کاش می دیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
می تابانی
بال مژگان بلندت را
می خوابانی
آه وقتی که توچشمانت
آن جام لبالب از جاندارو را
سوی این تشنه جان سوخته می گردانی
موج موسیقی عشق
از دلم می گذرد
روح گلرنگ شراب
در تنم می گردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم می کند ای غنچه رنگین پر پر
من در آن لحظه که چشم تو به من می نگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
کاش می گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
باد می وزید
درخت تکیده بود
کلاغ از روی شاخه پرید
انگار زمستان رسیده بود
اما
زمستان برای من
از چشمان تو آغاز شد
نگاهت که یخ زد
خنده هایم قندیل بست
و در دلم برف بارید
زمستان من
نگاه سرد تو بود.
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام و خداقوت
ممنون که اومدین :)
خواهش
هفده ربیع الاول،
سالروز طلوع خورشید پرفروغ آسمان علم الهى (حضرت محمد مصطفی)
و برگیرنده نقاب از چهره حقایق،
امام جعفر صادق علیه السلام
برشما بزرگوار مبارک باد!
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
ممنونم برشماهم مبارک
از انگشتان من عشق می بارد
و با عشق در دفترم نام تو می روید
پس دوستت دارم
شاید دوری ما بهترین دوست داشتنمان
را به همه نشان دهد
من خیس ِ باران باشم و در را برویم وا کنی
عطر ِ تمشک و پونه را با خنده ات معنا کنی
مانند ِ برگ و شبنمی، سرد از هوای ِ نم نمی
در خود بلرزم تا کمی در دستهایم "ها" کنی
بگذاری آن سو صندلی، محو ِ هوای ِ مخملی
با چوبهای ِ جنگلی شومینه ای برپا کنی
کتری و رقص ِ شعله ها، آویشن و هِل در هوا
یک سینی از عشق و صفا سهم ِ من ِ تنها کنی
فنجان پُر از چایی شود، از من پذیرایی شود
عصرم تماشایی شود وقتی سری بالا کنی
یک عمر زن باشی ولی، غرق ِ سخن باشی ولی
دلتنگ ِ من باشی ولی با خنده ای حاشا کنی
حالی به حالی جای ِ گل، رقص ِ شمالی جای ِ گل
بر روی ِ قالی جای ِ گل، نقش ِ نگار ایفا کنی
آیینه ای بگذاری و دل بر دلم بسپاری و
آن شانه را برداری و با تار ِ مو غوغا کنی
مو جنگلی ِ تا کمر! با روسری ِ مِه به سر
ای وای اگر چشمت خزر، لب را قزل آلا کنی
با مزه ی ِ توت ِ ملس، با شعر ِ حافظ همنفس
رقص ِ الا یا ایها الساقی ادر ودکا کنی
ای مستی ِ بی واهمه! ای عشق من ای فاطمه
اصلن که گفته اینهمه آیینه را زیبا کنی؟
جرم ِ من عاشق بودنم، شلاق ِ مویت بر تنم
بهتر که این حد خوردنم را زودتر اجرا کنی
چیدی گل ِ مهتاب را، تا پشت ِ پلک ِ خاب را
سهم ِ هزاران قاب را تصویری از رویا کنی
من صبح شعری خانده ام، شاید تو را گریانده ام
تا جای ِ خالی مانده ام یک شاخه گل پیدا کنی
منتظر پست قشنگت هستم
به چشم
پس منتظراپت هستم
چشم
بانظراتت شرمنده کردی دوست عزیزم
خواهش میشه دوست عزیز
مرسی سرزدی شادی جوووووووووووونم
خواهشات
•
بـــرایِ تــــــــو میمیـــرم…
تـــــــــو وانمـــود کن کـه تب کرده ای…
همین کـافیستــــ !
چرا اپ نمیشین؟؟؟
خب باسیستم پست بذار مگه سیستم نداری
معمولا هفته ای یه بار پست جدید میذاشتم قدیماااا
منتها امروز به افتخار شما آپ میشم چون درخواست کردید چند بار
امشب، آغوشت نیست، اما!
