دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری سر کنی..خیانت می تواند دروغ “دوست داشتن” باشد…خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری..خیانت می تواند جاری کردن اشک از دیدگان معصومی باشد… “شکسپیر”
جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم.
قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم. قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد. قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ نخودکی فرمود برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان. جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟!
فرقـے نمـے کند !! بگویم و بدانـے ...! یا ... نگویم و بدانـے..! فاصله دورت نمی کند ...!!! در خوب ترین جاے جهان جا دارے ...! جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.: دلــــــــــــــم.....!!!
خدایا کفر نمیگویم، پریشانم، چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگیکردی. خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقرپوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه بازآیی زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟! خداوندا! اگر در روز گرما خیز تابستان تنت بر سایهی دیوار بگشایی لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری و قدری آن طرفتر عمارتهای مرمرین بینی و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو درروان باشد زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟! خداوندا! اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت. خداوندا تومسئولی. خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چهدشوار است، چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…
آدمها ذرّه ذرّه محو میشوند، آرام.. بی صدا.. و تدریجی
همان آدمهایی که هر از گاهی پیغام کوچکی برایت میفرستند، بی هیچ انتظار جوابی، فقط برایِ آنکه بگویند هنوز هستند؛ برای آنکه بگویند هنوز هستی و هنوز برای آنها مهم ترینی..
همان آدمهایی که روزِ تولد تو یادشان نمیرود همانهایی که فراموش میکنند که تو هر روزخدا آنها را فراموش کرده ای همانهایی که برایت بهترین آرزوها را دارند و میدانند در آرزوهای بزرگِ تو کوچکترین جایی ندارند ..
همان آدمهایی که همین گوشه کنارها هستند برای وقتی که دل تو پر درد میشود و چشمان تو پر اشک که ناگهان از هیچ کجا پیدای شان میشود، در آغوشت میگیرند و میگذراند غمِ دنیا را رویِ شانههای شان خالی کنی
همانهایی که لحظهای پس از آرامشت، در هیچ کجای دنیای تو گم میشوند و تو هرگز نمیبینی، سینه ی سنگین از غمِ دنیا را با خود به کجا میبرند..
همان آدمهایی که آنقدر در ندیدن شان غرق شدهای که نابود شدن لحظههایشان را و لحظه لحظه نابود شدن شان را در کنار خودت نمیبینی...
همانهایی که در خاموشیِ غم انگیز خود، از صمیمِ قلب به جایِ چشمان تو میگریند، روزی که بفهمی چقدر برای همه چیز دیر شده است ...
توام با افتخار لینک شدی
مرسی عزیزم
پاره تنم...
تنت را در آغوش دیگری دیدم
خودت هم که مرا میشناسی لباس تن خورده کسی را نمیپوشــــــم
ﺁﻏـــــــﻮﺵ ﮐﺴـــﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺑﺩار ؛
ﮐـــﻪ ﺑـــﻮﯼ "ﺑـــــﯽ ﮐﺴـــﯽ" ﺑﺪﻫﺪ ،
ﻧــﻪ ﺑــــﻮﯼ
"ﻫــــﺮﮐﺴـــﯽ"
سلااااااااام
ممنون که بهم سر زدی!!!!!!!!!!!!
سلام شادی جون
خواهش میکنم عزیز
آنقدر با تنهایی انس گرفتم که دیگر زبانش را می فهمم!! و فهمیدم….
تنهایی هم میتواند عشق خوبی باشد به شرط اینکه درکش کنم..
خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری سر کنی..خیانت می تواند دروغ “دوست داشتن” باشد…خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری..خیانت می تواند جاری کردن اشک از دیدگان معصومی باشد… “شکسپیر”
اوج میگیرم سر به فلک میگذارم تا البرز
همینکه می آیم آشیان بسازم طوفان میشود تردیدها چه ها که نمیکنند …….
