تق تق فش فشه
فاصلمون کم بشه
هیزم ونفت وآتیش
دوسِت دارم خداییش
سیب زمینی به سیخه
عکس گلت به میخه
غماتو بیار فوتش کن
کینه داری شوتش کن
هوا بهاری میشه
سرما فراری میشه
زردی ازت دور بشه
هرچی میخوای جور بشه
چهارشنبه سوری مبارک...
می خواستیم هفت سینمان هم حتی شبیه هم بشود
گفتی :
بهار مهربانترین ،
تابستان صبورترین ،
پاییز تنهاترین ،
و زمستان ،
عبوس ترین فصل سال است ..
و من
در تمام لحظه هایشان با تو خواهم ماند ...
.
.
.
هیچ کدام اما سر جای خودش نماند
درست مثل تو .
بهار ،
دستی به مهر بر سر دل نکشید.
تابستان ،
کاسه صبرش لبریز شده بود .
پاییز ،
تو را از من گرفت تا تنهایی خودش را پر کند.
زمستان اما ،
دلش به حال دلم ،دل می سوزاند .
و تو
رفتی.
نماندی ،
تا زل بزنم توی همان چشم هایی
که یک روز می مُردم برایشان
و فریاد بزنم :
خسته ام از هرآنچه گفتی و شنیدم
و قرار بود باشد و بماند
و نبود و نماند ...
دیدن هر بامداد اتفاق ساده ای نیست؛
خوشایند است وتکرار ناپذیر،
دوستِ چــهار فصلــم،
آخریــن روزهای زمستان
بروفق مــراد دلت باشــــد
و
با آرزویِ سالـــی خوش
برای شما نازنینان
نوروزتـــان
پیروز
دنیای دست ها
از هر دنیایی بی وفاتـر است ...
امـروز دست هـایت را مـی گیـرنـد ...
قصه ی عـادت که شدی همان دست ها را بـرایـَت تکان مـی دهند…
از مــن خواستـــ حـــلالش کنــــم
همـــان کســی کــه...
بــا بــــی رحمـــی محبتــــ هایــم را حـــــرام کـــرده بــــــــود ......
دار بزن ... خاطرات کسی که تـو را دور زده
حالم خوب است ...امّا گذشته ام درد میکند . . .
به بزرگی گفتم زندگی چند بخش است ؟ گفت : دو بخش ، کودکی و پیری ، گفتم : پس جوانی چه شد ؟ گفت : با بی وفایی ساخت با عاشقی سوخت و با جدایی مرد
دار بزن ... خاطرات کسی که تـو را دور زده
حالم خوب است ...امّا گذشته ام درد میکند . . .
به بزرگی گفتم زندگی چند بخش است ؟ گفت : دو بخش ، کودکی و پیری ، گفتم : پس جوانی چه شد ؟ گفت : با بی وفایی ساخت با عاشقی سوخت و با جدایی مرد
بــــَرای کــسی کــه میگــه :
صـــدآش گـــرفتــه ...
ســـَرش سـَنگیــنه ...
آبــریزش بـینــی داره ...
هـی نـُسخــه نـَپـیچـین ...
شــآیــَدبـُغضـی درگـلویـَش ترکــــیده بـآشـَد
بــــَرای کــسی کــه میگــه :
صـــدآش گـــرفتــه ...
ســـَرش سـَنگیــنه ...
آبــریزش بـینــی داره ...
هـی نـُسخــه نـَپـیچـین ...
شــآیــَدبـُغضـی درگـلویـَش ترکــــیده بـآشـَد
سُـڪوتـَم اَز رضایـتـ نیـستـ،تـو فـڪر ایـنـρ
چـطورے בَهـنـتو سرویـس ڪُنـρ..
از انســــاלּ هـــای احســـاساتــی بـیشتـــر بـتـــرسیـــב
آלּ ها قـــاבرنב ناگهــــــانی،
בیگــــر گــریــہ نکـننــב؛
בوسـت نــבاشتــــہ بــاشـنـــב؛
و قـیـــבِ همــــہ چـیــز را بــزننــב،
حتـــی زنــבگــــی...
یه کلاغ و یه خرس سوار هواپیما بودن. کلاغه سفارش چایی میده.
چایی رو که میارن یه کمیشو میخوره باقیشو می پاشه به مهموندار!