خیالت را به آغوش میکشم
موهایت را میبویم؛
نوازش صورتت را با گونه هایم به هیچ نمیدهم.
امشب اینگونه است!
فردا شب و شبهای دگر را چه کنم
سپاه ِ موهایت شادی جان
آرایش ِ نظامی گرفتند
باد
سر ِ جنگ دارد…
جالب بود
سلام خوبی شادی جان چه خبر
سلام آق علی گل
سلامتی دوست من
از این به بعد من از دوست شر نخواهم دید / سفر به خیر تو را من دگر نخواهم دید
دگر برای کسی درد دل نخواهم کرد / دگر ز دست خودم دردسر نخواهم چید
اینجا جاییست که پشت هر دوستت دارم هم نوشته است ساخت چین
دقیقا
انسانها به میزان حقارتشان دروغ میگویندتا حقارتشان را جبران کنند.
به میزان فرهنگشان اعتماد میکنندهرچه فرهنگشان غنی تر باشد بیشتر به دیگران اعتماد میکنند.
به میزان هویتشان عاشق میشوند؛هرچه هویتشان عمیق تر ، درعشقشان وفادارتر.
به میزان کمبودهایشان آزارت میدهند.
به اندازه شخصیت و تربیتشان حرف میزنند .
به اندازه درکشان میفهمند و به اندازه شعورشان به باورها و حرفهایشان عمل میکنند.
چرااپ نمیشی؟؟
یکم سخته اما سعی میکنم زودتر آپ کنم حتما
مرسی سرزدی
خواهشااات
اپم شادی جان
الانه میام علی آقا
[گل][گل] سلااااااااااااااام احوال شما؟ [گل][گل]
[گل][گل] سلااااااااااااااام احوال شما؟ [گل][گل]
[گل][گل] سلااااااااااااااام احوال شما؟ [گل][گل]
[گل][گل] سلااااااااااااااام احوال شما؟ [گل][گل]
[گل][گل] سلااااااااااااااام احوال شما؟ [گل][گل]
[گل][گل] سلااااااااااااااام احوال شما؟ [گل][گل]
[گل][گل] سلااااااااااااااام احوال شما؟ [گل][گل]
[گل][گل] سلااااااااااااااام احوال شما؟ [گل][گل]
[گل][گل] سلااااااااااااااام احوال شما؟ [گل][گل]
[گل][گل] سلااااااااااااااام احوال شما؟ [گل][گل]
[گل][گل] سلااااااااااااااام احوال شما؟ [گل][گل]
[گل][گل] سلااااااااااااااام احوال شما؟ [گل][گل]
سلام عمو
خوبیم خداروشکر شما چطورید؟
می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه ی خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه ی خویش
می برم تا که در آن نقطه ی دور
شستشویش دهم از رنگ گناه
شستشویش دهم از لکه عشق
زین همه خواهش بی جاه و تباه
می برم، تا ز تو دورش سازم
ز تو ، ای جلوه ی امید محال
می برم زنده به گورش سازم
تا از این پس نکند یاد وصال
ناله می لرزد،می رقصداشک
آه ، بگذار که بگریزم من
از تو ای چشمه جوشان گناه
شاید آن به" که بپرهیزم من
به خدا غنچه ی شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چید
شعله آه شدم ، صد افسوس
که لبم باز بر آن لب نرسید
عاقبت بند سفر پایم بست
می روم خنده به لب ، خونین دل
می روم از دل من دست بردار
ای امید عبث بی حاصل
مرسی بابت نظرات وجوابهای زیباتون
خواهش میشه آق علی
اینجــا هیـچ قـرصــی آرام بـخــش نیـستــــــــ مگــر قـرص روی مـاهتــــــــ
حرف هست…به اندازه ى یک دنیا هم هست…سکوتم از بى کسى است!!
پستای قدیمیت نظرگذاشتم جواب نظراتمو چی نوشتی؟؟؟چون اون پستارو حوصله ندارم برم جوابارو بخونم..بگین چی جواب گذاشتی
برات فرستام چندتا از جوابارو علی آقا
پستای قدیمیت نظرگذاشتم جواب نظراتمو چی نوشتی؟؟؟چون اون پستارو حوصله ندارم برم جوابارو بخونم..بگین چی جواب گذاشتی
حرف هست…به اندازه ى یک دنیا هم هست…سکوتم از بى کسى است!!