هواے خیاباלּ ﬤارҐ...
اشکـ بـﮧ پاهایـҐ ـــ,ـ,ـ,ـــــنگینـے مـے کنـﬤ . . .
ترانـﮧ هایتـ را برﬤار رفیق . . .
مـלּ و تو و خیاباלּ و ـــ,ـ,ـ,ـــــیگارـے
کـﮧ با صـﬤاـے ﬤاریوش خوب مـے چــــ,ـ,ـ,ــــبـﬤ . . . !
شاید به هم باز رسیم
روزی که من بهسانِ دریایی خشکیدم
و تو چون قایقی فرسوده بر خاک ماندی
(احمد شاملو)
عشق آدم را داغ می کند و دوست داشتن آدم را پخته می کند
هر داغی یک روز سرد می شود ، ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود . . .
دوستت دارم
جـور مـیـکـنـد خـدا در و تـخـتـه را بـا هـم.....آن طـور کـه تـو و مـرا آشـنـا کـرد ؛ تـو شـدی خـاطـره سـاز و مـن خـاطـره بـاز......
عشق اولم رو ربودن
شعر شباهمو ربودن
عشقی که برای من بود
با دروغ ازم ربودن...
"شاه کلید"
جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم.
قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ نخودکی فرمود برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟!
شیخ نخودکی فرمود: نماز اول وقت شاه کلید است!
تفسیر القمی ؛ ج2 ؛ ص444
قَالَ: فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ
قَالَ: عَنَى بِهِ التَّارِکِینَ لِأَنَّ کُلَّ إِنْسَانٍ یَسْهُو فِیَ الصَّلَاةَ
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع تَأْخِیرُ الصَّلَاةِ عَنْ أَوَّلِ وَقْتِهَا لِغَیْرِ عُذْر.
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود ،،
از هرچه زندگیست دلت سیر می شود ..
گویی به خواب بود جوانیمان گذشت ،،
گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود ..
کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی ،،
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود ...
مسافره راهه دورم
چه کسی غمگین است؟!
آنکه می رود...
یا
آنکه می ماند...؟
هیچکس ازدل دیگری خبرندارد...؟
زندگی زیباست
به زیبایی چشمهای پُف کرده از
هِق هِق های شَبانه
به زیبایی بغــض نَفَس گیـر روزانه...
به زیبای قلب تکه تکه شُده اَز شکستنهای بیشمار
بـه زیبایی نفسی که از تَنگی بالا نمیایـد ...
به زیبایی تمام شُدن تدریجی من ...
آری
زندگی زیباست ...
سلام شادی جونم
مطلبت زیبا بود
ممنونم که همیشه به یادمی و بهم سر میزنی
سلام مریمی
ممنونم گلم
خواهش میشه خانومی
تو عزیزمــــــــــــــــــــــــــــی
هیچگاه به کوچه بن بست ناسزانگو؛
رنج بن بست بودن برای کوچه کافی است!
...
تو باش ، نه برای اینکه در دنیا تنها نباشم ، تو باش تا در دنیای تاریکی ام تنها تو باشی
گفتی:من باز اومدم سرزده وبیخبر
اره فهمیدم از اونجای که احساس میکنم هوای تاریک سرد اطرافم کمی گرم شده
ممنون رفیق...................
وااای ممنونم از این همه ابرازِ محبتت دوستِ خوبِ من
××××××[گل][گل][گل][قلب][گل][گل][گل]××××××
من آهنگ غریب روزگارم.
غمی بی انتها در دام دارم.
تمام هستی ام یک قلب پاکست.
که آن را زیر پایت می گذارم.
××××××[گل][گل][گل][قلب][گل][گل][گل]××××××
هی تو کمی نزدیکتر بیا ،
اما چیزی نگو
بگذار فقط ،
بگذار چشمهایمان این همه دوست داشتن ها را زیرنویس کنـــد
همـــیشه دقیـــقآ بـ ـآ یه دنــیآ بغض
بــــآ یه دنیــآ حـــرف
بــــآ یـ ـه عـآلمه اشکـــ
بـ ـآید بگـی
خـُب دیگــــه خـ ـدافظ!!