مهموندار میگه: چرا این کارو کردی؟
کلاغه میگه: دلم خواست، پررو بازیه دیگه پررو بازی!
چند دقیقه میگذره… باز کلاغه سفارش نوشیدنی میده، باز یه کمیشو میخوره باقیشو
میپاشه به مهموندار.
مهموندار میگه: چرا این کارو کردی؟
کلاغه میگه: دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی!
بعد از چند دقیقه کلاغه چرتش میگیره، خرسه که اینو میبینه به سرش میزنه که اونم یه
خورده تفریح کنه …
مهموندارو صدا میکنه میگه یه قهوه براش بیارن. قهوه رو که میارن یه کمیشو میخوره
باقیشو میپاشه به مهموندار!
مهموندار میگه: چرا این کارو کردی؟
خرسه میگه: دلم خواست! پررو بازیه دیگه پررو بازی!
اینو که میگه یهو همه مهموندارا میریزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپیما میبرن
که بندازنش بیرون. خرسه که اینو میبینه شروع به داد و فریاد میکنه.
کلاغه که بیدار شده بوده بهش میگه: آخه خرس گنده تو که بال نداری مگه مجبوری پررو
بازی دربیاری!!!خنده
سلام شادی جون خوبی؟
دیدم تو وب هنگامه جون به ما محبت داشتی گفتی خوش به حال کسی که حیدری این شعرو براش گفته(ممنونم عزیزاز توجه ومحبت شما ،شما لطف دارین)
شایدباورنکنین ولی اینو برای یه معشوق خیالی گفتم یعنی تا بحال فقط از یه دختر خوشم اومداونم زود ازدواج کرد رفت نامردی کرد بعدا هم فهمیدم مالی نبودش چون فقط من ازش خوشم میومد
ولی تا بحال نتونستم یه دوست خوب با مرام داشته باشم یه عشقی که درکم کنه منم بتونم براش شعر بگم
دخترا معمولا پولکی هستن ودنبال عشق واقعی نیستن بعضی مواقع از یکی خوشم میومد بعدا می دیدم طرف درکم نمیکنه منصرف میشدم خلاصه اینکه اگر عشق با حالش پیدا بشه ما جونمون را براش میدیم،العان من پناه آوردم به خیال یه دخترزیبایی را تو خیال تصور میکنم بعد رویایی براش شعر میگم
اگر از شعرم خوشت اومده واقعا تقدیم به خودت که گوهر شناسی وفرق خوب وبد را میدونی
سلام آقای حیدری










متشکرم خوبم شما خوبی؟
خواهش میکنم واقعیت بود
راستش فکر نمیکردم شاعرش پشت در باشه
تصورم این بود ربایش خواهری طبق معمول از شعرای قدیمِ
درواقع بین منو خواهریم شوخی هایی ردوبدل میشه
شما جدی نگیرین
اما حقیقتآ شعرتون به دلم نشست خیلی زیبا و روون بود
ودر مورد موضوعی که گفتین بله درسته اما خوبو بد تو هردوجنس هست
امیدوارم یکی از اون خوبهاش نسیبتون بشه انشالله
ممنــــــــــــــــــــــونم محبت داری شرمندم میکنی ما کجاوگوهر شناسی کجا والا
سلام دوست عزیز وب زیبایی داری با تبادل لینک موافقی؟؟؟اگه موافقی منو با عنوان وبم بلینک بعد بگو با چ اسمی لینکت کنم
سلام ممنونم
خوشحال میشم
چقدر خوبه وقتی با عشقت قهر می کنی..
بر خلاف میلت میگی دیگه دوست ندارم نمی خوامت
این جمله رو بشنوی :
غلط کردی بخوای نخوای مال منی...!!!
این روزها آن چه زیاد است
سرگرمی ست
و آنچه کم داریم...
دلگرمی ست
بنام خدا با سلام خدمت شما مدیر گرامی شما می توانید فقط با پرداخت ده هزار تومان صاحب یک پنل پیامک همراه با خط اختصاصی ارسال و دریافت شوید. با این خط می توانید پل ارتباطی جدیدی برای کاربران خود فعال نمائید.لازم به ذکر است پیامک های نرفته به شما برگشت داده می شود.همچنین می توانید خط مورد علاقه خود را دریافت کنیدجهت دیدن دمو و ثبت نام به آدرس زیر مراجعه فرمائید panel.m ida-co.ir با تشکر میدا
ممنون
سلام
عالی بود
گاهی گمان نمیکنی ولی می شود،گاهی نمی شود که نمی شود!
