دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
سلام پس شما گزینه های اول را هم قبول دارید ولی چرا همه ی مطالب شما از گزینه ی دوم است؟فکر کنید اگر گزینه های اول نباشد چه می شود؟ لذت گریه ان است که خنده هم در کنارش باشد /ما عادت کرده ایم همیشه انسانهای قبرستان را دوست داشته با شیم اما از کنار زنده ها براحتی و با چشم بسته عبور می کنیم
سلام بـــــــــله که قبــول دارم تا گریه نباشه لذت خندیدن رو درک نمیکنیم شاید چون خیالمون راحته که در کنارمون داریمشون؛البته فکر اشتباهیه ولی متآسفانه اکثرِ ما آدمها این خصلتِ بد رو داریم
سوی من لب چه میگزی که مگوی لب لعلی گزیده ام که مپرس ما، ما شدیم و مهربانانه سر به سودا نهادیم و عاشقانه دل در میان به ودیعه گذاردیم و در میانه ی این دنیای سراسر تنهایی بوسه زده ایم آغوش یکدیگر را... بیا تا با یکدیگر رسم عاشقی را هجا کنیم...
عزیزم هی دیشب میگم نظرم نیست تو رویا گفتید هست پس کجاست؟ اینهمه نوشتم من نظرمو می خوامممممممممممممممممممممممم پیداش کن من نمی بینمش خیلی قشنگ گفته بودم متنش از خودم بود نیستتتتتتتتتتتت
هست عزیزِ من هست گلِ من هست فدات شم هست قـــربــــونت نظراتم چون زیاد شدن دو صفحه ای شده نظر شما خوشگلم رفته صفحه دوم شما برو اونجارو چک کن ؛اکـــــــــــــی؟
تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده ام دردِ یک اتفاق که شاید با اتقا قِ تـو دردش متفاوت باشد ویرانم می کند من از دست رفته ام ، شکسته ام می فهمی ؟ به انتهایِ بودنم رسیده ام ؛ اما اشک نمی ریزم پنهان شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می کند
خــوب ِ مــن ، همین جا درون شعرهایم بمان تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها مرا با خود نبرد به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛ من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دستهایمان تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم
تو که میدانی تمام وجودم هستی این شعر را برای تو نوشتم تا بخوانی و بدانی همه ی زندگی ام هستی نه قافیه دارد ، نه ردیف ، نه آهنگ دارد نه طنین اینها همه حرف دلم بود ، همین!
عجب!!!
فایده نداره باید شمالی یاد بگیرم:
سلام شادی جوون اپــــــ آآآتــــــــــ خیلیـ خوشمله
داشتم از آن دنیا می آمدم به تو گفتم لااقل یک یادگاری بده
تا هر وقت دیدمش یاد تو بیفتم لبخند زدی و گفتی
هر گاه چشمانت را آب گرفت یاد اینجا خواهی کرد ..
حالا مطمئنین این دوستان شمالین؟
من گمون کنم از پایتختن
سلام پس شما گزینه های اول را هم قبول دارید ولی چرا همه ی مطالب شما از گزینه ی دوم است؟فکر کنید اگر گزینه های اول نباشد چه می شود؟ لذت گریه ان است که خنده هم در کنارش باشد /ما عادت کرده ایم همیشه انسانهای قبرستان را دوست داشته با شیم اما از کنار زنده ها براحتی و با چشم بسته عبور می کنیم
سلام



بـــــــــله که قبــول دارم
تا گریه نباشه لذت خندیدن رو درک نمیکنیم
شاید چون خیالمون راحته که در کنارمون داریمشون؛البته فکر اشتباهیه ولی متآسفانه اکثرِ ما آدمها این خصلتِ بد رو داریم
سلام شادی جوون اپــــــ آآآتــــــــــ خیلیـ خوشملهــ
سلام عزیزِ دلـــــم
قربونت گلــــــــــــم
وقتی سلام هست خدا حافظی چرا/ وقتی خنده هست اشک چرا / وقتی زندگی هست مردن و سنگ قبر چرا/ وقتی شادی هست غم چرا ؟ (سلام. باز هم مثل همیشه زیبا اما غمگین وسوزناک) نمی دانم چرا ؟
سلام علــــی آقــا

من فکــر میکنم با وجودِ گزینه هایِ دومه که قدر گزینه هایِ اول رو بهتر درک میکنم واز داشتنشون لذت میبریم
ممنونم از حضورِ گرما بخشتون
بعضی اشک ها هستند،
بی دلیل
بی بهانه
یک دفعه
نصفه شبی
... و عجیب آرامت می کنند.
می گویند:این اشک ها سندشان به نام خداست...
چــــــه زیبـــــــا
______________0
______________0
______________0___-:¦:-
_____-:¦:--_____0
______________0__ ___ __-:¦:-
______________0
_____-:¦:-______ $
_____________$$$___-:¦:-
___________$$$_$$$
__________$$$___$$$________
_ __$$$$$$$$$_____$$$$$$$$$
____$$$_______________$$$
_____$$$______()______$$$_ __-:¦:-
____$$$______$$ $______$$$
___$$$$$$$$$_$$$_$$$$$$$$$
_________$$$_$$$_$$$
___________$$$_$$$ ____-:¦:-
___-:¦:-_______ $$$
______________$___-:¦:-
آپم بدو بیا
اومـــــــــــــــــــــــــــدم
سوی من لب چه میگزی که مگوی
لب لعلی گزیده ام که مپرس
ما، ما شدیم و مهربانانه سر به سودا نهادیم و عاشقانه دل در میان به ودیعه گذاردیم و در میانه ی این دنیای سراسر تنهایی بوسه زده ایم آغوش یکدیگر را...
بیا تا با یکدیگر رسم عاشقی را هجا کنیم...
ممنونم دوستِ عزیز

