دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
وسعت درد فقط سهم من است ، باز هم قسمت غم ها شده ام ، دگر آیینه ز من با خبر است ، که اسیر شب یلدا شده ام ، من که بی تاب شقایق بودم ، همدم سردی یخ ها شده ام ، کاش چشمان مرا خاک کنید ، تا نبینم که چه تنها شده ام
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل] [گل] سلام [گل] همیشه دعا کنید [گل] چشمانی داشته باشید [گل] که بهترین ها را در آدم ها ببیند... [گل] قلبی که خطاکارترین ها را ببخشد … [گل] ذهنی که بدیها را فراموش کند … [گل] و روحی که هیچگاه ایمانش به خدا را از دست ندهد [گل] [گل][گل][گل][گل] [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
اوللا که من خیال میکردم لینک من هستی دوما من شاید یادم رفت پیشنهاد بدم شما نباس بگی؟؟ سوما چرا نظر ندادی واسه اهنگم؟ پنجما حالا فهمیدم اصلا مشکوک نیستی این دوستا رو توی دوره ی ۴۰ سال عمر با عزتت بدست اوردی درسته؟ نظر بده خانم جان واسه اهنگ بعدشم من پروفایل واقعی رو گفتم نه ساختگی رو
مهم نیست کی مقصر است باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است در پایان زندگی خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم تا خوب نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم
دلم برای یک نفر تنگ است… نه میدانم نامش چیست… و نه میدانم چه می کند… حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم… رنگ موهایش را نمی دانم… لبخندش را هم… فقط میدانم که باید باشد و نیست…
چو باران بیامد نیامد چو یارم که تا شب نشینم که تا صبح بیایی. چونان کوه که هستم که مستم نیامد چو یارم چو پاییز به پای درختان نشستم چو هر برگ بی افتد به پایت نشستم
با تو خوشبخت میشوم یک روز این تجسم برای من کافیست... اینکه شاید تو هم دچار منی این توهم برای من کافیست... پشت این اشک ها صبورم من مثل دیوانه های زنجیری... امتحان کن چگونه میمیرم... یک تبسمت برای من کافیست...
به ساعت شنی روی میز نگاه میکنم....در ذهنم گهگاهی خاطره ای عبور می کند....دارم به خاطر می اورم لحظات باتو بودن را.... لحظاتی که قلب هامان برای یک دیگر می تپید نه برای دیگری....
اشک هایم گونه هایم را نوازش می کنند....ومن خاطرات باتو بودن را مرور میکنم....لحظاتی که عاشقانه رفتن نگاه هایت را به امید دیدار دوبارت بدرقه می کردم .... لحظاتی سرشار از دوست داشتن بود.....اما ....تو....نمی دانستی.....
خواستم عشق رو تو دستام بگیرم، ولی جا نشد.
پس گذاشتمش تو جیبم، ولی جا نشد.
در کیفمو باز کردم، ولی جا نشد.
تصمیم گرفتم ببرمش تو اتاق، ولی جا نشد.
بنابراین یه خونه براش گرفتم، ولی جا نشد.
با خودم گفتم: یه باغ! آره! ولی جا نشد.
حتما تو کره زمین جا می شه، ولی جا نشد.
پس گذاشتمش تو قلبم، حالا دیگه جاش خوبه خوبه.
تازه می فهمم این که می گن دل آدم می تونه از دنیا هم بزرگ تر باشه یعنی
در زندگـﮯ بـرآﮮ هر آدمـﮯ !
از یـڪ روز،
از یـڪ جــآ،
از یـڪ نفـر،
بـہ بعـد...!
دیگـر هـیچ چیـز مثـل قبـل نیستــ!
نـہ روزهآ، نـہ رنگ هآ،نـہ خیـآبـآטּ هآ
همـہ چیـز مـﮯ شـود:
دلتنگـﮯ...!
