دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
سلام عزیزم خوبی من دلم که گرفته ازاین هوا اگه بدونی اونطرفا چه خبر بود !دریا چقدر عصبانی بود وغمگین, من که ترسیدم برم جلو فقط از دور به عظمت دریا نگاه کردم .میگم تو چرا گیر دادی به رنگ مشکی آخه خوشگلم پاییز اینهمه رنگ قشنگ داره تو چرا پرندهاتم رنگ تیره انتخاب می کنی بهتر نیست بری ببینی تاریخ تولدت کی بوده ؟شاید توزمستون دنیا آمدی واصلا دختر ی از تبار پاییز نیستی !!!
سلام عزیزِ دلِ من رسیدن بخیر دیدنِ دریا چه آروم چه پرتلاطم لذت بخشِ گلم آخه ناز دونه تقصیرِ من چیه که آخرِ قصه هارو کلاغ گذاشتن (قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید)حالا دوس داری من بگم قناری؟یا بگم کلاغِ قصه ی ما زردِ؟ بعدشم نظرایِ مردم رو چرا میخونی
بی تو،
بهشت هم برود به جهنم...
اگه اینکارو کنی یه دنیا ممنون میشم امیدوارم زودتربزرگ شی!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آفرین به شما
پس خیلی زود بزذگ شو
اونـم به چشــــــــــــــــــم
عزیزم مگه نمی دونی من یکم کنجکاوم وباید همه نظراتو چک کنم
قربون هوشت خوشگلم
ای جونــــــــــــــــم یادم نبود باید از زیرِ نگاه تیز بینِ شما رد شم
بوس
فـــــــــــــــــــــــــــــــدات
سلام عزیزم خوبی من دلم که گرفته ازاین هوا اگه بدونی اونطرفا چه خبر بود !دریا چقدر عصبانی بود وغمگین, من که ترسیدم برم جلو فقط از دور به عظمت دریا نگاه کردم .میگم تو چرا گیر دادی به رنگ مشکی آخه خوشگلم پاییز اینهمه رنگ قشنگ داره تو چرا پرندهاتم رنگ تیره انتخاب می کنی بهتر نیست بری ببینی تاریخ تولدت کی بوده ؟شاید توزمستون دنیا آمدی واصلا دختر ی از تبار پاییز نیستی !!!
سلام عزیزِ دلِ من





رسیدن بخیر
دیدنِ دریا چه آروم چه پرتلاطم لذت بخشِ گلم
آخه ناز دونه تقصیرِ من چیه که آخرِ قصه هارو کلاغ گذاشتن (قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید)حالا دوس داری من بگم قناری؟یا بگم کلاغِ قصه ی ما زردِ؟
بعدشم نظرایِ مردم رو چرا میخونی
هنوز هیچ کس چنین داستانی ننوشته
کلاغ های خیالِ من می نویسن
و چه زیباست که عشق ادم بشه قصه ای که مادر بزرگا شبا برا نوه هاش تعریف میکنه و چقدر خوبه که آخرش اینطوری باشه ....
بعدش اونا بهم رسیدن و تا اخر عمر خوش و خرم در کنار هم زندگی کردند
یعنی میشه
شما که تهِ داستانمو لو دادین