دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
ح.د ائلیاد
شنبه 17 تیرماه سال 1391 ساعت 09:49 ب.ظ
باوری شکست
تا خاطری نرنجد
و اینگونه اند افسانه ها
تا دیدگان به تیرگی انتظار، خو کنند
(خیلی تصادفی اسم وبم رو برای جستجو نوشتم و با کوچه ی رویای شما برخورد کردم وخواستم نوشته ای داشته باشم برای یادگاری/ دوستان پر مهری دارید و نوشته های پر احساس/رویا هایتان پر از شادی و شادیهاتان رویایی
ممنونم دوستِ عزیز خیلی لطـــف کردی اما ای کـــــاش آدرسِِ وبتونو میدادین تا کمی از محبتتونو جبران کنم به هر حال خیلی خوشحال شدم از حضورِ گرمتون
من هرشب برای دیدنت از فرسخ ها راه دورمیایم اما افسوس که هنوز رویا میبینی.(رویاهم راست میگه)
باران بزن شاید تو خواموشم کنی
شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی!
آه باران من سراپا وجودم آتش است!
پس بزن باران!
بزن شاید تو خاموشم کنی!
عجب گرفتاری شدیم هـــا بابا رویا یه چـــِی گفت حالا ،شما چـــــــــــــرا باور میکنین شیطونه میگه یکی پیدا کن بنشون این وسط ... گمونم باید برم سراغ ستوده جونم ********************************* مرسی از حضورت آق امیر
سلام ستوده جون عزیزم این شادی ما این متن های زیبا رو واسه دل خودش مینویسه همین ما که میخونیم کلی شاد میشه مطمئن باش هیچ کسی وجود نداره جز خودمون
ای بابا مگه آزار داری دختر! واسه چـــــی لو میدی؟ خوب بزار فکر کنن یکی هست اینجوری که فکر میکنن مشاعِرمو از دست دادم از دستِ شما دوستا ولــــــــــی اینم بگمــا مـــن به فــدایِ خودتون ****************************************** ستوده جان عزیزم به حرفِ این رویا گوش ندیـــا حالا راست میگه بچــــــــم ولی خوب من مینویسم بلکــــــــــم یکی پیدا شِه ؛نمیشــــه؟؟؟
باوری شکست
تا خاطری نرنجد
و اینگونه اند افسانه ها
تا دیدگان به تیرگی انتظار، خو کنند
(خیلی تصادفی اسم وبم رو برای جستجو نوشتم و با کوچه ی رویای شما برخورد کردم وخواستم نوشته ای داشته باشم برای یادگاری/ دوستان پر مهری دارید و نوشته های پر احساس/رویا هایتان پر از شادی و شادیهاتان رویایی
ممنونم دوستِ عزیز
خیلی لطـــف کردی
اما ای کـــــاش آدرسِِ وبتونو میدادین تا کمی از محبتتونو جبران کنم
به هر حال خیلی خوشحال شدم از حضورِ گرمتون
من هرشب برای دیدنت از فرسخ ها راه دورمیایم اما افسوس که هنوز رویا میبینی.(رویاهم راست میگه)
باران بزن شاید تو خواموشم کنی
شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی!
آه باران من سراپا وجودم آتش است!
پس بزن باران!
بزن شاید تو خاموشم کنی!
عجب گرفتاری شدیم هـــا
بابا رویا یه چـــِی گفت حالا ،شما چـــــــــــــرا باور میکنین
شیطونه میگه یکی پیدا کن بنشون این وسط ...
گمونم باید برم سراغ ستوده جونم
*********************************
مرسی از حضورت آق امیر
امیدوارم زیباترین رویاهات به واقعیت بپوندند!
ممنونم عزیـــزم
سلام ستوده جون عزیزم این شادی ما این متن های زیبا رو واسه دل خودش مینویسه همین ما که میخونیم کلی شاد میشه مطمئن باش هیچ کسی وجود نداره جز خودمون
ای بابا مگه آزار داری دختر!
واسه چـــــی لو میدی؟
خوب بزار فکر کنن یکی هست
اینجوری که فکر میکنن مشاعِرمو از دست دادم
از دستِ شما دوستا
ولــــــــــی اینم بگمــا مـــن به فــدایِ خودتون
******************************************
ستوده جان عزیزم به حرفِ این رویا گوش ندیـــا
حالا راست میگه بچــــــــم ولی خوب من مینویسم بلکــــــــــم یکی پیدا شِه ؛نمیشــــه؟؟؟
انشالله که به واقعیت میپیوندد دیدنش نگران نباش گلم
من نمیدونم این کدوم خوشبختیه که این شادی من براش مینویسه ولی اون نمیخونه
الهــــــــــــــــــــــــــی آمیـــــــــــــــــــــــــــــــــن
سلام گلم خوبی متنت خیلی خیلی قشنگه مخصوصا عکسش ولی بیشتر شبیه یک پارک می مونه تا کوچه ولی حالا ما به خاطر گل روی شما اونو کوچه می بینیم
سلام عزیزم
قربونت برم
چشات قشنگه خانومی
نگاه کن تو که چشمِ به این قشنگی داری ضایع نکن مارو دیگــــــــه عسل خانوم
با تو شب چون روز است
و بی تو روز چون شب
اگر شب به دیدنت میایم برای این است که
خورشید ازدیدنت خجل نشود
زیبا بود
ممنـــــــونم استاد
من به چشم خویش میدیدم که جانم میرود.........
فدایِ چشــــــــــات