خدایـــــــــــــــــــــــــــــا ...
چه ساختــــــــه ایــــــــــــــــــــــــــــ ...
دل آدم هایت یکــــــــــــــی ازیکــــــــــــــی سنگـــــــــــی تر ...
دروغ هایشان یکــــــــــــــــــــی از یکـــــــــــــــی زیباتر ...
نگاه هایشان یکــــی از یکـــــــــــی معنی دار تر و سنگین تر ...
روحشان یکـــــــی از یکـــــــــــی هـفـــتــــــــــ رنـــگـــــــــــ تر ...
و
هر یک برای خود ،
یکــــــــــــی از یکـــــــــــــی خــــــــــــــدا تـــــــــر !...
اگه قراره خدای جدید انتخاب کنن
منم کاندید بشم خواهری
تا نفس باقیست آه سرد می باید کشید ..//
دست و دل از سفره نامرد می باید کشید ..//
هر چه میخواهی طلب کن سائل از شاه نجف ..//
گر کسی منت کشد از مرد می باید کشید ..//
تا نفس باقیست آه سرد می باید کشید ..//
دست و دل از سفره نامرد می باید کشید ..//
هر چه میخواهی طلب کن سائل از شاه نجف ..//
گر کسی منت کشد از مرد می باید کشید ..//
پاسخ:
سلام خواهری شکر
تا میام وب یا عباس کچل میاد بعد از ظهری هم دوستم اومد
نمیزارن ب امور مملکت برسم
سلام خواهر جون

میفهمم گلم
منم دیروز مهمون اومد برام قربونت
آسوده باش دل من ،
دیگر تو را به کسی نخواهم داد …
غفلت کردم
لحظه ای
دلـــــــــــــــــــم جایی گیر کرد و
تمام زندگی ام نخ کش شد ..
خاطرات نه سر دارند و نه ته...
بی هوا می آیند تا خفه ات کنند...
میرسند... گاهی وسط یک فکر...
گاهی وسط یک خیابان...
سردت می کنند... داغت میکنند...
رگ خوابت را بلدند... زمینت می زنند...!!!
خاطرات تمام نمی شوند....
تمامت میکنند.....
اسباب بازی هایت را جمع میکردم ماتم برد وقتی دلم را میان انها دیدم..........
دلم اصرار دارد
فریاد بزند؛
اما...
من جلوی دهانش را می گیرم
وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد
خدا جون...
خوش بحالت که همه جا هستی...
ما که هرجا هستیم، دلمون واسه جای دیگه تنگه...
نگاهت را گره بزن
به هر لحظه من
حس امنیت می گیرم
وقتی تو
درگیر منی...
بر همان عهد که با یاد و خیالت بستم یاد من هم نکنی باز به یادت هستم
در حسرت آغوش تو هستم، بغلم کن
از عطر بر و روی تو مستم، بغلم کن
کی گفته که قراره دور از تو بمونم
من با احدی عهد نبستم، بغلم کن...
از دلم پرسیدم چرا شب ها خواب به چشمانم نمی آید؟
گفت :حرف مفت نزن...
چون بعد از ظهرها می خوابی!
الکی ادای آدمای عاشقا رو در نیار....:
به تو گفتم که چرا محو تماشای منی
انقد مات که یک دم مژه بر هم نزنی
به تو گفتم مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی...
هرگز در زندگی نا امید مشو....
یادت باشد:
زیبا ترین باران ها از سیاه ترین ابر ها می بارد.
دو چیز برای من به معنای زندگی است: آزادی و بانویی که او را دوست دارم.
ﺑﺒﯿﻦ ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ، ﺑﺎﺵ،ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﯽ، ﺑﺎﺵ،
ﻗﻬﺮﯼ،ﺑﺎﺵ، ﻫﺮﭼﯽ ﻣﯽﺧﻮﺍﯼ ﺑﺎﺷﯽ، ﺑﺎﺵ !
ﻭﻟﯽ ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯽ، ﻓــَﻤﯿــﺪﯼ
)ﺯﻧﺪﻩ ﯾﺎﺩ ﺧﺴﺮﻭ ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ- ﺧﺎﻧﻪ ﺳﺒﺰ (
خدا رحمتش کنه
سلااااااام
شادی خانوم سر بزن به ما
سلام عزیزم
چشــــــــــــــــــم
وای چه عکس قشنگی دلم غش رفت واسه این متنو این عکس



قربون اون دلت عزیزکم
می ترسم از آدم ها
آدم هایی که دست می گذارند روی تنهایی ات، مجوزِ ورود می گیرند... و تنهاترت می کنند...
آدم هایی که سایه می اندازند روی سرت... و بی تفاوت، سایه سنگین می کنند...
آدم هایی که ساده می گیری بودنشان را... و سخت می کنند گذرِ لحظه هایت را...
آدم هایی که کوهِ معرفت می شوی برایشان... و آنها مدام می لرزانندت با آتشفشانِ بی معرفتی هاشان...
آدم هایی که به هزار و یک خاطره، دلبستۀ شان می شوی... و آنها به یک اشاره، پاک می کنند همه گذشته ها را...
آدم هایی که سردرِ آغوشِ همیشه بازشان نوشته اند: « برای "شما" تا اطلاع ثانوی تعطیل است... »
آدم هایی که تو برایشان یک چیزِ دیگری... و دیگری یک چیزِ بهتر...
آدم هایی که قرار بود برایت یک دوست خوب بمانند... اما تاریخ مصرف زدند روی دوستی هاشان...
می ترسم از آدم ها
آدم هایی با جیب هایی پُر از نقاب
که برای هر بار سادگیِ دلت،
یکی را به صورت می زنند..
گاهی وقتها دلم میخواهد بگویم: من رفتم ؛ باهات قهرم ،دیگه تموم !
دیگه دوستت ندارم .....
وچقدر دلم میخواهدبشنوم: کجا بچه لوس !؟
غلط میکنی که میری ..... مگه دست خودته ؟
رفتن به این راحتی نیست.... !
اما ....
نمیدانم چه حکمتیست که آدمی همیشه اینجور وقتهامیشنود :
بیا ، عاشقانه سلام کن و بعد برای همیشه برو ...
دلگیر نخواهم شد
دیگر به دیدارهای ناگهانی...
دوست داشتنهای موقتی...
و رفتنهای بی خداحافظی
عادت کرده ام!!!
حس پرنده ای رو دارم که از قفس آزاد شده اما پرواز از یادش رفته !