مــــادرم
من هرگــــــــــز بهشت را زیر پایــــــــت ندیدم ...
زیــــــــــر پای تــــــــو
آرزوهـــــــــایی بود که از آن گذشــــــــتی، به خاطــــــــر م
زن بــودن کــار مشکـلــی است؛
مجبــوری :مـانند یـــک بـانــو رفتـار کنــی ؛
همـانند یـــک مــردکــار کنــی؛
شبیــه یـــک دختــرجــوان بــه نظــر بــرســـــــی؛
ومثــل یــــک خــانم مسـن؛فکـــر کنـــــی!
ای بـزرگ هنــرمند زمــان ،خستــه نبــاشــــــی
و
روزت مبـــــــــارک
مهربانی زبانی است که برای کور دیدنی، برای کر شنیدنی و برای لال گفتنی است..
تـو می روی
شرمنده می شوند اشـعارم...
بی تـو
به کدام احساس بگویم که نمیرد؟
تو که وجودم را به اسارت داری نازنین ،
من یک تـنه به جای هر دویمان عاشقی خواهم کرد اما...
بی تو
پروانگی هایم را به کدام آسمان دل خوش کنم؟
هر روز مردانه عاقل میشوم
اما شب هنگام..
پسرکی تنها وبغض گرفته
با گریه بهانه ات را می گیرد...
چه عاشقانه
با چنگ و دندان به دست آوردمت
و چه بی رحمانه
باد می برد تو را...
تو می روی و من
همه ی مخالفت هایم را قورت می دهم با بغض ،
مبادا اشک باران شود
جاده ای که " تـو" در آن پا می گذاری
که آن هم تقدس دارد برایم...
تو می روی
و من به جای آب
زندگی ام را بدرقه وار
پشت سرت خواهم ریخت...
سلام خبی شادی جون؟؟؟؟؟؟
نیستین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام

ممنونم خوبم شما چطوری؟
اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
╬══╬══╬══╬══╬══╬[گل][گل][گل][گل]╬══╬══╬══╬══╬══╬
امـشبـ اَولــیـטּ بـــآرــے نـــبود کـــﮧ لـــبانـــم را مـــے بـــوســـید
اشـــکـــ را مــے گـــویـَــم ....
╬══╬══╬══╬══╬══╬[گل][گل][گل][گل]╬══╬══╬══╬══╬══╬
پرستو ها چرا پرواز کردید / جدایی را شما آغاز کردید
خوشا آنانکه دلداری ندارند / به عشقو عاشقی کاری ندارند
خداحافظ برای تو رهایی / برای من فقط درد جدایی
خداحافظ برای تو چه آسان / ولی قلبم ز واژه اش چه سوزان.
نمی دانی چه دلتنگم
چه بی تابم
چه غمگینم چه تنهایم
تو را هر شب صدا کردم
نمی بینی نمی خوابم
بیا تا باورت گردد
که بی تو کمتر از خاکم
ولی با تو به افلاکم
بیا با آرزوهایم
بسازم خانه ای در دل
سراغم را نمی گیری
مگر بیگانه ای با دل؟
[گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل] سلام
رفـــــــــــــــــــت . . .
بی آنکه مرا به خــــــــــــــــدا بسپارد . . .
نمی دانم . . .
خدا را از یاد برده بود یا مرا . . . !؟
[گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب][گل]
چه اسپندها دود کردیم..
برای تو ای روز اردیبهشتی
که گفتند این روز ها می رسی
از همین راه
اونــی کـه واقـعـا دوسـِت داشـتـه بـاشـه ..
شـایـد اذیـتـت کـنـه..ولـی هـیـچ وقــت عـذابـت نـمـیـده..
شـایـد هر لحظه حـالـتـو نـپـرسـه ..ولـی هـمـه حـواسـش پـیـشِ تــوئـه..
شـایـد بـاهـات قــهـر کـنـه ..
ولـی هـیـچ وقـت ازت دل نـمـی کـــَنــــــــــه !!!
خنده دارد بخند...
من هم به جای تو بودم به این همه هنر مندی خودم می خندیدم...
کم شاهکاری نیست بلایی که تو بر سر روزگارم آوردی و طرحی که تو بر صفحه ی دلم زدی...
بخند که من هم چنان جانم را فدای خنده هایت می کنم ...
گفت جبران میکنم
گفتم: کدامش را?!
عمر گذشته را...
روح شکسته را...
یا دل مرده ام را?!حالا من هیچ...
نگاهی به من کرد و گفت...
چه شکسته شده ای?!