نظراتمو جواب بدم بازم براتون نظر میذارم
ممنونم
الهی تو بخشنده ترین و زیباترینی ، گوهر اشک میخری دل شکسته میخواهی ، و عمل بی ریا میپذیری . ما را از گناه سبکبار کن ، و دیدگانمان را اشکبار و قلبمان را به عشق خودت گرفتار . . . آمین
شادی خانم انشالله همیشه شاد باشید
ممنونم علی آقا شمام همینطور ،زنده باشی
رویایی رو ببین که میخوای جایی برو که دوست داری چیزی باش که میخوای باشی چون فقط یک جون داری و یک شانس برای اینکه هر چی دوست داری انجام بدی
وقتی خدا از پشت دستهایش را روی چشمانم گذاشت از لای انگشتانش آنقدر محو تماشای دنیا شدم که فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا کنم . بار خدایا … از کوی تو بیرون نرود پای خیالم .. نکند فرق به حالم .. چه برانی چه بخوانی چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی .. نه من آنم که برنجم ، نه تو آنی که برانی
رفتى و ندیدى که چه محشر کردم ،بااشک تمام کوچه را تر کردم ،وقتى که شکست بغض تنهایى من ،وابستگى ام را به تو باور کردم!
دل
اتفاقى ترین اشتباه دنیاست ،بسته میشود آنجا که نباید و کنده میشود از جایى که نباید
آشق !
از این به بعد اینگونه بنویسید… چون همیشه سرش کلاه میرود!
گاهی یک سنجاقک به تو دل میبندد و تو هر روز سحر؛می نشینی لب حوض تا بیاید از راه،از خم پیچک نیلوفرها روی موهای سرت بنشیند یا که از قطره آب کف دستت بخورد گاه یک سنجاقک همه معنی یک زندگی است
آهسته گفت:
خدانگهدارت و در را بست و رفت …
آدمها چه راحت مسئولیت خودشان را به گردن “خدا” مى اندازند…!
دریا همیشه از من دلگیر است ! چون بزرگى دل عزیزانم را به رخ او میکشم…
حسادت نکن…!
این که بعد از تو بغل گرفته ام …
زانوى غم است!
تسبیح میشوم زیر انگشتانت ! دانه دانه میرانى ام ،تا خودت را بالا ببرى..
چه بگویم که ضربه ى آخر را
“خدایم” زد!!!
آن زمان که براى رفتنت استخاره کردى و “خوب “آمد …
مترسک گفت:
اى گندم تو شاهد باش مرا براى ترساندن آفریدند اما من عاشق پرنده اى بودم که از گرسنگى مرد
چقدردراشتباهند-آنانکه به جاى ساده گرفتن زندگى آن راسرسرى می گیرن
صداى خنده هاى خدا را میشنوى ؟ دعایت را شنیده و به آنچه محال میپندارى میخندد . . . . مرامت عشق، لبخندت صمیمی قدم هایت “صراط المستقیمی” بگویم “یا علی” آغاز هر کار که “بسم الله رحمن الرحیمی
از نظرات زیبای شماهم ممنونم
خواهشات
غروب آخر شعرم پر از آرامش دریاست ، و من امشب قسم خوردم تو هرگز نرنجانم .
صبر کردن دردناک است ، و فراموش کردن دردناکتر ، ولی از این دو دردناک تر
این است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش . .
به خودت می آیی،
یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند،
نه دستی که شانه هایت را بگیرد،
نه صدای که قشنگ تر از باد باشد
تنهایی یعنی این...
دارم فکر می کنم
چقدر خوب می شد ...
نزدیک صورتم نفس می کشیدی
می دانی ؟
من رک تر از آنم که نبوسمت
اگه دست من بود به آسمون میگفتم
که ستاره هاشو دور سرت بریزه
دنیامو میدادم پای چشات بفهمی
یه نگاه سادت چقدر برام عزیزه