فرقـے نمـے کند !!
بگویم و بدانـے ...!
یا ...
نگویم و بدانـے..!
فاصله دورت نمی کند ...!!!
در خوب ترین جاے جهان جا دارے ...!
جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:
دلــــــــــــــم.....!!!
گاهی حــــرف ها وزن ندارد
ریتم ندارد
آهنگ ندارد
اما خوب گوش کن
درد دارند...
زندگی زیباست...زشتی های آن تقصیر ماست...
در مسیرش هر چه نا زیباست آن تدبیر ماست....
زندگی آب روانیست روان می گذرد..................
هرچه تقدیر من و توست همان می گذرد.....
گاهی دلم میخواد یکی ازم اجازه بخواد که بیاد تو تنهاییم و من اجازه ندم
و اون بی تفاوت به مخالفتم بیاد تو و اروم بغلم کنه وبگه:مگه من مردم که تنها بمونی...
آنقدرها هم..
روی وقار من حساب نکن…
قطب زمین هم که باشم..
تورا که میبینم..
یخ هایم آب می شود…
ـــ سلامـــتی اوناییـ کـ مخاطبـخاصـــشونـ یـ نفرهـ خاصـــه...
یـ نفـــر کـ هـــر وقت دلتـ میگیرهـ یادشــ بهتــ آرامشـ مـــیده
هـــر وقتـــ ازشـ چیزیـ میخوایــ روتـــو زمینــ نمیندازه
تـــو بدترینـ شرایط حواسشـ بهتـ هستـــو دستتـــو میگـــیرهـآرهـ...
بــ سلامتـــی همهـ اوناییـ کـ مخاطـــب خاصـــشون "خدا
چَند روزیست سیــــــــــگارهم دلـــــم را میزَند...
میلی ندارم بِِِِهشــ ...اما...
بــــی انصافیست آنطور ک مرا ترکـــــ کردند..ترکــشـ کنم...
خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگیکردی.
خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقرپوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه بازآیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایهی دیوار بگشایی
لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو درروان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تومسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چهدشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…
سلام.بازهم اگرنظری دادم که باعث کدورت و... شده من معذرت میخوام اصلا منظوری ندارم .ایام به کامتان
سلام
این چه حرفیه ؟
نظراتت باعثِ خوشحالیو خرسندی ِمن میشه
مرسی از حضورِ گرمو صمیمیت
زیباترین لحظه خستگی انجایست که اس ام اس یا مسیج عشقولانه یا هر چیز دیگر
عاشقانه می آید و می گوید
کجایی نگرانت شدم
وقتے آدҐ ڪـسے را دوسـﭞ داشـتـﮧ بـاشـد...
بـیـش تــر تَـنـہـاسـﭞ .
چوטּ نمے تواند بـﮧ هیچ ڪـس جز هماטּ آدҐ
بگوید ڪﮧ چـﮧ حسے دارد …
و اگر آטּ آدҐ ڪـسے بـاشـد ڪﮧ تــو را بـﮧ سڪـوﭞ تـشـویـق ڪـند ،
تـنـہـایــے تـو ڪامـل مے شـود ...!!!
دوست خوب را باید رو چشم گذاشت
کجایی چشمانم بهانه ات را گرفته اند
تـــــــو صـــــادقانـــه دروغ بـــگــو
مـــن عــــاشقانـــه کـــاری خواهم کــرد
“مـــــاه” همیشــه پشــت ابــر بمــاند !
جاده آغوششو وا کرده برام
منتظر مونده که من باهاش بیام
قصهی تلخ خداحافظی رو
میخونم با اینکه بستهس لبام…...
این روزها من
خدای سکوت شده ام
خفقان گرفته ام تا
آرامش اهالی دنیا
خط خطی نشود......
ببخشید از نظراتم ناراحت نشوید جدی نگیرید
خیلی سخته دلت گیر کنه به قلاب ماهیگیری که دلش
ماهی نمیخواد و فقط برای تفریح اومده ماهیگیری…..
آدمها ذرّه ذرّه محو میشوند، آرام.. بی صدا.. و تدریجی
همان آدمهایی که هر از گاهی پیغام کوچکی برایت میفرستند،
بی هیچ انتظار جوابی،
فقط برایِ آنکه بگویند هنوز هستند؛
برای آنکه بگویند هنوز هستی و هنوز برای آنها مهم ترینی..
همان آدمهایی که روزِ تولد تو یادشان نمیرود
همانهایی که فراموش میکنند که تو هر روزخدا آنها را فراموش کرده ای
همانهایی که برایت بهترین آرزوها را دارند
و میدانند در آرزوهای بزرگِ تو کوچکترین جایی ندارند ..
همان آدمهایی که همین گوشه کنارها هستند
برای وقتی که دل تو پر درد میشود و چشمان تو پر اشک
که ناگهان از هیچ کجا پیدای شان میشود،
در آغوشت میگیرند و میگذراند غمِ دنیا را رویِ شانههای شان خالی کنی
همانهایی که لحظهای پس از آرامشت،
در هیچ کجای دنیای تو گم میشوند و تو هرگز نمیبینی،
سینه ی سنگین از غمِ دنیا را با خود به کجا میبرند..
همان آدمهایی که
آنقدر در ندیدن شان غرق شدهای که
نابود شدن لحظههایشان را و لحظه لحظه نابود شدن شان را در کنار خودت نمیبینی...
همانهایی که در خاموشیِ غم انگیز خود،
از صمیمِ قلب به جایِ چشمان تو میگریند،
روزی که بفهمی چقدر برای همه چیز دیر شده است ...
حرفی نیست...
خودم سکوتت را معنی می کنم
کاش می فهمیدی
گـاهی همین نگاه سردت...
روی زمستان را هم کم می کند
نــــــرو !!
دردنــاک تریــن
التــماس جــهان اســت ... !!
کسی با نــــــــام
"تـــــــــــــو" ، دارد در "من"
گُــــــم می شـــــود کم کم ،
نکند به سَــــــــرت بزند و
ســـر زده بــــیـــــایـــــی ،
بـــــرای خودت مــــی گویـــــم
نــمـی شـناسی ام دیـــــگر
شیشه نازک احساس مرا دست نزن !
چِندشم می شود از لک انگشت دروغ !!!
آن که می گفت که احساس مرا می فهمد ���
کو کجا رفت ؟ که احساس مرا خوب فروخت !
زندگی وقتی قشنگه که در کتاب قانون ان
اصل معرفت
ماده ی محبت
تبصره ی عشق
نوشـــــــــــــــــته شده باشــــــــــــــــــــه
تظاهر بهـ عادیــ بودنــ،
یعنیــ...
داشتنــ لبخند بر لبــ،
وقتیــ میلــ بهــ گریهــ دارد
ادمــ را میکشد...
گفتم فراموشت می کنم
گفت نمی تونی...
رفت بعداز یه مدت برگشت،گفت دیدی نمی تونی!!!
گفتم:شما؟؟؟
ایـن روزها فقط ســـُکوتـ✖ــ میــکنم . . .
کـ✖ــِنار مــے نشینم . . .
آرام میــــ✖ـــگیرم . . .
و یـ✖ـَواش یـــَواش خودم را مــحــو میکنـ✖ـم . . .
من به قلبم افتخار می کنم
با آن بازی شد ، زخمی شد ، به آن خیانت شد ، سوخت و شکست
اما به طریقی هنوز کار می کند . . .
کوتاه می گویم دوستت دارم
اما از دوست داشتنت کوتاه نمی آیم
دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.