گاهی هزار دوره دعا بی استجابتست، گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود!
گاهی گدای گدایی و بخت نیست،گاهی تمام شهر گدای تو می شود
سلام
ممنونم آق روح الله
شادی جونم؟
بله بفرما آق داداش؟
سلام عزیزم خوبی مهریون؟
سلام مرسی شورشی
سلام همشهری عزیزم خوبی وبلاگ زیبایی داری اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن
سلام
همشهری؟
کجایی هستی فرزانه جون؟
خوشحال میشم خانومی
وبت که باز نمیشه عزیزم
تـَرکـَتــْــ مـی کـُنـــــَم وَ تـَنـهایـَتــْـ می گـــ ـُـذارَمـ
تـآ بـیـــش اَز ایـن اِنـِرژی اَتـــــ را صـَرفـــــ نـَکـُنــــــ ـی بـَرای
صـــادِقـانـــِهـ دروغــ گـُفتــ َــن
خـالـ ـِــصـانـه خـیـانـَتـْــــ کـردَن
وَ عــاشــِــقــانــه بـی وَفایـــــی کردَنـــ
وَ چـه حـس پــوچـــــی بــود که مـی پـنـداشـــتـمـ
لـایــــِق اِعْتـِمــــادی !!
گـل یا پــوچ؟
دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن
بگذار فقط تصــــــور کنم ..
...
که در دستانتــــ
برایـــم کمی عشق پنهـــان است
خــــوشبخـــت تـــــرین آدم هــــا ؛
اونــــایـــی هستــــن کــــه ایـــن جمـــله رو میشنـــوند :
"عیــــــب نــــداره،
با هـــــم درستـــــش میکنیــــم" ... !!
حواسَتـْـ بــِہ دِلَـتــْ باشَـد
آن را هَر جایــی نَگُذار ...
ایـن روزهـا دِلـْ را مـیدُزدَنـْد
بَعد کــِہ بــِہ دَردِشان نَخُوردی
جای صَنـْدوقِ پُسـتــْ آن را
دَر سَطـْلِ آشـْغالـ میــی اَنـْدازَنـْد
وَ تو خوبـْـ میدانــی دِلــی کــِہ الـْمثنــی شُد
دیگر دلـْ نمــی شود
ܓ✗ⓩ پسرَکیـ בَر میآنِ בوבـ ⓩ✗ܓܓ✗ⓩ پسرَکیـ בَر میآنِ בوבـ ⓩ✗ܓ
نِگاهَتـ را به کِسی بـِבوز کِه قَلبَش بَرای تو بتپه
چشمانتـ را با نگاه کِسی آشِنا کُنـ کِه زِنـבِگی را בَرک کَرבه باشِه
سرت را روی شانه های کِسی بِگُذار
کِه از صـِבای تَپِشہای قَلبـَتـ تو را بِشِناسه
آرامشـ نگاهتـ رو بـِه قَلبی پیونـב بِزنـ کِه بی ریاتریـنـ باشه
لَبخنـבتـ را نثار کِسی کُنـ کِه בل بِه زَمین نـבاבه باشه
رویایت رو با چہره ی کِسی تصویر کـنـ
کِه زیبایی را اِحساسـ کَرבه باشه
چشم بِه راه کِسی باش که تو را انتظار کِشیده باشه
اما عاشق کِسی باش که تـَکـ تَکـ سلولہای بـבنش
تقـבس عشقـ را בرکـ کُنـב
حواسَتـْـ بــِہ دِلَـتــْ باشَـد
آن را هَر جایــی نَگُذار ...
