسانند .

این ها همان فلفل های تندی اند که با نیتِ فلفلِ شیرین گازشان می زنی و غافلگیرانه می سوزی !

باید در انتخابِ آدم ها احتیاط کرد و قبل از اعتماد کردن ، خوب آنها را سنجید و امتحان کرد .

نباید گولِ ظاهرِ آدم ها را خورد .

آدم های سمی و خطرناک هم مثلِ فلفل های تند ، شاید تعدادشان کم باشد ؛ اما بدجور آدم را می سوزانند ، بدجور ! 


  


دل نوشته ی مادرانه





بهترین روز زندگیت خواهد بود،روزی که خودت باشی،خودت رو دوست داشته باشی وبخاطر خودت زندگی کنی.

نخوای کسی باشی که نیستی وزندگیت رو روی مدار رضایت وتایید دیگران تنظیم کنی.

بهترین روز زندگیت خواهد بود،روزی که تمام جزئیات زیبای اطرافت رو دقیقا ببینی،وعمیقا  دوست داشته باشی...

روزی که بلد باشی با ساده ترین ها به پیچیده ترین حالت ممکن شاد باشی...

امروز من شادم وخودم رو خوشبخت میبینم

 خوشبختی همین لحظه س که من دارم لذت میبرم از نوشتن حرفام،خوشبختی یعنی همین الان،حسی که دارم.

یعنی همین چیزای کوچیکی که فکر میکنیم کوچیک ان،اما نیستن!

خوشبختی همیناس! یعنی در لحظه،توهرجایی که هستی، تواون لحظه اونجا حضور داشته باشی وحسش کنی،

خوشبختی یعنی شمارو دارم که بیام باهاتون حرف بزنم

خوشبختی یعنی دوستای خوبی داشته باشی که دلت بهشون گرم باشه.

خوشبختی یعنی همراهان زندگیم،

شوهرم❤

محمدم❤

علیرضام❤

مهدیم❤

وپدرو مادرم❤

که بودنشون تمام هستی و وجود منه❤️‍


  ودر آخر 

روز زن بر تمامیِ  دوستانم مبارک

تولدم مبارک






دقیقه ها

ساعت ها و روز ها

عمر

و عمر

و عمر…

می دانی؛

“عمر” خوب یا بدش بخواهی و نخواهی

زشت یا زیبا

ماهیت” رفتن ” دارد!

خوشحالم امروز که یک سال به طول عمرم اضافه شده شما را دارم

کسانی که عمق زندگی ام را زیاد می کنند

دوستانی که

اگر بروند هم مرور می شوند… به اندازه ی یک عمر حتی!

بهترین هدیه من امسال همین حس خوب معنا داشتن در کنار شماست…

چشمم را میبندم

ذهنم را باز میکنم

و شمع ها را به نیت آرزوهای قشنگ تک تکتان فوت میکنم



آدم


 


قــــــرن هاســـــــــــت جستجـــــوگـــرِ آدم
 هستــــــم ...
تا لـــذتِ خـــوردنِ یک سیــــبِ ســـــــرخ را با او تجــربه کنــــــــــم ...
قرن هـــــــــــاســــــــــــــــــــت ...
مشکل از مــــــن نیســـــت ...
نه مـــــــن ..!
نه سیــــبِ ســــرخ ...!
نه شیــــطــــــان ...!
" تـــــــــــو " نایــــــــــاب شــــده ای " آدم " ...

هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست...





خیلی ازماها...


بزرگترین اشتباه زندگیمون رو نتیجه یک اعتماد میدونیم ،اعتماد به کسی که از جفت چشمامون بیشتر قبولش داشتیم،واز صفر تا صد زندگیمون  با خبر بوده...

تا اینکه یک روز به خودمون اومدیم ودیدیم اون آدمی که از همه ی دنیا بیشترقبولش  داشتیم تغییر کرده وحالا تبدیل به کسی شده که حالا داره بیشترین ضربه رو به روحو روانمون میزنه چون از همه ی رازهامون باخبره ونقطه ضعفامون رو میشناسه...

مارفتارهایی ازش دیدیم که فکر میکردیم از هرکسی سر بزنه جز اون...

یک روز چشمامونو باز کردیم ودیدیم تو زندگیمون پراز زخم های عمیق هست که از خودی خوردیم،از کسی که یه زمانی نزدیک ترین آدم زندگیمون بوده وبهش اعتماد داشتیم ولی حالا فقط یک غریبه ست...

اونجا بود که پشت دستمون رو داغ کردیم،تا به هرکسی اعتماد نکنیم،تا دیگه تمام رازهامونو در گوش کسی نگیم،تا دیگه نذاریم کسی اونقدر بهمون  نزدیک بشه که بتونه بهمون ضربه بزنه...

