دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
امیری به شاهزاده خانمی گفت : من عاشق توام ...
شاهزاده گفت : زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است ...
امیر برگشت و دید هیچکس نیست .
شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!! عاشق به غیر از معشوقش نظر نمی کند !
امیری به شاهزاده خانمی گفت : من عاشق توام ...
شاهزاده گفت : زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است ...
امیر برگشت و دید هیچکس نیست .
شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!! عاشق به غیر از معشوقش نظر نمی کند !
امیری به شاهزاده خانمی گفت : من عاشق توام ...
شاهزاده گفت : زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است ...
امیر برگشت و دید هیچکس نیست .
شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!! عاشق به غیر از معشوقش نظر نمی کند !
امیری به شاهزاده خانمی گفت : من عاشق توام ...
شاهزاده گفت : زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است ...
امیر برگشت و دید هیچکس نیست .
شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!! عاشق به غیر از معشوقش نظر نمی کند !
امیری به شاهزاده خانمی گفت : من عاشق توام ...
شاهزاده گفت : زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است ...
امیر برگشت و دید هیچکس نیست .
شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!! عاشق به غیر از معشوقش نظر نمی کند !
شرایط دعا کردن
اول : اعتراف به گناهان
دوم : شکر نعمتها
سوم : صـــلـــوات بر محمد و آل محمد
چهارم : دعـــا کردن و حـــاجــــت خواستن
پنجم : صـــلـــوات بر محمد و آل محمد
گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد
هرچه کردم ـ هر چه ـ آه انگار آرامم نکرد
بیتو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد
دردِ دل با سایهی دیوار آرامم نکرد
خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد
خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد
ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت
عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد
از پس پنجره تو را می بینم
موقع خواب فقط خواب تو را می بینم
پشت هرلحظه تنهایی بی پایانم
با نفس پاک تو جان می گیرم
گرچه رویاست برای دل تنگم ولی زیباست
عاقبت پشت در قلب تو من می میرم
قلمت را بردار بنویس از همه خوبیها
زندگـــی ،عشق ، امیــــــد
و هر آن چیز که بر روی زمین زیبا هست
گل مریــــم ، گل رز
بنویس از دل یک عاشق بی تاب وصال
از تمنــــــا بنویس ...
از دل کوچک یک غنچه که وقت است دگر باز شود
از غروبـی بنویس که چو یاقوت و شقایق ســـرخ است
بنویس از لبخنــــد
از نگاهی بنویس
که پر از عشق به هر جای جهان می نگرد....
قلمت را بردار روی کاغذ بنویس ...
زندگی با همه تلخی ها باز هم شیرین است..
قط باش….
همین که هستی کافیست…!
دور از من…..!
بدون من….!
چه فرقی میکند؟؟؟
گل میخری!! خوب است!!
برای من نیست؟!
نباشد!!!
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست…..
دلخوشم به این حماقت شیرین….
قط باش….
همین که هستی کافیست…!
دور از من…..!
بدون من….!
چه فرقی میکند؟؟؟
گل میخری!! خوب است!!
برای من نیست؟!
نباشد!!!
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست…..
دلخوشم به این حماقت شیرین….
قط باش….
همین که هستی کافیست…!
دور از من…..!
بدون من….!
چه فرقی میکند؟؟؟
گل میخری!! خوب است!!
برای من نیست؟!
نباشد!!!
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست…..
دلخوشم به این حماقت شیرین….
قط باش….
همین که هستی کافیست…!
دور از من…..!
بدون من….!
چه فرقی میکند؟؟؟
گل میخری!! خوب است!!
برای من نیست؟!
نباشد!!!
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست…..
دلخوشم به این حماقت شیرین….
بیا ، عاشقانه سلام کن و بعد برای همیشه برو ...
دلگیر نخواهم شد
دیگر به دیدارهای ناگهانی...
دوست داشتنهای موقتی...
و رفتنهای بی خداحافظی
عادت کرده ام!!!
گذشته در چشمانم مانده است
عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است
چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی
صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم
که نفهمی هنوز هم دوستت دارم....
معلم میدانست! فاصله هاچه به روزمان می آورندکه به خط فاصله میگفت:
خط________تیره________
آرزوی من ماندن اوست... اما...
خدایا اگر آرزوی او رفتن من است؛ آرزوی او را برآورده کن!
من جز آرزوی او آرزویی ندارم...
این منم پنهانترین افسانه ی شبهای تو / آنکه در مهتاب باران شوق پیدایی نداشت
خواستم تا حرف خود را با غزل معنا کنم / زیر باران نگاهت شعر معنایی نداشت
در این دنیا هیچ کس گرسنه نیست, همه ى ما روزى چند وعده گول مى خوریم
این روزا خراب هرکی باشی
فکرمیکنن تاریخ مصرفت گذشته...
تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند...
خدا می بیند و می پوشاند
مردم نمی بینند و فریاد می زنند
کُلِ عُمرمون دِپرِس بودیم...
ولى تو اِعلآمیه مون میزَنَن
شآدروآن :|
خدا می بیند و می پوشاند
حواست باشه با کی "دست میدی"
وگرنه همه چیتو از "دست میدی"
ازپرستوهاى عاشق پرسیدم :براى تنهادوست باوفایم چه بنویسم همه گفتن! بنویس نام وخاطرت درافق روزگارم هرگزغروب نخواهدکرد.
پرسیدند :ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﯾﺎ ﺩﻭﺳﺖ؟ ﮔﻔﺘﻢ ﺟﻬﻨﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﯽ ﺩﻭﺳﺖ.:)
مراقب باش، ابلیس موفقیتش را مدیون شیطنت ماست...
در خیالم پشت سرت آب ریختم نه این ک برگردی بلکه پاک شود هر آنچه در پای توست از زندگیم...
امیری به شاهزاده خانمی گفت : من عاشق توام ...
شاهزاده گفت : زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است ...
امیر برگشت و دید هیچکس نیست .
شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!! عاشق به غیر از معشوقش نظر نمی کند !
امیری به شاهزاده خانمی گفت : من عاشق توام ...
شاهزاده گفت : زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است ...
امیر برگشت و دید هیچکس نیست .
شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!! عاشق به غیر از معشوقش نظر نمی کند !
امیری به شاهزاده خانمی گفت : من عاشق توام ...
شاهزاده گفت : زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است ...
امیر برگشت و دید هیچکس نیست .
شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!! عاشق به غیر از معشوقش نظر نمی کند !
امیری به شاهزاده خانمی گفت : من عاشق توام ...
شاهزاده گفت : زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است ...
امیر برگشت و دید هیچکس نیست .
شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!! عاشق به غیر از معشوقش نظر نمی کند !
امیری به شاهزاده خانمی گفت : من عاشق توام ...
شاهزاده گفت : زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است ...
امیر برگشت و دید هیچکس نیست .
شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!! عاشق به غیر از معشوقش نظر نمی کند !
سالهاست که معنی این را نفهمیدم"رفت و آمد"یا "آمد و رفت"؟
آدمها میروند که برگردند، یا می ایند که بروند؟
و هنوز هم
عشق می تازد
و هنوز هم چشم ها
حرف اول و آخر را می زنند
خوب نگاه کن
گاهی باید
برای فهمیدن حرف های کسی فقط نگاه کرد
شرایط دعا کردن
اول : اعتراف به گناهان
دوم : شکر نعمتها
سوم : صـــلـــوات بر محمد و آل محمد
چهارم : دعـــا کردن و حـــاجــــت خواستن
پنجم : صـــلـــوات بر محمد و آل محمد
گنجهای معنوی ص 35
التماس دعاااا
محتاجم به دعا
ممنونم..
و قاف
حرف آخر عشق است
آنجا که نام کوچک من آغاز می شود ...
*قیصر امین پور*
همیشه از این می ترسم که نکند،
جفت من با دیگری جفت شود،
و سهم من فقط جفتک باشد !
دلم را ...
می برم، تا که در آن نقطه دور
شستشویش دهم از رنگ گناه
شستشویش دهم از لکه ی عشق
زین همه خواهش بی جا و تباه
گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد
هرچه کردم ـ هر چه ـ آه انگار آرامم نکرد
بیتو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد
دردِ دل با سایهی دیوار آرامم نکرد
خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد
خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد
ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت
عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد
از پس پنجره تو را می بینم
موقع خواب فقط خواب تو را می بینم
پشت هرلحظه تنهایی بی پایانم
با نفس پاک تو جان می گیرم
گرچه رویاست برای دل تنگم ولی زیباست
عاقبت پشت در قلب تو من می میرم
قلب من در هر زمان خواهان توست
این دو چشم عاشقم مهمان توست
گرچه لبریز از غمی درمانده ای
این نگاهم در پی در مان توست
در میان ظلمت شبهای غم
چلچراغ قلب من چشمان توست
در کنارم لحظهاای آسوده باش
همدم دستان من داستان توست
قلمت را بردار بنویس از همه خوبیها
زندگـــی ،عشق ، امیــــــد
و هر آن چیز که بر روی زمین زیبا هست
گل مریــــم ، گل رز
بنویس از دل یک عاشق بی تاب وصال
از تمنــــــا بنویس ...
