دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
کاش میشد
آدم...
گاهی به اندازه ی نیاز بمیرد!!!
بعد بلند شود
آهسته آهسته
خاکهایش را بتکاند
گردهایش بماند
اگر دلش خواست،برگردد به زندگی
دلش نخواست،
بخوابد تا ابد...
کنارم که هستی
زمان هم مثل من دستپاچه میشود
عقربه ها دوتا یکی میپرند
اما همین که میروی
تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم
جانم را میگیرند ثانیه های
بی تو…
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی و نه در فردایی
ظرف امروز پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با امید است
دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند
دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
شوق بازآمدن سوی توام هست
اما
تلخی سرد کدورت در تو
پای پوینده ی راهم بسته
ابر خاکستری بی باران
راه بر مرغ نگاهم بسته
وای ، باران
باران ؛
من یخ!!!!!
تو آتش!!!!
بهانه نگیر
با من باش
یا آرامت میکنم
یا میمیرم...
ماههاست فراموشش کرده ام ؛ خاطراتش را هم …
ولی نمی دانم دستانم چرا هنوز به نوشتن نامش ذوق میکنند ؟!
نمیدونی تلخ چقد گریه و اشکای مرد...
وقتی که زیر بارونا بدون چتر قدم میزد..
ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ
نه مثل جبر...
نه مثل هندسه ...
نه ﻣﺜﻞ 1 منهای1 ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ 0 ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ
مثل نیمکت آخر...
زنگ آخر...
ﻭ ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﻣﺪﺍﻡ ﺭﻭﯼ ﭼﻮﺏ ﺣﮏ ﻣﯿﮑﺮﺩ
مرا یاد بگیر
نازنین
دل خیره سر
به ناز
نیاز می کند
به نماز
مست می شوم
در گندم زار سینه ات
ذوب می شوم
در تابستان دستانت
و می میرم و زنده می شوم
حوالی عطر تنت
مرامچاله و خیس نگه دار..
من از پهن شدن روی بند خاطرات گریزانم...
کاش میدیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را میتابانی
بال مژگان بلندت را
میخوابانی
آه وقتی که توچشمانت
آن جام لبالب از جاندارو را
سوی این تشنه جان سوخته میگردانی
موج موسیقی عشق از دلم میگذرد......
کاش میشد
آدم...
گاهی به اندازه ی نیاز بمیرد!!!
بعد بلند شود
آهسته آهسته
خاکهایش را بتکاند
گردهایش بماند
اگر دلش خواست،برگردد به زندگی
دلش نخواست،
بخوابد تا ابد...
ﺁﺩﻣـﺎﯼ ﺩﻟﺘــــــــــﻨﮓ ....
ﻭﻗﺘﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺧﻮﺵ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ﻭ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ؛
ﯾﻬﻮ ﺳﺮﺷﻮﻧﻮ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻭﻧﻨﺪ
ﺍﻭﻧﻮﺭﯼ،ﯾﮑﻢ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﺸﻦ .
ﯾﻮﺍﺵ ﯾﻮﺍﺵ ﭼـﺸﺎﺷـﻮﻥ ﭘـُـﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺸﻪ
ﺁﺩﻣـﺎﯼ ﺩﻟﺘــــــــــﻨﮓ ....
ﻭﻗﺘﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺧﻮﺵ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ﻭ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ؛
ﯾﻬﻮ ﺳﺮﺷﻮﻧﻮ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻭﻧﻨﺪ
ﺍﻭﻧﻮﺭﯼ،ﯾﮑﻢ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﺸﻦ .
ﯾﻮﺍﺵ ﯾﻮﺍﺵ ﭼـﺸﺎﺷـﻮﻥ ﭘـُـﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺸﻪ
ﺁﺩﻣـﺎﯼ ﺩﻟﺘــــــــــﻨﮓ ....
ﻭﻗﺘﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺧﻮﺵ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ﻭ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ؛
ﯾﻬﻮ ﺳﺮﺷﻮﻧﻮ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻭﻧﻨﺪ
ﺍﻭﻧﻮﺭﯼ،ﯾﮑﻢ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﺸﻦ .
ﯾﻮﺍﺵ ﯾﻮﺍﺵ ﭼـﺸﺎﺷـﻮﻥ ﭘـُـﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺸﻪ
ﺁﺩﻣـﺎﯼ ﺩﻟﺘــــــــــﻨﮓ ....
ﻭﻗﺘﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺧﻮﺵ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ﻭ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ؛
ﯾﻬﻮ ﺳﺮﺷﻮﻧﻮ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻭﻧﻨﺪ
ﺍﻭﻧﻮﺭﯼ،ﯾﮑﻢ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﺸﻦ .
ﯾﻮﺍﺵ ﯾﻮﺍﺵ ﭼـﺸﺎﺷـﻮﻥ ﭘـُـﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺸﻪ
ﺁﺩﻣـﺎﯼ ﺩﻟﺘــــــــــﻨﮓ ....
ﻭﻗﺘﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺧﻮﺵ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ﻭ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ؛
ﯾﻬﻮ ﺳﺮﺷﻮﻧﻮ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻭﻧﻨﺪ
ﺍﻭﻧﻮﺭﯼ،ﯾﮑﻢ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﺸﻦ .
ﯾﻮﺍﺵ ﯾﻮﺍﺵ ﭼـﺸﺎﺷـﻮﻥ ﭘـُـﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺸﻪ
سلام دوست من
وب خوشکلی داری
اگه با تبادل لینک موافقی بهم خبر بده
منتظرتم [قلب][بوسه]
اخرین برگ سفرنامه ی باران این است؛که زمین چرکین است
اخرین برگ سفرنامه ی باران این است؛که زمین چرکین است
اخرین برگ سفرنامه ی باران این است؛که زمین چرکین است
اخرین برگ سفرنامه ی باران این است؛که زمین چرکین است
اخرین برگ سفرنامه ی باران این است؛که زمین چرکین است
بگذار بگویند خسیسم
من دوستت دارم هایم
را الکی خرج نمیکنم
جز برای مهربانی خودت
بگذار بگویند خسیسم
من دوستت دارم هایم
را الکی خرج نمیکنم
جز برای مهربانی خودت
بگذار بگویند خسیسم
من دوستت دارم هایم
را الکی خرج نمیکنم
جز برای مهربانی خودت
بگذار بگویند خسیسم
من دوستت دارم هایم
را الکی خرج نمیکنم
جز برای مهربانی خودت
بگذار بگویند خسیسم
من دوستت دارم هایم
را الکی خرج نمیکنم
جز برای مهربانی خودت
سلام
خوبی عزیز؟؟؟
شرمنده ی مدت تبودم امتحانات بود وقت نمی کردم
اما الان با ی آپ اومدم
منتظر حضور گرمت هستم
یاعلی
[گل]
سلام
خوبم ممنونم
دشمنت شرمنده
خسته نباشی گل پسر
الان میـــــــــــــــــــام
وقتی "دل" تو "تـک" است
همیشه برنده ای
فرقی نمی کند "حکـم" چه باشد
تو همیشه "لازمی"...
کنارم که هستی
زمان هم مثل من دستپاچه میشود
عقربه ها دوتا یکی میپرند
اما همین که میروی
تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم
جانم را میگیرند ثانیه های
بی تو…
ممنون خاله جون منو خوشحال کردی برفارو دیدی امروز من تعطیل بودم مهدیم تعطیل بود ؟


قربونت اون صورتِ خوشگلت بره خاله



خوشحالم از خوشحالیت عزیزدلم
آره عزیزکم مهدی ام تعطیله خاله جون
دیروز رفتیم برف بازی تو نرفتی عزیزم با مامان ؟
تعــﻬـﺪ ﺩﺍﺷﺘــﻦ، ﻗــﺸﻨﮕــﻪ !!
ﺣﺘـــﯽ ﺗﻌﻠــﻖ ﺩﺍﺷﺘﻦ !
ﺍﯾﻨﮑـﻪ ﺑﺪﻭﻧــﯽ ﻣـــﺎﻝ ﮐﺴــﯽ ﻫﺴﺘــﯽ
ﺳــﻬـﻢ ﮐﺴــﯽ ﻫﺴﺘــﯽ
ﻭ ﺍﻭﻧـــﻢ ﻣـــﺎﻝ ﺗـــﻮﺋـــﻪ
ﺣـــﻖ ﺗـــﻮﺋــﻪ
ﻣﻬـــﻢ ﻧﯿــﺲ ﺍﯾﻦ ﺗﻌــﻬـﺪ ﺍﻣـﻀــﺎﺀ ﺑﺸــﻪ
ﺗـــﻮ ﯾﻪ ﮐـــﺎﻏـﺬ ﭘــﺎﺭﻩ !
ﺍﺻـــﻠﺶ ﺟـــﺎﯼ ﺩﯾﮕــﻪ ﺳَﻨَــﺪ ﺧﻮﺭﺩﻩ
ﺗﻮﯼ ﺩﻻﺗــــــــــﻮﻥ …[گل][لبخند]
تعــﻬـﺪ ﺩﺍﺷﺘــﻦ، ﻗــﺸﻨﮕــﻪ !!
ﺣﺘـــﯽ ﺗﻌﻠــﻖ ﺩﺍﺷﺘﻦ !
ﺍﯾﻨﮑـﻪ ﺑﺪﻭﻧــﯽ ﻣـــﺎﻝ ﮐﺴــﯽ ﻫﺴﺘــﯽ
ﺳــﻬـﻢ ﮐﺴــﯽ ﻫﺴﺘــﯽ
ﻭ ﺍﻭﻧـــﻢ ﻣـــﺎﻝ ﺗـــﻮﺋـــﻪ
ﺣـــﻖ ﺗـــﻮﺋــﻪ
ﻣﻬـــﻢ ﻧﯿــﺲ ﺍﯾﻦ ﺗﻌــﻬـﺪ ﺍﻣـﻀــﺎﺀ ﺑﺸــﻪ
ﺗـــﻮ ﯾﻪ ﮐـــﺎﻏـﺬ ﭘــﺎﺭﻩ !