بعد از اون بزرگترین ترس ما شد اعتماد کردن به آدما...دیگه خیلی سخت اعتماد میکنیم، به حرفایی که گوشامون میشنوه،به احساساتمون،حتی به جفت چشمامون...

خیلی از ماها حالا تنهایی رو انتخاب میکنیم چون یک روزی یکی بهمون ثابت کرده ،

هیچ چیزی از هیچکس بعید نیست...



خدای همیشگی من






خدایا…

یادم بده آن قدر مشغول عیب‌های خودم باشم که عیب های دیگران رانبینم…

یادم بده اگر کسی را بد دیدم قضاوتش نکنم، درکش کنم…

یادم بده بدی دیدم “ببخشم” ولی بدی نکنم! چرا که نمی دانم بخشیده می شوم یا نه…

یادم بده اگر دلم شکست نفرین نکنم، دعا کنم، نتوانستم سکوت کنم…

یادم بده اگر سخت بگیرم “سخت می بینم”…

یادم بده به قضاوت کسی ننشینم چرا که در تاریکی همه ی شبیه هم هستیم…

یادم بده چشمانم را روی بدی‌ها و تلخی‌ها ببندم چرا که چشمان خوشگل، بی‌شک جذاب می‌بینند…

خدای همیشگی من!!

نمی‌دانم امروز هستم یا فردا…

تو از ازل مرا یافته ای و من هنوز در جستجوی توام…

یاریم کن لبخند خود را نثار تمام کسانی کنم که دلم را شکستند،

قضاوتم کردند،

نادیده‌ام گرفتند…

یادم بده از آدمها خرده نگیرم… اگر بد شدند بدی دیدند! من مفید هستم و مفید می مانم…

چرا که مفید بودن هنر نیست، مفید ماندن هنر هست..

آمین یا رب العالمین


موهبت زندگیم روزت مبارک







پدر و مادر؛ بزرگ ترین موهبت الهی هستند، تا زمانی که سایه آن ها بالای سر فرزندانشان باشند شاید فرزندان نتوانند به درستی به دریای از محبت ها و از خود گذشتی و ایثار آن ها در حق خودشان پی ببرند و شاید زمانی این موضوع را درک می کنند که آن ها را از دست می دهند و یا به دلایل مختلف برای مدت طولانی مجبور به دوری و ترک آن ها می شوند و خواهند فهمید که زندگی بدون پدر و مادر هیچ خیر و برکتی نخواهد داشت و با وجود دعاها و مراقبت ها و نگرانی ها پدر و مادر ها است که زندگی انسان مفهوم می یابد و در مسیر درست قرار می گیرد.

خدایـــا !

به بزرگیـــــت قســـم …

توعکس های دست جمعی جای هیچ پدر و مـــــادری رو خــالی نذار …

آمیـــــن


خانه ی پدرو مادر





"خانه پدر و مادر"


بعد از خانه خدا،تنها خانه ای است که:


روزی ده ها بار می توانی بروی بدون دعوت


و هر بار صاحب خانه از دیدنت خوشحال و

 خوشحال تر می شود.


خانه ای که برای رفتن نیازی به دعوت ندارد


خانه ای که حتی خودت می توانی کلید بیندازی و

 وارد شوی


خانه ای که همیشه چشمانی مهربان به در

 دوخته تا تورا ببینند


خانه ای که یاد آور آرامش کودکانه توست


خانه ای که حضورت و نگاهت به پدر و مادر


 عبادت محسوب می شود و گفتگویت با آنها ذکر

 الهی است


خانه ای که اگر نروی دل صاحبخانه میگیرد و

 غمگین می شود.


خانه ای که قهر با آن ، قهر با خداست!


خانه ای که دو تا شمع سوخته اند تا روشنی به


 ما بدهند و تا وقتی سوسو میزنند، شادی و

 حیات در وجودت جریان دارد.


خانه ای که سفره هایش خالص و بی ریاست


خانه ای که وقتی خوردنی آوردند اگر نخوری

 ناراحت و دلشکسته می شوند


خانه ای که همه بهترین هایش با خنده و

 شادمانی تقدیم تو می شود


خانه ای که .........


چقدر خانه والدین به خانه خدا شباهت دارد


"قدر این خانه ها را بدانیم"


"قدر این فرشته های آسمانی را بدانیم"


شاید خیلی زودتر از آن که فکر کنیم


 دیر می شود.



        تقدیم به همه 


اونایی که به این خانه عشق میورزند❤️