ایـن روزهـا دِلـْ را مـیدُزدَنـْد
بَعد کــِہ بــِہ دَردِشان نَخُوردی
جای صَنـْدوقِ پُسـتــْ آن را
دَر سَطـْلِ آشـْغالـ میــی اَنـْدازَنـْد
وَ تو خوبـْـ میدانــی دِلــی کــِہ الـْمثنــی شُد
دیگر دلـْ نمــی شود
ܓ✗ⓩ پسرَکیـ בَر میآنِ בوבـ ⓩ✗ܓܓ✗ⓩ پسرَکیـ בَر میآنِ בوבـ ⓩ✗ܓ
نِگاهَتـ را به کِسی بـِבوز کِه قَلبَش بَرای تو بتپه
چشمانتـ را با نگاه کِسی آشِنا کُنـ کِه زِنـבِگی را בَرک کَرבه باشِه
سرت را روی شانه های کِسی بِگُذار
کِه از صـِבای تَپِشہای قَلبـَتـ تو را بِشِناسه
آرامشـ نگاهتـ رو بـِه قَلبی پیونـב بِزنـ کِه بی ریاتریـنـ باشه
لَبخنـבتـ را نثار کِسی کُنـ کِه בل بِه زَمین نـבاבه باشه
رویایت رو با چہره ی کِسی تصویر کـنـ
کِه زیبایی را اِحساسـ کَرבه باشه
چشم بِه راه کِسی باش که تو را انتظار کِشیده باشه
اما عاشق کِسی باش که تـَکـ تَکـ سلولہای بـבنش
تقـבس عشقـ را בرکـ کُنـב
حواسَتـْـ بــِہ دِلَـتــْ باشَـد
آن را هَر جایــی نَگُذار ...
ایـن روزهـا دِلـْ را مـیدُزدَنـْد
بَعد کــِہ بــِہ دَردِشان نَخُوردی
جای صَنـْدوقِ پُسـتــْ آن را
دَر سَطـْلِ آشـْغالـ میــی اَنـْدازَنـْد
وَ تو خوبـْـ میدانــی دِلــی کــِہ الـْمثنــی شُد
دیگر دلـْ نمــی شود
ܓ✗ⓩ پسرَکیـ בَر میآنِ בوבـ ⓩ✗ܓܓ✗ⓩ پسرَکیـ בَر میآنِ בوבـ ⓩ✗ܓ
نِگاهَتـ را به کِسی بـِבوز کِه قَلبَش بَرای تو بتپه
چشمانتـ را با نگاه کِسی آشِنا کُنـ کِه زِنـבِگی را בَرک کَرבه باشِه
سرت را روی شانه های کِسی بِگُذار
کِه از صـِבای تَپِشہای قَلبـَتـ تو را بِشِناسه
آرامشـ نگاهتـ رو بـِه قَلبی پیونـב بِزنـ کِه بی ریاتریـنـ باشه
لَبخنـבتـ را نثار کِسی کُنـ کِه בل بِه زَمین نـבاבه باشه
رویایت رو با چہره ی کِسی تصویر کـنـ
کِه زیبایی را اِحساسـ کَرבه باشه
چشم بِه راه کِسی باش که تو را انتظار کِشیده باشه
اما عاشق کِسی باش که تـَکـ تَکـ سلولہای بـבنش
تقـבس عشقـ را בرکـ کُنـב
حواسَتـْـ بــِہ دِلَـتــْ باشَـد
آن را هَر جایــی نَگُذار ...
ایـن روزهـا دِلـْ را مـیدُزدَنـْد
بَعد کــِہ بــِہ دَردِشان نَخُوردی
جای صَنـْدوقِ پُسـتــْ آن را
دَر سَطـْلِ آشـْغالـ میــی اَنـْدازَنـْد
وَ تو خوبـْـ میدانــی دِلــی کــِہ الـْمثنــی شُد
دیگر دلـْ نمــی شود
ܓ✗ⓩ پسرَکیـ בَر میآنِ בوבـ ⓩ✗ܓܓ✗ⓩ پسرَکیـ בَر میآنِ בوבـ ⓩ✗ܓ
نِگاهَتـ را به کِسی بـِבوز کِه قَلبَش بَرای تو بتپه
چشمانتـ را با نگاه کِسی آشِنا کُنـ کِه زِنـבِگی را בَرک کَرבه باشِه
سرت را روی شانه های کِسی بِگُذار
کِه از صـِבای تَپِشہای قَلبـَتـ تو را بِشِناسه
آرامشـ نگاهتـ رو بـِه قَلبی پیونـב بِزنـ کِه بی ریاتریـنـ باشه
لَبخنـבتـ را نثار کِسی کُنـ کِه בل بِه زَمین نـבاבه باشه
رویایت رو با چہره ی کِسی تصویر کـنـ
کِه زیبایی را اِحساسـ کَرבه باشه
چشم بِه راه کِسی باش که تو را انتظار کِشیده باشه
اما عاشق کِسی باش که تـَکـ تَکـ سلولہای بـבنش
تقـבس عشقـ را בرکـ کُنـב
حواسَتـْـ بــِہ دِلَـتــْ باشَـد
آن را هَر جایــی نَگُذار ...
ایـن روزهـا دِلـْ را مـیدُزدَنـْد
بَعد کــِہ بــِہ دَردِشان نَخُوردی
جای صَنـْدوقِ پُسـتــْ آن را
دَر سَطـْلِ آشـْغالـ میــی اَنـْدازَنـْد
وَ تو خوبـْـ میدانــی دِلــی کــِہ الـْمثنــی شُد
دیگر دلـْ نمــی شود
ܓ✗ⓩ پسرَکیـ בَر میآنِ בوבـ ⓩ✗ܓܓ✗ⓩ پسرَکیـ בَر میآنِ בوבـ ⓩ✗ܓ
نِگاهَتـ را به کِسی بـِבوز کِه قَلبَش بَرای تو بتپه
چشمانتـ را با نگاه کِسی آشِنا کُنـ کِه زِنـבِگی را בَرک کَرבه باشِه
سرت را روی شانه های کِسی بِگُذار
کِه از صـِבای تَپِشہای قَلبـَتـ تو را بِشِناسه
آرامشـ نگاهتـ رو بـِه قَلبی پیونـב بِزنـ کِه بی ریاتریـنـ باشه
لَبخنـבتـ را نثار کِسی کُنـ کِه בل بِه زَمین نـבاבه باشه
رویایت رو با چہره ی کِسی تصویر کـنـ
کِه زیبایی را اِحساسـ کَرבه باشه
چشم بِه راه کِسی باش که تو را انتظار کِشیده باشه
اما عاشق کِسی باش که تـَکـ تَکـ سلولہای بـבنش
تقـבس عشقـ را בرکـ کُنـב
حواسَتـْـ بــِہ دِلَـتــْ باشَـد
آن را هَر جایــی نَگُذار ...
ایـن روزهـا دِلـْ را مـیدُزدَنـْد
بَعد کــِہ بــِہ دَردِشان نَخُوردی
جای صَنـْدوقِ پُسـتــْ آن را
دَر سَطـْلِ آشـْغالـ میــی اَنـْدازَنـْد
وَ تو خوبـْـ میدانــی دِلــی کــِہ الـْمثنــی شُد
دیگر دلـْ نمــی شود
ܓ✗ⓩ پسرَکیـ בَر میآنِ בوבـ ⓩ✗ܓܓ✗ⓩ پسرَکیـ בَر میآنِ בوבـ ⓩ✗ܓ
نِگاهَتـ را به کِسی بـِבوز کِه قَلبَش بَرای تو بتپه
چشمانتـ را با نگاه کِسی آشِنا کُنـ کِه زِنـבِگی را בَرک کَرבه باشِه
سرت را روی شانه های کِسی بِگُذار
کِه از صـِבای تَپِشہای قَلبـَتـ تو را بِشِناسه
آرامشـ نگاهتـ رو بـِه قَلبی پیونـב بِزنـ کِه بی ریاتریـنـ باشه
لَبخنـבتـ را نثار کِسی کُنـ کِه בل بِه زَمین نـבاבه باشه
رویایت رو با چہره ی کِسی تصویر کـنـ
کِه زیبایی را اِحساسـ کَرבه باشه
چشم بِه راه کِسی باش که تو را انتظار کِشیده باشه
اما عاشق کِسی باش که تـَکـ تَکـ سلولہای بـבنش
تقـבس عشقـ را בرکـ کُنـב
•
•
•
عجب وفایی داره این دلتنگی !
تنهاش که میذاری میری تو جمع و کلی می گی و می خندی
بعد که از همه جدا شدی از کنج تاریکی میاد بیرون
وایمیسته بغل دستت و دست گرمشو میذاره رو شونت
برمیگرده در گوشت میگه : خوبی رفیق ؟ بازم خودمم و خودت !
•
•
•
•
•
•
دلتنگم نه دلتنگ تو
دلتنگ اینکه یه روزی هوامو داشتی
دلتنگ اینکه هر لحظه به یادم بودی
دلتنگ هر دقیقه شنیدن صدات
دلتنگ تا صبح بیدار موندنت فقط به خاطر اینکه دل من گرفته
دلتنگ اینکه اسممو سوالی صدا کنی
دیدی ؟ من که دلتنگ تو نیستم !
•
•
•
•
•
دلتنگی یعنی خلوت تنهاییت
از آسمون پاییزی ابری تر باشه !
•
•
•
•
•
•
دلتنگی یعنی
فاصله ای که با هیچ بهانه ای پر نمی شود !
•
•
•
•
•
دلتنگی مثل کوفتگی تصادفه
اولش بدنت گرمه حالیت نیست
ولی یه دفعه دردش شروع میشه
و تازه می فهمی چی به سرت اومده !
•
•
•
•
•
•
کاش به جای دلم گلویم تنگ می شد
هوا نمی رسید و خلاص …
•
•
•
•
•
•
ای کاش روزهای دلتنگی من هم
مثل دوست داشتن های تو کوتاه می شد
•
•
•
گاهی گردش پرگار تقدیر در دست تو نیست...
باید بنیشینی و نظاره کنی ...
اما "مرکــــــــــــــــز" را که درست انتخاب کرده باشی،
"دلت قرص باشد"...
دیگر هر چه می خواهد بچرخد...!
[گل][گل][گل]
سلام و درود
[گل][گل][گل]
کودکی با خود اندیشید که خداوند چه میخورد وچه میپوشد؟
نجوایی در قلبش گفت که:
خداوند غم بندگانش را میخورد و گناه انها را میپوشاند! [گل]
ضربدر هاى قرمز میزنم به
خاطراتم این روزها،
ک یادم بماند یادم نماند این روزها......
چشمی به تاج وتخت ندارم...
بس است یک صندلی برای نشستن
کنار تو...........
ﻣﯿﺎﻥ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗِﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺮﻭﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻭَ ﻏﺼﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺩﻭﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻟﺒﺎﺱِ ﺍﻣﺸﺐ ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ
ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺭﺧﺸﻢ ﻭُ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮐﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻣﻄﺎﺑﻖِ ﺳﻠﯿﻘﻪ ﺍﺕ ﺷﺮﺍﺏِ ﺳﺮﺥ ﻣﯽ ﺧﺮَﻡ
ﻭَ ﻣﻮﯼ ﺭﻧﮓِ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺩﺭﻭﻥِ ﯾﮏ ﺳﻔﯿﻨﻪ ﯼ ﻓﻀﺎﯾﯽ ﻭُ
ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺳﻤﺎﻧﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺟﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺑﺎﺳﻼﺣﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﻭُ ﻃﺒﻊِ ﺷﺮﻗﯽ ﺍﻡ
ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺗﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺯﺩﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭼﺮﺍﻍِ ﻗﻮﻩ ﺍﻡ ﺷﺪﯼ
ﺳﯿﺎﻫﯽ ﻣﺤّﻠﻪ ﺭﺍ ﺍﺳﯿﺮ ﻧﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﭼﻪ ﺣﻞ ﺷﺪﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ، ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﻡ،ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ
ﻏﺬﺍﯼ ﺍﻣﺸﺐِ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﮔﺮ ﮐﻪ ﺷﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨم
گآهی دِلــَت نــِمیخوآهــَددیــروز رآ بِه یآد بــیآوَری . . .؛
اَنگــیزه ای بــَرایِ فــَردآ هـَم نــَدآری . . .!!!
وَ حآل هــَم کِه . . .گآهی فــَقــَط دِلــَت میخوآهــَد . . .
زآنوهایــَت را تــَنگ دَر آغوش بــِگیری
وَ گوشــِه ای اَز گوشــِه تــَرین گوشـِه ای کِه می شــِنآسی . .
بــِنـِشینی وَ فــَقــَط نــِگآه کــُنی . . .!!!
گآهی دِلگــیری . . . ؛ شآیــَد اَز خودَت . . .؛ شآیــَد
می آیی . . .
عاشق می کنی . . .
محو میشوی . . .
تا فراموشت می کنم ، دوباره می آیی . . .
تازه می کنی خاطراتت را . . .
محو میشوی . . . .
فقط دو چیز هست که نگرانش باشی:
این که سالمی یا مریض.
اگه سالمی، دیگه چیزی نیست که نگرانش باشی؛ اما اگه مریضی، فقط دو چیز هست که نگرانش باشی:
این که دست آخر خوب می شی یا می میری؟
اگه خوب شدی که دیگه چیزی برای نگرانی باقی نمی مونه؛ اما اگه بمیری، دو چیز هست که نگرانش باشی:
این که بهشت می ری یا جهنم.
اگر بری بهشت، چیزی برای نگرانی وجود نداره؛ ولی اگه بری جهنم، اون قدر مشغول احوال پرسی با دوستای قدیمی می شی که دیگه وقتی برای نگرانی نداری!!
ماهی همـــــیشه تشنـــــــه ام
در زلال لطـــــــف بیــــــــکران تــــــو
می بــــــــــرد مـــــرا به هــــــــرکجا که میــــــل اوست
مـــــــوج دیدگان مــــــــهربان تو
زیر بــــــــال مرغکان خنـــــــــده هات
زیر آفتاب داغ بوسه هـــــــات
ای زلال پــــــاک
جــــرعه جــــرعه میکشم تــــــــو را به کـــــــــام خویش
تا که پــــــــر شود تمام جان مـــــن ز جان تو
ای همـــــــــیشه خوب
ای همــــــــیشه آشنـــــــا
هر طرف کـــــــــه می کـــــنم نگـــــــــاه
تا همه کرانــــــــــه های دور
عطـــــــــر و خنـــــــــــده و ترانه می کند شــــــنا
در میــــــــان بازوان تـــــــو
ماهی همیشه تشنـــــــــــه ام
ای زلال تابنـــــــاک
یک نفس اگر مــــــــرا به حال خود رها کنی
ماهی تــــو جان سپــــــــرده روی خاک
خدایا!ای عزیزکه نزدیکترازهمیشه حست میکنم،گویی امشب دل من لرزیده...امانگران نمیشوم چون توکنارم هستی!
با من ازبودن از ماندن بگو
با من ازیکی شدنِ دوسروتن بگو
بامن ازعشق بگو
ازعبور حادثه ای تلخ بگو
ازصبوریِ به یادماندنیِ یک قلب بگو
بامن ازعشق بگو
ازعبورساقه ی دردمیان پلک بگو
ازبوسه ای محو روی آشوب بگو
بامن ازشاخه شبنم روی مردمک هایت
درثانیه های غریبِ دوری بگو
بامن ازعشق بگو
ازبوسه مرگ روی حجم سنگینِ هِجربگو
بامن ازوصل بگو
بامن ازمکثِ میان لب ولمس بگو
ازتکاپوی دوپنجه برای یک گره...
ازرابطه ی پیچیده ی غم وعشق بگو
ازفاصله ی کوتاهِ عشق وشادی بگو
بامن از انعکاس مهرخورشیددلت درآینه چشمانم بگو
بامن ازعشق بگو
ازسکوتِ تلخ فصل پاییزبگو
ازرایحه ی شیرینِ بهار بگو
بامن ازیکی شدن،ماندن بگو
ازعشق بگو!....
ازهرآنچه میخواهی بگو
حتی سکوت کن...امابانگاهت...
بازهم ازعشق بگو!..
ایناخاطره نیستن...اینادرددلهایی که هیچ گوشی برای شنیدنشون آفریده نشدن...نمیدونم ولی شایداین دفترهم محکوم به تحمل کردنه!
هرچقدرسعی میکنم به خداومهربونیش تکیه کنم بازم شیطان دست ازسرم برنمیداره ومن مدام دچارترس میشم!ترس ازسقوط!
درپس کوچه های تاریک عشق،حیران وسرگردان به دنبال شعله ی امیدمیگردم........دلم سخت گرفته است!.......حتی نمیدانم چرا؟!
چه زیباست این کلبه تنهاییت که مرا پذیراست ...
قربونت دیدنه زیبایی از زاویه چشمان توست عزیزم

ایمیلتو بفرست عکس بفرستم.
اکــی