از دل کوچک یک غنچه که وقت است دگر باز شود
از غروبـی بنویس که چو یاقوت و شقایق ســـرخ است
بنویس از لبخنــــد
از نگاهی بنویس
که پر از عشق به هر جای جهان می نگرد....
قلمت را بردار روی کاغذ بنویس ...
زندگی با همه تلخی ها باز هم شیرین است..
دلتنگ شدن حس نبودن کسی ایست که . . .
تمام وجودت به یکباره تمنای بودنش را می کند . . .
زندگی مانند کودکی است
که اگر میخواهید به خواب نرود
همیشه او را سرگرم کنید . ...
موج زمان که ما را به سرعت به همراه خود می برد ،هزگز منتظر نمی شو د که درخت شادمانی بشر لحظه ای چند بر روی مسیر آن ریشه دواند و گل دهد
پاسخ:
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام ـ شب به خیر
[گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام ـ شب به خیر
[گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام ـ شب به خیر
[گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام ـ شب به خیر
[گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام ـ شب به خیر
[گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام ـ شب به خیر
[گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام ـ شب به خیر
[گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام ـ شب به خیر
[گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام ـ شب به خیر
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام روز بخیر
من بهار دیگری را دوست میدارم
جای من خالیست
جای من در میز ِ سوم، در کنار پنجره خالیست
جای من در درس نقاشی
جای من در جمع کوکبها
جای من در چشمهای دختر خورشید
جای من در لحظههای ناب
جای من در نمرههای بیست
جای من در زندگی خالیست
لینکی
قط باش….
همین که هستی کافیست…!
دور از من…..!
بدون من….!
چه فرقی میکند؟؟؟
گل میخری!! خوب است!!
برای من نیست؟!
نباشد!!!
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست…..
دلخوشم به این حماقت شیرین….
قط باش….
همین که هستی کافیست…!
دور از من…..!
بدون من….!
چه فرقی میکند؟؟؟
گل میخری!! خوب است!!
برای من نیست؟!
نباشد!!!
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست…..
دلخوشم به این حماقت شیرین….
قط باش….
همین که هستی کافیست…!
دور از من…..!
بدون من….!
چه فرقی میکند؟؟؟
گل میخری!! خوب است!!
برای من نیست؟!
نباشد!!!
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست…..
دلخوشم به این حماقت شیرین….
قط باش….
همین که هستی کافیست…!
دور از من…..!
بدون من….!
چه فرقی میکند؟؟؟
گل میخری!! خوب است!!
برای من نیست؟!
نباشد!!!
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست…..
دلخوشم به این حماقت شیرین….
پروردگارا تو تکراری ترین ” حضور ” روزگار منی
و من عجیب ؛ به آغوش تو
از آن سوی فاصله ها
خو گرفته ام . . .
شاید آرام تــر می شدم فقــط و فقـــط… اگر میفهمیدی ، حرفهایم به همین راحتــــی که می خوانی نوشته نشده اند !!!
سلام شادی جونم وقت بخیر
سلام عزیزم

ﺩﻟﻢ
ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺖ!!!
" اخوان ثالث "
بغض ات در گلوی من گیر کرده
دلم را بده بغض ات را بگیر!!!
مردها ... میروند
زنها ... میروند
آغوشها خالی میشوند
خالی لحظهها پر از آغوش میشوند
عشق در تردید
تردید در عشق
ترس هم آغوشی
هم آغوشیهایِ پر وهم
قصه ی بی سرانجامِ نبودنهایِ تلخ
یاد آور عمقِ تنهایی انسان هاست
همین....
لعنت به خیابانهایی که گربه ها در آن جفت گیری می کنند !
اما من حتی نمی توانم دست عشقم را بگیرم ...!!!
بیا ، عاشقانه سلام کن و بعد برای همیشه برو ...
دلگیر نخواهم شد
دیگر به دیدارهای ناگهانی...
دوست داشتنهای موقتی...
و رفتنهای بی خداحافظی
عادت کرده ام!!!
لعنت به خیابانهایی که گربه ها در آن جفت گیری می کنند !
اما من حتی نمی توانم دست عشقم را بگیرم ...!!!
لبانت ،
چنان بوی سیب می دهد ،
که ،
وسوسه ی خوردن اش هم ،
خطر هبوط دارد .... !!!
مثل عادت نیستی تا ساده انکارت کنم
تو نفس های منی باید که تکرارت کنم
مقتضای بودنی یعنی که بی تو نیستم
زندگی بخشی باید عمر ایثارت کنم