گفتم...
جبران میکنی?!
گفت: کـدامـش را...
همین که اسمش را می شنوم ...
باور کنید که فراموشش کرده ام ...
اما نمی دانم چرا ...
بعضی وقت ها ...
همین که اسمش را می شنوم ...
بی اختیار خاطره از چشمم فرو می ریزد .!.!.!
بعد از من
هیچکس عشق تو را
شاعری نمی کند...
شاید حال دلم خوب شود
به حرمت تمام عاشقانه ها
بمان و عاشقی کن
شاید حال دلم خوب شود
کسی چه می داند !!!
رها می شوم در آغوش تو ..
بر لب شن های ساحلی ، هماهنگ با تلاطم دریا ...
رها می شوم در آغوش تو ..
صدای هوهوی باد ، همراه با دوستت دارم هایت ، در گوشم می پیچد
و من مست می شوم با قطره ای از دریایی که در آغوشت داری ...
از کنار معذرت خواهی ساده رد نشو…
معذرت خواهی، حرمت داره…
یه نفر غرورش و میشکنه… بخاطر تو…
از کنار معذرت خواهی ساده رد نشو…
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
صبورانه در انتظار زمان بمان،
زمان هر چیزی فرا خواهد رسید...
با هـــــــــم و همـــــــــراه هـــــــــم باشیم!!!
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
خوش به حال آسمون که هروقت دلش بگیره بی بهونه می باره...
به کسی توجه نمی کنه...
از کسی خجالت نمی کشه...
می باره و می باره و...آنقدر می باره تا آبی بشه... آفتابی بشه...!!!
کاش...کاش می شد مثل آسمون بود... .
یک زمانی فکر میکردیم فقط در زمان جاهلیت گرایش به خرافات بوده چون مردم بیسواد و بی فرهنگ بوده اند اما امروزه حتی با سوادش هم دنبال خرافات هست واقعا چرا چرا چرا ؟؟؟.
++ گآهے" شکستـ از پیروزے مُفیدتر استـ . . .
+++ دلوآپسـ رفتهـ ـهآ نبآشـ...از آنچهـ مآنده،هنوز میشود،کلبهـ اے سآختـ بے دیوآر !
+++ آرآمـ مے گیرمـ . . .حتے بهـ ـهمینــ... "صبر کنــ درستــ مےشود" ـهآ ... !
گاهی....
تلخ ترین قسمت زندگی اونجاست که آدم به خودش میگه :
چی فکر میکردیم و چی شد...!!
فقط برای خودم هستم مـــــن
خود خودمـــــــــــــــ ــ ــ ــ
نه زیبایم و نه عروسکی و نه محتاج نگاهی
برای تو که صورتــ ـــــهــای رنگ شده را میپرستــــی
نه سیرتــــــ آدمها را
هیــــــچ ندارمـــــ ـــ ــ
راهت را بگیر و بروحوالی من توقفـــ ممنــــــــــــــــــوع استــ
صـِــבا رَفـتــــ / ...
/ ... تـَـصــویـــر رفـتـــــ (!)
(!) פֿـــ ــآطـِـراتــَش مــآنـــבه
... / نـمـے ـرَوב ... /
کـ ـ ـارم ازیـ ــ ـکی بـ ـ ـود یـ ـ ـکی نـ ـ ـبود گـ ـ ـذشته
مـ ـ ن در اوجـ ـ قـ ـ ـصه گـ ـ ـم شـ ـ ـدم
عـ ـ ـشق یـ ـ ـعنی یـ ـ ـکی بـ ـ ـ ـود
یـ ـ کی نابـ ـ ــ ـ ود
باران که می بارد ، دلم برایت تنگ تر می شود
راه می افتم ، بدون چتر ! من بغض میکنم ، آسمان گریه
جاگذاشته ام دلی
هرکه یافت
مژدگانی اش تمام “زندگی ام”
ای قدر غصه را تو دلت جمع نکن یه دفعه ای نفجر میشی نمیتوانیم تکه هاتو جمع کنیم.
دستهایم را تا ابرها بالا برده ای
و ابرها را تا چشمهایم پایین
عشق را در کجای دلم .....
پنهان کرده ای که :
هیچ دستی به آن نمیرسد !
آدمی را دیدم که
با سایه ی خود درد دل میکرد
چه رنجی می کشد وقتی
هوا تاریک است...
ممنون که سرزدی از نظراتت استفاده کردم
خواهش میکنم وظیفه بود
دُنـبـال ِ کَـلاغـیْ می گـردَم ،
تا قـآرقـآرَش رآ بـه فـال ِ نـیـکْ بـگیـرَم ،
وقـتـی…
قآصـِدَکـْ ـهـا هـمـه لال انـد.