هـــرگــز بـہ בیگـــراטּ اِجـازِہ نـــَבه
ڪِہ قـَـلــَـمِ פֿــُوבخـواهـے בستـــــ بـگـیـــرَنـــב و
בفــتـــَـرِ سـَـرنـوِشتــــــ را وَرق زَنـَنـــב و
פֿـاطــراتتــــــ را پاڪــ ڪننـב و
בر پـایانــَـش بِنـویسَنــב قـِسمـَتــــــ نَبـــوב..
وسعت درد فقط سهم من است ، باز هم قسمت غم ها شده ام ، دگر آیینه ز من با خبر است ، که اسیر شب یلدا شده ام ، من که بی تاب شقایق بودم ، همدم سردی یخ ها شده ام ، کاش چشمان مرا خاک کنید ، تا نبینم که چه تنها شده ام
بـــازگشـتے נر ڪار نیــωـتــــ...
یڪـــ بـــار ڪـﮧ بـــروے ، بــراے هــمـﮧے عمـــر رفتـــﮧ اے
פـتی اگـــر برگــرנے ، נیــگر " او " نیـωــتے !!
آن که می رفت ،
کاش خاطره هایش را می برد !
دل نای نگهداری این امانت را ندارد .
(امیر سربی)
چشمان ِ تو گل ِ آفتابگردانند
به هر کجا که نگاه کنی ،
خدا آنجاست .
چشمان ِ تو گل ِ آفتابگردانند
به هر کجا که نگاه کنی ،
خدا آنجاست .
دَلمــ گِرفتـ ـهـ اَز ایـטּ شَهـ ــر
کهـ آدَمــ هآیَشــ هَمچـ ــوטּ هَوآیَشــ
نآپآیدآرَنـ ــد ...
گآهـ آنقـَ ــدر پآکـ کهـ باوَرَتــ نِمے شـَ ــوَد
گآهـ آטּ چنـ ــاטּ آلودهـ کهـ نَفَسَــــــــتـ ـ ـ ــ ـ مے گیـ ــرد!!!......
راه مــــی روم روی بـــرف هـــــا
اشکــــ هـــایم صـــــــورتم را داغ مـــــی کنـــــد
خـــــوبی بــــرف ایــــن اســـت کـــــه
هــــــــرکـــــس چـــهره ی ســـــرخ مــــرا ببـــیند
مـــی گـــوید :
هـــــوا بیـــرون خیـــــلی ســــــــرد بود؟؟
♡ چہ بی تَــ ــفآوِت زِنــ ــ ـدگی میـــ ــــ ــــڪننـﬤ!
♥ آدَمـــ ــــ ـــ ـــهآ...
♡ بی آنڪہ بدآنـــنـﬤ
♥ دَر گــ ــــ ــــوشہ ای اَز دُنـــ ــــ ـــیا
♡ تــــ ــــ ــمام دُنـــ ـــــ ــــیای ڪَــ ــــــ ـــسی شُده اَنــﬤ. .
♡ چہ بی تَــ ــفآوِت زِنــ ــ ـدگی میـــ ــــ ــــڪننـﬤ!
♥ آدَمـــ ــــ ـــ ـــهآ...
♡ بی آنڪہ بدآنـــنـﬤ
♥ دَر گــ ــــ ــــوشہ ای اَز دُنـــ ــــ ـــیا
♡ تــــ ــــ ــمام دُنـــ ـــــ ــــیای ڪَــ ــــــ ـــسی شُده اَنــﬤ. .
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل] سلام
[گل] همیشه دعا کنید
[گل] چشمانی داشته باشید
[گل] که بهترین ها را در آدم ها ببیند...