مطلبِ زیبایی بود
مرسی از حضورت
ماله ما ک شر شر میریزه کنترل کجا بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!
راست میگـــــی عزیزم شر شرم نکنه چکه میکنه صد در صد
….…\———————————————————————/
……\سلام عزیزم آپم آپم آپم آپمممممممممممممممممم …/
....\برات 2تا ماشین گذاشتم با هر کدوم که خواستی بیا!!! /
…\——————————————————————————/
منتظرمااااااااااااا
....……___
..___\ ][ /__
(_ ___׀׀_ __)
...Ŏ…..… Ŏ
._________________
|..ШШШШШШШШ.......|
|....| |.........| |.....|
|__|__|_____|__| __̠|
..... ŎŎ………. ŎŎ
یادتـــــــــــــ نره بترکونیـــــــــــــــــ واسمــــــــــ[قلب]
هـــــــــــه با اولی میام دیگه
عزیزم هی دیشب میگم نظرم نیست تو رویا گفتید هست پس کجاست؟ اینهمه نوشتم من نظرمو می خوامممممممممممممممممممممممم پیداش کن من نمی بینمش خیلی قشنگ گفته بودم متنش از خودم بود نیستتتتتتتتتتتت


هست عزیزِ من





هست گلِ من
هست فدات شم
هست قـــربــــونت
نظراتم چون زیاد شدن دو صفحه ای شده
نظر شما خوشگلم رفته صفحه دوم
شما برو اونجارو چک کن ؛اکـــــــــــــی؟
به قول رویا جون هی میرن باز می بینند ازما ساده تر ومهربونتر پیدا نمیشه من که به خودم اطمینان دارم بزاره بره این دفعه چار دست وپا برمی گرده

اوووووووووووف یکم بتعــریف از خودمون
سلام
مثل همیشه زیباست و ستودنی
احسنت به این سلیقه و خلاقیت
پاینده باشید
سلام
ممنونم استاد
مرسی از تشویقتون
هـــــــــــــمه گفتن:عشقــــت داره بهت خیانت می کنه!
گفتم:می دونـــــــــــــم!
گفتن:این یعنی دوستت ندارهــــــــــاااا!
گفتم: می دونــــــــــــــــم!
گفتن:احمق یه روز میذاره میره تنها میشـــــــــــی !
… گفتم:می دونــــــــــــــم!
گفتند:پس چرا ولش نمی کنـــــــــــی..؟!
گفتم: ایـن تنــها چیزیــــه کــــه نمی دونم........
آخـــــــــــــــــــــــــــــــی چه قشنگ بود
آهسته ، قلبم بدجور شکسته
دوباره آمده ای که چه بگویی به این دل خسته
آمده ای دوباره بشکنی قلبم را ،
یا باز هم به بازی بگیری این دل تنهایم را
هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
حالا اشکها هم شبیه تو شده اند ، گریه که می کنم نمی آیند !
چندان هم دور نیستی ؛ فقط به اندازه ی یک نمیدانم از من فاصله گرفته ای !
آری ، “نمیدانم” کجایی ؟
منم نمیدونـــم
روزی میرسد که با لبخند تو بیدار میشوم
این روز هر زمان که میخواهد باشد
فقط باشد
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم
تو آنقدر نخواستی که هیچ چیز از من ندیدی
و امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری
که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچ کس دیگر
فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود
دلش آغوش گرم میخواهد
آخـــــــــــــــــــــــــی
تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده ام
دردِ یک اتفاق که شاید با اتقا قِ تـو
دردش متفاوت باشد ویرانم می کند
من از دست رفته ام ، شکسته ام
می فهمی ؟
به انتهایِ بودنم رسیده ام ؛
اما اشک نمی ریزم
پنهان شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می کند
خــوب ِ مــن ،
همین جا درون شعرهایم بمان
تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها مرا با خود نبرد
به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛
من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها
شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دستهایمان
تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم
مثل او که در کنار ساحل دریا نشسته
به امواج دریا دل بسته
من هم نشسته ام در کنار ساحل قلب تو
و دل بستم به تو
دل بستم به امواج خروشان عشق تو
نمیتوانم در خیالم ، روزی را ببینم که تو نیستی
من در کوچه ها آواره و سرگردان باشم
و هر کسی مرا ببیند از من بپرسد در جستجوی کیستی؟
تو که میدانی تمام وجودم هستی
این شعر را برای تو نوشتم تا بخوانی و بدانی همه ی زندگی ام هستی
نه قافیه دارد ، نه ردیف ، نه آهنگ دارد نه طنین
اینها همه حرف دلم بود ، همین!
عزیزِدلـــــــــــــــــی
هر شب برو کنار پنجره تا ستاره ها ببیننت
و حسودیشون بشه که ماهشون دوست منه
یه زد و خورده ساده بود ! تو جا زدی ؛ من جا خوردم!
عشقمی
جــــــــــــــــــــــــــــونم
عــــــــــــــــــــزیــــــــــــــــــــــزی
ای بابا عزیز جونم اینقدر هی خدا حافظی مکنه و دوباره با کمال پرویی بر میگرده و سلام میکنه که چشما میدونن که الکی اشکاشون رو حروم نکنن
آنگاه تو سبک تر می شوی ... و اشکها سنگین تر ...
سلام
بسیار زیبا و ستودنی
بی نهایت سپاس
دقیقــــــآ




سلام به مهاجـــرِ عزیز
ممنونم دوستِ خوبم
مرسی از وقتی که گذاشتی دوستِ من
وتشکر بابتِ تشویقت