ﺍﺻـــﻠﺶ ﺟـــﺎﯼ ﺩﯾﮕــﻪ ﺳَﻨَــﺪ ﺧﻮﺭﺩﻩ
ﺗﻮﯼ ﺩﻻﺗــــــــــﻮﻥ …
تعــﻬـﺪ ﺩﺍﺷﺘــﻦ، ﻗــﺸﻨﮕــﻪ !!
ﺣﺘـــﯽ ﺗﻌﻠــﻖ ﺩﺍﺷﺘﻦ !
ﺍﯾﻨﮑـﻪ ﺑﺪﻭﻧــﯽ ﻣـــﺎﻝ ﮐﺴــﯽ ﻫﺴﺘــﯽ
ﺳــﻬـﻢ ﮐﺴــﯽ ﻫﺴﺘــﯽ
ﻭ ﺍﻭﻧـــﻢ ﻣـــﺎﻝ ﺗـــﻮﺋـــﻪ
ﺣـــﻖ ﺗـــﻮﺋــﻪ
ﻣﻬـــﻢ ﻧﯿــﺲ ﺍﯾﻦ ﺗﻌــﻬـﺪ ﺍﻣـﻀــﺎﺀ ﺑﺸــﻪ
ﺗـــﻮ ﯾﻪ ﮐـــﺎﻏـﺬ ﭘــﺎﺭﻩ !
ﺍﺻـــﻠﺶ ﺟـــﺎﯼ ﺩﯾﮕــﻪ ﺳَﻨَــﺪ ﺧﻮﺭﺩﻩ
ﺗﻮﯼ ﺩﻻﺗــــــــــﻮﻥ …
ای کسانی که در اتاق خود جا ساز هایی دارید
خونه تکونی نزدیکه ها گفتم در جریان باشید
قربون ننجونم برم که میگفت:برای رسیدن به کبریا باید نه کبر داشت نه ریا
گـذشـت
امـا بـدان . . .
تـا آخـر عـمـر درگـیـر مـن خـواهـی بـود !
و تـظـاهـر مـی کـنـی نـیـسـتـی !!
مـقـایـسـه
تـو را از پـا در خـواهـد آورد. . .
"مـن" مـی دانـم بـه کـجـای قـلـبـت شـلـیـک کـرده ام
هــمـیـشـه دوســــت داشــــتـن مـقـــیـاس مـطـمــئـنـــی نـیـســــت
گـــاهـی کــــودک .. پـفـک . را بـــه پــــدر تــرجـیـح مـیـدهــــد .. [نیشخند]
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی و نه در فردایی
ظرف امروز پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با امید است
خاطرات صف کشیده اند....!
یکی پس از دیگری...!!
حتی بعضی هایشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند...!
و من.....
فرار میکنم از فکر کردن به تو ....!!!
مثله رد کردن آهنگی که خیلی دوسش دارم...!
خیلی....!
آدرس؟
مچاله شده ام در خودم...
با بوی سیگار
و طعم تلخ چای مانده
پنجره را باز نکن!!
امروز دلم میخواهد غمگین باشم!ت تو کجا و سرنوشت کجا . .
گاهی وسط یک فکر
گاهی وسط یک خیابان
سردت می کنند
داغت می کنند
رگ خوابت را بلدند
زمینت می زنند
من دلم می خواهد
ساعتی غرق درونم باشم!!
عاری از عاطفه ها
تهی از موج و سراب
دورتر از رفقا…
خالی از هرچه فراق!!
من نه عاشق هستم ؛
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من فقط دل تنگم وکمی تنهایم .…!
من دلم می خواهد
ساعتی غرق درونم باشم!!
عاری از عاطفه ها
تهی از موج و سراب
دورتر از رفقا…
خالی از هرچه فراق!!
من نه عاشق هستم ؛
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من فقط دل تنگم وکمی تنهایم .…!
من دلم می خواهد
ساعتی غرق درونم باشم!!
عاری از عاطفه ها
تهی از موج و سراب
دورتر از رفقا…
خالی از هرچه فراق!!
من نه عاشق هستم ؛
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من فقط دل تنگم وکمی تنهایم .…!
من دلم می خواهد
ساعتی غرق درونم باشم!!
عاری از عاطفه ها
تهی از موج و سراب
دورتر از رفقا…
خالی از هرچه فراق!!
من نه عاشق هستم ؛
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من فقط دل تنگم وکمی تنهایم .…!
یادمان باشد که:
آن هنگام که از دست دادن عادت میشود
به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست....
سکوت استدلالیست که معنای دیگری را به دوش میکشد...
گاه بغض،فریاد،زندگی...
و گاه حتی مرگ تدریجی یک رویا،رویای داشتنِ......
دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند
دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند