گفتم :اگر میدانستم کدامین روز میآیی به احترام آمدنت گناه نمیکردم.
فرمود:آن روز که تو گناه نکنی به احترام گناه نکردنت میآیم.
"اللهم عجل لولیک الفرج"
قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت
حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت
تکلیف بیقراری این دل چه می شود؟!!!
اصلا شما اگر که نخواهی ببینمت
ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود
در جمکران و یا سر راهی ببینمت
یا که محرمی شود و بین کوچه ای
در حال کار و نصب سیاهی ببینمت
آقا! خدا نیاورد آن روز را که من
سرگرم می شوم به گناهی، ببینمت
با این دل سیاه و تباهم چه دلخوشم
بر این خیال کهنه ی واهی ببینمت
دارم یقین که روز وصال تو می رسد
ذکر لبم شده که الهی ببینمت ...
"التمـــــــــــــــــــــــــــــاس دعــــــــــــــا"
گوردرد
میخواهم به گورستان بروم
و در انجا قبری بکنم
عمیق عمیق
قبل از ان که مرا در گور بگذارند
بغضهایم را از حنجره
دردها را از سینه
و سیا هی ها را از قلبم بیرون بکشم
رویشان خاک بریزم
و ان قدر بر سرشان بکوبم
تا روزنه ای باقی نماند
مبادا که برگردند
بر سر این گور گل نمیگذارم
بر انها اشک نمیریزم
انجا می نشینم
تا باران بگیرد
و بشوید رگبار
همه ی دردها و همه ناکامیها را
انگاه ارام
سبکبال و رها
به زندگی باز خواهم گشت
روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود،
بیمار شد. شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى حمل و نقل کالا در
شهر استفاده مىکرد براى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با
احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا
بگذارد که ناگهان شوهرش گفت: «مرا بغل کن.»
زن پرسید: «چه کار کنم؟» و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد.
با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود. به نیمه راه
رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند.
شوهرش با تعجب پرسید: «چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم.»
زن جواب داد: «دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند.»
شوهر همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه نخواهد شد که گفتن همان جمله
ى ساده ى «مرا بغل کن» چقدر احساس خوشبختى را در قلب همسرش باعث شده که
در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است.
عشق چنان عظیم است که در تصور نمی گنجد. فاصله ابراز عشق دور نیست. فقط از
قلب تا زبان است و کافی است که حرف های دلتان را بیان کنید.
از دست این مردا

نمیفهمن که
همیشه تو زندگیت
جسارت
یک جدایی عاشقانه رو داشته باش
تا حقارت
به هر قیمتی نگه داشتن رو به دوش نکشی
پیکِتو بآلآ بگیر رَفیق ،
بزن بسلآمتیِ روزی کهـ
وآسم مِشکی بپوشی [-_-]
کاش می دانستم بعد از مرگم اولین اشک از چشمان چه کسی جاری می شود ، و آخرین سیاه پوش که مرا فراموش می سپارد چه کسی خواهد بود تا قبل از مرگم جانم را فدایش کنم.
ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯿﺪ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ
ﺩﻧﯿﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ، ﺑﻠﻜﻪ ﺩﺭ ﺍﻭﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﺴﺘﻢ !
ﻣﺎﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽ ﻛﻨﻢ ﺭﻭﺯ ﺧﺎﻛﺴﭙﺎﺭﯾﻢ ﺍﺯ
ﺍﻭﻥ ﺧﺮﻣﺎﻫﺎ ﻛﻪ ﮔﺮﺩﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻮﺵ ﻧﺪﻩ، ﭼﻮﻥ
ﺩﻭﺳﺘﺎﯼ ﻣﻦ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﻧﺪﯾﺪ ﺑﺪﯾﺪ ﻫﺴﺘﻦ ﻛﻪ
ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ ﺭﻭ ﺧﺮﻣﺎﻫﺎ ﺩﺧﻠﺸﻮﻧﻮ ﻣﯿﺎﺭﻥ !
ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻓﻮﺗﻢ ﻛﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ
ﺁﺗﺶ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ، ﻭ ﺧﺎﻛﺴﺘﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺳﯿﺪ ﺑﺸﻮﯾﯿﺪ
ﻛﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪ،
ﭼﻨﺘﺎ ﺳﯽ ﺩﯼ ﺯﯾﺮﻩ ﺗﺨﺘﻤﻪ ﻛﻪ ﺭﻭﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ
ﺁﻫﻨﮕﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯ، ﻭﻟﯽ ﮔﻮﻝ ﻧﺨﻮﺭﯾﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺸﻦ
ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﺸﻜﻮﻧﯿﺪﺷﻮﻥ !! ﺍﺣﺘﻤﺎﻟﻦ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﮔﻢ ﭼﻨﺪ
ﻧﻔﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻦ ﻛﻪ ﺑﮕﻦ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺑﺎﺭ
ﺩﺍﺭﯾﻢ، ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺟﺎﻥ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻜﻦ ، ﺗﻘﺼﯿﺮﻩ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩﻩ،
ﺗﻘﺼﯿﺮﻩ ﻣﺠﯿﺪ ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻣﻪ ، ﺗﻨﻬﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﻛﻪ
ﻣﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺑﺪﯼ ﺍﯾﻨﻪ ﻛﻪ ﺑﮕﯽ : ﺑﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﻟﻮﺍﺯﻡ ﺑﻬﺪﺍﺷﺘﯽ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﯿﺪ !!
ﯾﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺪﺭﻡ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ :
ﺍﯾﺸﺎﻟﻠﻪ ﺑﻤﯿﺮﯼ ﻛﻪ ﯾﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺸﻪ
ﺍﻭﻥ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﯿﺪ ﻣﻦ ﻣُﺮﺩﻡ، ﺑﮕﯿﺪ ﺭﻓﺘﻪ
ﭘﺎﺭﺗﯽ ﺗﺎ ﮐﻮﻧﺶ ﺑﺴﻮﺯﻩ ! ﻭﻣﻦ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻮﻓﯿﻖزبان
بـلافـاصـله پـس از مـرگـم،
مـرا بـه خــاکــ نسپـاریــد؛
دوسـتـانــم عادت دارنــد که،
دیــــر بیاینـــــد…
امشب برایت می نویسم
امشب که شبی است ساکت و زیبا
چشمانم را می بندم
لبخند می زنم
لبخند میزنم به شکوه این شب
که به یاد توام باز
وباز ... و همیشه.
می اندیشم آیا لحظه ای هست که به یاد تو نباشم؟
می اندیشم به وقت اندوه ...
به وقت گریه ...
به وقت دلتنگی ...
به وقت خنده ...
و می بینم
که یادم چه وفادار بوده به یادت.
امشب برایت می نویسم
امشب که به اندازه یک سرزمین
بین مان فاصله است
امشب که از روحم به من نزدیکتری
مینویسم که دوستت دارم.
آه خدایا!
این دوست داشتن را چقدر دوست دارم
بعد از مرگ من … تو آگهی عکس پرسنلی نزنید ها
تو درایو دی فولدر جیگر عکسهای توپ دارم خوراک اعلامیه است !
بعد از مرگ من … هنوز میت رو زمین مونده هارد دیسک
کامیپوتر رو بندازید تو ماکروفر بزارید خوب بپزه !!یک طوری
که درایو دی خوب مغز پخت بشه !
ما یه اندک آبرویی تو فامیل و در و همسایه داشتیم !
سر خاکم جیغ و داد نکنید ! سر و صدا نکنید !! من از جاهای
شلوغ و پر سر و صدا متنفر بودم ! حالا مردم گناه که نکردم !
قبرم رو با گلاب نشورید من از بوی گلاب بدم میاد ! همون آب خالی کافیه ! نگید
این بنده خدا رانی هلو دوست داشت با رانی هلو بشورید !! نوچ میشم خوب !!
خرما خواستید بدید روش پودر نارگیل نریزید هاااا ..
خیلی جواده همون گردو بزارید لاش خوبه اونجوری حال میده !!
مردهای فامیل بگید لازم نکرده مثل رابینسون کروزو یک من ریش بزارند !
سه تیغه کنید بدون کراوات مشکی هم تو مراسم من نیاید خواهش میکنم
آخوند هم نیارید ! لازمه دلیل اش رو بگم ؟
شایع کنید این اواخر بهش الهام شده بود که باید بره !
از اون تریپ هاست که مو به تن همه سیخ میکنه !!
پروفایلم رو تو فیسبوک نبندیدا !! گاهی هم باهاش پست بزنید جیگر همه کباب بشه
این شعر هم واسه رو اعلامیه و سنگ انتخاب کردم :
گل چین روزگار ؛ عجب خوش سلیقه است
میچیند خوش.گلی که به عالم نمونه است....
خیال باطل
واژه ی دوستت دارم برای عظمت و شکوه قلب مهربانت
چقدر بی رنگ است وقتی تو سرچشمه ی تمام خوبی ها هستی . . .
در جلسه امتحان عشق ، من مانده ام و یک برگه ی سفید !
یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود !
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
بیچاره چوب کبریت کوچک ...
آتش از سرش شروع شد ولی
بر جانش افتاد ....
فکرت را مراقب باش ...
با هــــم و همــــراه هـــم باشیم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلام اینو بخوان اگرنفرستیش به قران پشت کردی و تا اخر عمر بدشانسی میاری مستقیم تنزیلَ العزیزِ الرّحیم لتُنذرَ قوماً مااُنذرَ آباؤهم فَهُم غافلون
به 9نفربجزمن بفرست ببین تا60دقیقه دیگه خدأبرات چیکأرمیکنه.........
به قرآن زمانی پشت میکنیم که از دستوراتش سرپیچی کنیم
اینا یه مشت خرافاته ایرج خان
عشقه من . . .
اینروزها که هنوز نیستنت را به هوای دوباره داشتنت ثانیه شماری میکنم . . .
ساکتم .حرف نمیزنم. نه که چیزی برای گفتن نباشد... نه .به این سکوت پیله کرده ام. نه که ندانم چه بگویم
اینروزها از همیشه پر تر از حرفم . از همیشه بیشتر گفتنی دارم ولی من مانده ام و یک عالمه ناگفته های ناشنیده...
میروم تا فراموشم کنی ...
در فراموشی هم آغوشت میکنم تا طعم تلخ برخوردهای سردت یادم برود...
ناگفته هایم را میگذارم گوشه ی دلم تا روزی که تو بیایی...
روزی که باشی و بخواهی برایت حرف بزنم...
تا اون موقع... هر وقت خورشید را بالای سرت دیدی بدان در غروبی دلگیر به تو می اندیشم ...
به اینکه اگر کاری که عشق با من کرد با تو میکرد چند روز دوام میاوردی...؟؟؟؟
ترجیح میدم پول سیگاری رو بدم که صادقانه روش نوشته: سرطان زا ؛ تا پول آبمیوه ای رو که روش به دروغ نوشته: 100% طبیعی
باران آبرویم را خرید
شبیه مردی که گریه نمیکند
به خانه برگشتم
http://brokenangel.blog.ir/
زندگی را نفسی ارزش غم خورن نیست ،
و دلم بس تنگ است ،
بی خیالی سپر هر درد است ،
باز هم می خندم ،
آنقدر می خندم که غم از روی رود
زندگی را نفسی ارزش غم خورن نیست ،
و دلم بس تنگ است ،
بی خیالی سپر هر درد است ،
باز هم می خندم ،
آنقدر می خندم که غم از روی رود
زندگی را نفسی ارزش غم خورن نیست ،
و دلم بس تنگ است ،
بی خیالی سپر هر درد است ،
باز هم می خندم ،
آنقدر می خندم که غم از روی رود
. زندگی به زیبایی مداد رنگی هاست
می توانی از شادترین رنگ ها شروع کنی :
نگاه مهربانت رو صورتی کن
با رنگ سبز اندیشه ات را زیبا کن
به خاطرات قشنگت رنگ نارنجی بزن
با رنگ آبی آسمان دلت را رنگ آمیزی کن
با رنگ زرد قلب مهربانت را طلایی و درخشان کن
مهربان، امروز را با کدام رنگ آغاز میکنی ؟!!
انتخاب با توست ...
روزهایت سرشار از رنگهای زیبا و به یاد ماندنی.
آدم هـا می آینـد….
زنـدگی می کننـد
می میـرنـد و می رونـد …
امـا فـاجعـه ی زنـدگی ِ تــو
آن هـنگـام آغـاز می شـود
کـه آدمی می رود امــا نـمی میـرد!
مـی مـــانــد
و نبـودنـش در بـودن ِ تـو
چنـان تـه نـشیـن می شـود
کـه تـــو می میـری ،
در حالـی کـه زنــده ای
دلــــم بالــکنی می خواهـــد رو به شهـــر...
و کمی بـاد خنکــــ و تاریکـــــی ...
یکــــ فنجان بــزرگــــ قهوه ...
یکـــ جرعه تـ♥ـو ...
یکــــ جرعه من ...
و سـکوتـــی که در آن دو نگـــاه گـــره خـــورده باشـــد ...
بی کلام...
میـــــدانی...!؟
دلــــم یک "من" می خواهــد بـــرای تــو...
و یک "تــو" تـــا ابــــد بــرای من ...
این شهر
شهرِ قصه های مادر بزرگ نیست
که زیبا و آرام باشد
آسمانش را
هرگز آبی ندیده ام
من از اینجا خواهم رفت
و فرقی هم نمی کند
که فانوسی داشته باشم یا نه
کسی که می گریزد
از گم شدن نمی ترسد.
قشنگ بود!
آپمـ
اوهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوم
باران آبرویم را خرید
شبیه مردی که گریه نمیکند
به خانه برگشتم
http://brokenangel.blog.ir/
سلام بزرگوار خوبید؟شنبه 31 آپم تشریف بیارید خوشحال میشم
از این مردم ، که تا شعرم شنیدند
به رویم چون گلی خوشبو شکفتند
ولی آن دم که در خلوت نشستند
مرا دیوانه ای بد نام گفتند
سلام
انشالله خدمت میرسیم
اکنون اگر چه در قلبم نیستی ، اما….
به حجم تمام سکوتی که در قلبم گذاشتی ، دوستت دارم…!!
.
دل اگر بستی
محکم نبند!!!
مراقب باش گره کور نزنی!!!
او میرود!!!
آنوقت تو میمانی و یک گره کور!!!
بزرگ ترین اشتباهی که ما آدما در رابطههامون میکنیم این است که:
نیمه میشنویم ؛
یک چهارم میفهمیم ،
هیچی فکر نمیکنیم !
و دوبرابر واکنش نشون می دهیم . . .
دور گردنش شال پیچیدند،
و سرش کلاه گذاشتند و رفتند …
کسی نفهمید همین محبت ها آدم برفی را آب کرد
این روزها احساس میکنم شـــدیدا هستیم و در عین حال
عمـــیقا نیستیم …
این روزها همه آدمها درد دارند …
درد پول
درد عشق
درد تنهایی
این روزها چقدر یادمان میرود زندگی کنیم !
مردی که دوستاش داری را به من معرفی کن
تا به او عاشق تو بودن را بیاموزم
مهم نیست آن مرد من نیستم
مهم این است؛ کسی کمتر از «عشــق» به تـو نگوید!
برف و خیلی دوســـــت دارم
چون تنها وقتیه که می شه از این آدمها درست کرد
که هم روش سفید باشه ...
هم توش
دستم را نمیدانم ولی دلم فقط برای تو می نوازد...
" مثل ِ دبستان که برای ِ حساب کردن ...
کوچک ها را با دست می شمردیم
و بزرگ ها را توی ِ دل ِ مان نگه می داشتیم ...
برای ِ گفتن ِ دل تنگی ام
فقط باید بگویَ م : دل َم ... ،
باقی اش را توی ِ دل َم نگه دارم ...
شب کهـ میشود
نبودن هایت را زیر بالشم میگذارم،
و شجاعتم را زیر سوال میـــــبرم!
...دوام می آورم تا فـــــــــــــردا؟
چــه قانــون ناعــادلانــه ای !
بــرای شــروع یــک رابطــه
هــر دو طــرف بایــد بخواهنــد
امــا
بــرای تمــام شدنــش
همیــن کــه یــک نفــر بخواهــد کافیســت .
زندگی اجبار است ... مرگ انتظار است ...
عشق یک بار است ... جدایی دشوار است ...
ولی یاد تو تکرار است ... !
بی تو دلم نیمه شبی سوی دشت / پر زد و آواره شد و بر نگشت
لذت بیداری شبها تویی / تازه ترین اصل تمنا تویی
چشم تو آغاز پریشانیم / دوری تو علت ویرانیم . . .
هیچکس بی درد و غصّه و گرفتاری نیست،
اما قشنگیش به اینه که
تو اوج غم لبخند بزنی و
لبخند بیاری به لب دیگران!
ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮔﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺗﮑﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﻦ؛ﺩﺭ ﻣﻦ!
ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ
"ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﻡ..." [ناراحت]
سلام یه سوال گذاشتم توی وبلاگم ممنون میشم بیای وجواب بدی
سلام عزیزم
به روی چشم
hi my friend
khUbi?
upam bo2 biaaaa
merCi kolli
سلام خانومی
ممنونم عزیزم
به چشـــــــــــــــم
اگـــر برای کسی مهم باشی
او همیشه راهی برای وقت گذاشتن با تو پیدا خواهد کرد
نــه بهانه ای برای فرار
و نه دروغــی برای توجیـــه...
حکایت رفاقت من با تو ،
حکایت "قهوه " ایست ،
که امروز به یاد تو ... ...
تلخِ تلخ نوشیدم !
که با هر جرعه ،
... بسیار اندیشیدم ،
که این طعم را دوست دارم ?ا نه ؟ !
و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن ،
که انتظار تمام شدنش را نداشتم !
و تمام که شد ،
فهمیدم ،
باز هم قهوه می خواهم !
حتی
،
تلخِ تلخ
اینروزها تنم اغوش گرمی میخواهد با طعم عشق نه هوس . . .
لبانم خیسی لبانی را میخواهد با طعم محبت نه شهوت . . .
موهایم نواز دستهایی را میخواهد با طعم ناز نه نیاز . . .
تنی را میخواهم که روحم را ارضا کند نه تنم را . . .
قسم به عشق . . .
.
در این سکوت زمان ، دل نشانه میگیرد
به اشتیاق روی چو ماهت ، بهانه میگیرد
.
بیا به سِرّ منزلِ چشمم ، که روشنی بخشی
شمیم شرربار نگاهت ، جوانه میگیرد
بدو بدو + 18
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
. بعلـــــــــــــــــــه!!!! از نفس افتادی نه؟ مملکت واقعا به چنین جوونایی احتیاج داره
ساکت نیستم
لبهایم هم نسوخته است
تنها
تمام من
تاول زده
از آشی که نخورده ام…
[گل][گل][گل][گل][گل]
[گل] سلام [گل]
[گل] وقت به خیر [گل]
[گل] [گل]
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام عمو
خوبید؟