[گل] قلبی که خطاکارترین ها را ببخشد …
[گل] ذهنی که بدیها را فراموش کند …
[گل] و روحی که هیچگاه ایمانش به خدا را از دست ندهد
[گل]
[گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
اوللا که من خیال میکردم لینک من هستی
دوما من شاید یادم رفت پیشنهاد بدم شما نباس بگی؟؟
سوما چرا نظر ندادی واسه اهنگم؟
پنجما حالا فهمیدم اصلا مشکوک نیستی این دوستا رو توی دوره ی ۴۰ سال عمر با عزتت بدست اوردی
درسته؟
نظر بده خانم جان واسه اهنگ
بعدشم من پروفایل واقعی رو گفتم نه ساختگی رو
جوابتو تو وبت دادم پسری گل
دلـم نـه عـشق میـخواهد ،
نـه دروغــهای قـشنگ ،
نـه ادعـاهای بـزرگ ،
نـه بـزرگهای پـر ادعــا …!
دلـم یـک فنـجان قــهوه داغ میــخواهد
و یــک “دوســــت” ، کـه بـشود بـا او حـرف زد
و بـعد *** پشیـــمان *** نـشد …!!!
(به وبم سر بزنی خوشحال میشم)
چشم عزیزم
دل اگر بســــــتی ،
محـــــــکم نبند!
مراقب باش گره کور نزنی...!
او میـــــــــــــــــــــــرود!
آنوقت تو میمانی و یک گره کور...!!!
من دیوانه نیستم فقط کمی تنهایم همین !
چرا نگاه می کنی ؟ تنها ندیده ای ؟
به من نخند ، من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم
مهم نیست کی مقصر است باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است در پایان زندگی خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم تا خوب نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم
گـردنـم درد می ڪُنـد ...
از بــس همه چیز را بـه گـردن مـن انـداختـی...
دوسـت نـداشتـنـت را، بـی تـوجهـی هـایـت را ، رفتـنـت را .
چـــایــت را بــــنوش ..
نگــــرانِ فـــــردا نــــــباش !
از گنــــدمـــزارِ مـن و تــــو ..
کـــاهــی مــی مــانـــد !
بـــــــرایِ بـــــادهــــا !
بی حوصله ام...
دست خودم نیست!
کمی دلتنگ فردایم!!!
فردایی،
که تومی آیی
شاید،
من نباشم.
سال هابود که درآرزوی شقایق دل میسوخت
ورویای ستاره
شب وروز همراهم بود
تاتورادیدم
وبه قول سهراب
دل از آرزوی شقایق خالی شد..
عادت ندارم درد دلم را،
به همه کس بگویم.!!!
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم..،
تا همه فکر کنند...
نه دردی دارم و نه قلبی
سلام شادی عزیز.مرخص شدم،حالمم خوبه
ممنونم ازت
سلام آقا رضا
خدارو شکر
خوشحالم
ه مامانم میگم میخوام برم بیمارستان ملاقات خاله
میگه :تیریپِ فامیل دوستی ور ندار،
پرستار خوشگله امروز شیفتش نیست!
یه همچین دیدی نسبت بمن دارن
یه وقتایی دلت میسوزه
یه وقتایی دلت میشکنه
یه وقتایی دلت میگیره
اما خدا نکنه سه تاش با هم اتفاق بیفته !
سیگارو هم که ترک کرده باشی...
باید
بشینی یه گوشه از روزگار بکشی....!
صبـــــرتـــــــــ کــــــه تمــــــــامـــــــ شـــــــد . . .
نـــــــرو . . .
مــــــــعرفــــتـــــ تــــــازه از آنـــــجا
آغــــــــــاز مــــــیشـــــود . .
برای انسان ها همون قدر باش که برای تو هستن .... بیشتر که باشی ؛
باعث سو ء تفاهم میشه...
گاهی عمر تلف میشود ؛
به پای یک احساس ….
گاهی احساس تلف میشود ؛
به پای عمر !
و چه عذابی میکشد ،
کسی که هم عمرش تلف میشود ؛
هم احساسش ...
دلم نــه عشق می خواهد ؛ نــــه دروغ های قشنگــ ، نـه ادعاهای بزرگ ...