مگه میشه شما کامنت عمومی بگذارید و تایید نکنم. احتمالا
ثبت نکردید. چون همه نظراتو تایید کردم.
این روزها با هرکه دوست میشویم احساس میکند آنقدر دوست بوده ایم که دیگر وقت خیانت است.....
چه فرقی دارد؛
شهر ما، خانهی ما باشد یا نباشد؟
وقتی "تو" نه در شهر ما هستی...
و نه در خانهی ما
دیروز میگفتم :
مشقهایم را خط بزن … مرا مزن
روی تخته خط بکش … گوشم را مکش
مهر را در دلم جاری بکن … جریمه مکن
هر چه تکلیف میخواهی بگیر … امتحان سخت مگیر
اما اکنون ..
مرا بزن … گوشم را بکش .. جریمه بکن .. امتحان سخت بگیر
مرا یک لحظه به دوران خوب مدرسه باز گردان.یادش بخیر.
مادر؛
روسری ات را بردار تا ببینم، بر شبِ موهایت؛
چند زمستان برف نشسته است؛
تا من به بهار رسیده ام ...!.
آخــــــــــــــی این خیلی قشنگ بود
گاهی اوقات ...
آدم دلش یک آشپزخانه آرام
یک لیوان چای
و مادرش را می خواهد. .
کلاغان هجوم آورده اند
در گور گاه مغز من...وقتی میدانند
مزرعه ی افکارم را آفت کلمات
به تاراج برده است... .
چه دنیای ساکتی!! دیگر صدای تپش قلب ها غوغا نمیکند...
............بی گمان همه شکسته اند...
هیچوقت و هیچگاه جرم ما فقیران ثابت نمی شود !
چون اثر انگشتمان را کارگری سائیده است...
به سلامتی قشر ضعیف مملکتمون همه کارگرا
مهربون عزیزه خونه مادرم
خوبی هات یه آسمونه مادرم
با نگات دنیا رو می بخشی به من
بس که چشمات مهربونه مادرم
عشقی بالاتر از عشقه تو که نیست
دیگه مهربون تر از تو کسی نیست
اگه یک ثانیه پیشم نباشی
سهمه من به غیره دلواپسی نیست
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان با دگران وای به حال دگران . . .
حـــالـــمــو نــپــرس،
هـمیشـه مـیـگـم خـوبـم،
امـــــــــــــــــــــا..............
حـالـم اصـلـن خــوب نـیـسـت
حـالـمـو از نوشته هام بــفــهـــم..............
مـیـخـنـدم مـیـخـنـدونـم
امـــــــا
یـه کـوه اتـیـش تـو وجـودمـه
اگر آمدى
به دلت بد نیار
شهر همان شهر است
کوچه همان کوچه خانه همان
... تنها من،
کمى مرده ام .
میـــــــ ـان دِلتَنگــــــی هایَــــــم باشــ ـــــــ تا فَراموشَـــ ـــت نَکُــــــنَم
تا بــــه یاد داشـــ ـــته باشَمَـــــت
تا بویَـــ ــــت را حِــس کُنَـــــــم
تا بِــــــ ـدانَــــم که هَستـ ـــ...
گر دیوانگی نباشد پس چیست؟
وقتی در این دنیای ب این بزرگی...
دلت فقط هوای یک نفر را میکند
این شـاخـه ی نـــــــازک ِ ســرنـــــــوشت
تحـمّل ِ وزن ِ هـــــــــردویــمان را نــــــــداشت !
بـــالاخــــــره . . .
یـــــک روز مـی شکـــــــــست !
شـــــــــایـد . . .
این تــــــــنهـا دلیـــــلی بــود . . .
کـه مـــــــــــن ،
دستــــــــــــهـایــت را . . .
رهــا کــــــــــردم . . .
و از چـشمــهـایــــــــت . . .
افـــــــــتــادم. . .
خدا جون میشه یواشکی بهم بگی ....
اونی که ازش بی خبرم چه حالی داره...؟!
رفیق روزهای آروم و غم انگیزم...
آویزان شده ام از دردهای زندگی ...
تابم بده..
ز کنارم بی اعتنا چرا تو رد میشی؟
نرو . . . .
نرو بمون با بودنت
برگای زرد و خسته ی پاییز جوون میشه
ابجی لطف کردی سر زدی ممنونم بازم میام
قربانت سبحان جان
خوشحالم میکنی