دلـــم یک فنجان قهـوه داغ می خواهـد بـا یک دوستـــــ،
کـه بشود با او درددل کرد و ...
بعـد پشیـــمان نشـــد...
دلم برای یک نفر تنگ است…
نه میدانم نامش چیست…
و نه میدانم چه می کند…
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم…
رنگ موهایش را نمی دانم…
لبخندش را هم…
فقط میدانم که باید باشد و نیست…
چو باران بیامد نیامد چو یارم که تا شب نشینم که تا صبح بیایی.
چونان کوه که هستم که مستم نیامد چو یارم
چو پاییز به پای درختان نشستم چو هر برگ بی افتد به پایت نشستم
دگر نیست امیدم تحمل ندارم .
کجایی کجایی...
درد دارد “امروز”حرفی برای گفتن نداشته باشی با کسی که تا “دیروز” تمام حرف هایت را فقط به او می گفتی ...
شاعر از کوچه مهتاب گذشت
-لیک شعری نسرود
...نه که سرگشته نبود
...نه که معشوقه نداشت
سال ها بود که آن کوچه خیابان شده بود...
جای خالی اش رابافرض پرمیکنم... حرامش باد انکه پرکرد جای مرا!!!!!!!!!!!
با تو خوشبخت میشوم یک روز
این تجسم برای من کافیست...
اینکه شاید تو هم دچار منی
این توهم برای من کافیست...
پشت این اشک ها صبورم من
مثل دیوانه های زنجیری...
امتحان کن چگونه میمیرم...
یک تبسمت برای من کافیست...
به ساعت شنی روی میز نگاه میکنم....در ذهنم گهگاهی خاطره ای عبور می کند....دارم به خاطر می اورم لحظات باتو بودن را.... لحظاتی که قلب هامان برای یک دیگر می تپید نه برای دیگری....
روزی میرسه که جای خالیم رو با هیچ چیز نمیتونی پر کنی......
من "خاص" نبودم،فقط عشقم بی ریا بود...
و عشق بی ریا کیمیاست..
همیشه منتظر بودم چیزی بشود
اتفاق کوچکی بیافتد....
مثلا سرما بخورم....؛یا دستم را ببرم
بعد...
با آب و تاب برای تو تعریف کنم...
وقتی نگران می شوی
عاشق تر می شوم....
اشک هایم گونه هایم را نوازش می کنند....ومن خاطرات باتو بودن را مرور میکنم....لحظاتی که عاشقانه رفتن نگاه هایت را به امید دیدار دوبارت بدرقه می کردم .... لحظاتی سرشار از دوست داشتن بود.....اما ....تو....نمی دانستی.....
نیا باران.!نیا لعنتی؛نیا...یارم با دیگری بیرون است...سرما میخورد
اگر احساس به خاموشی مطلق برسد / باز هم عاطفه ای هست میان من و تو
چرا دیوانگی نسبت به حساب نمی اید!؟ مثلا بپرسند شماچه نسبتی با هم دارید ؟ و من جواب بدم من دیوونشم!!!
بی حوصله ام...
دست خودم نیست!
کمی دلتنگ فردایم!!!
فردایی،
که تومی آیی
شاید،
من نباشم...
سال هابود که درآرزوی شقایق دل میسوخت
ورویای ستاره
شب وروز همراهم بود
تاتورادیدم
وبه قول سهراب
دل از آرزوی شقایق خالی شد...!
بمیرم برا دلت شادی جونم....
بااجازه لینکتون کردم خوشحال میشم لینک کنی....
خدا نکنه عزیزم


ممنونم گلم
شمام با افتخار لینک شدین
✔قـصـ♣ـه بگــو تـا بـخوابـمـ /...
.../ امـشـب قـصـ♣ـه آمـدنـت را می خـواهـمـ (!)
مـی خـ♣ــوانــ♣ــی . . . (؟