دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
دلَـم کـَســے را میخواهـَد... کســے که از جنس خودَم باشَد... دلَش شیشـه اـے ... گونه هایـَش بارانــے ... دستانـَش کَـمــے سَرد... نگاهَش ستاره بـاران بـاشد... دلـَم یک ساده دل میخواهـَد... بیایـَد با هـَم بـرَویم... نمیخواهـَم فرهــاد باشَد... کوه بتــراشد... میخـواهم انسان بــاشد... نمیخواهــم مجنون شـود... سَــر به بیایان بگذارد... میخواهَـم گاهی دَردم را دَرمان باشَد... شاهزاده سَوار بر اسب سفید نمیخــواهم... غریب آشنایی میخواهَــم بیایَد با پای پیاده... قلبَـش در دستَش باشد... چشمانَش پر از باران باشَد... کلبه کوچـَک را دوست دارَم اگر این کلبه در قلـب او باشَد
میخواستمت تورو تنهام گذاشتی برای اشکام وقتی نذاشتی دلتوفروختی به یه کسه دیگه ولی نگاهت اینونمیگه، میخواستمت ولی تونموندی،عشقم بودی ولی تونموندی،دلمو سوزوندی
ســُــرخ می شوی ، وقتی می شنوی دوستت دارم ! زرد می شوم ، وقتی می شنوم " دوســــتش ...داری " !! چهار شنبه سوری راه انداخته ایم... ســـرخی ِ تو از من ، زردیِ من از تــــو ! همیشه من می سوزم ..... و همیشه تو می پــــری...
وسعت درد فقط سهم من است ، باز هم قسمت غم ها شده ام ، دگر آیینه ز من با خبر است ، که اسیر شب یلدا شده ام ، من که بی تاب شقایق بودم ، همدم سردی یخ ها شده ام ، کاش چشمان مرا خاک کنید ، تا نبینم که چه تنها شده ام . . .
دلم که برایت تنگ میشود… رو میکنم به کاکتوس کنار تاقچه… کاکتوس به نظرم شکل توست… بامزه و وحشتناک با همان تیغ ها کمی احساساتم را می خراشد… ولی من میخندم…
آدمک شده ام شاد هستم،فقط وقتی رو به تو ام... غصه ام را پر از گناه میشوم... فقط وقتی کمی از آغوشت دورم... سنسور های من من میکرو به میکرو به این نزدیک حساسند...
█ بـه فـقـر احسـاس ِ” انـسـ(♥)ـانیّـت ” دچـار شدیـمـ
█
█ نـسـ(♥)ــلی که دردش را
█
█ کیـبــ(♥)ــوردها
█
█ پیـــ(♥)ــامک ها
█
█ و تـلفـــ(♥)ـــن هـــای پـی در پـی مـی فهمـــنـد
مدتـــــهاســـــت،
دلـــــم شــــروعـــــی تــــازه میخـــــواهـــــد
تو بیـــــا ...
مـــــرا دوبــــــاره آغــــازکـــــن ..
خدایا ؛
دلــم را آنانی می شکنند
که هــرگــز دلــم
به شکستن دلــشان راضــی نمی شود...!
آرامـــش یعنــــی : هـر وقت قهـــر کــــردی مطمئــــن بـــاشـی کـــه تـــا آشتـــی کنـــی هیـــچ کسی جـــات رو نمی گیــــــره
گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...!
گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد...!
نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...!
ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگر ے ست
بـــــارهــــا گفتم به تو ؛
چـشمــها ،
بــــرای ِ نـــگاه اسـت …
امّــــا ..
تـــــو ..
هــــر روز بـــا آنـها ..
حـــادثــه مــی آفــــریـــــنی !
خــــــــــــدایـــا
یک مرگ بدهکـــــارم و هزار آرزو طــــــلبکار. . .
خسته امـــــــــ . . .
یا طلبمـــــــــ را بده، یا طلبتـــــــــــــ را بگیر . . ..
خــدایا
اینــ همهـ آدمــ
منـ خیلیــ شکنندهـ تر از اینــ حرفامــ
کهـ بتونمــ برای آدمــ هایــ تو
بازیچـــــــهـ باشمــ...!
تـَـلخ تریـטּ خُـבاحافظے ِعُمرم !
خـבاحافظـ ـ ــ . . .
تَـنہا خواسته ام ایـטּ بوב
ڪہ نگاهَـم ڪنـב
و او هـم بگویَـב
خـבاحافظـ ـ ــ . . .
اَمّـ ـ ـــا انگــــــــــار
בیگر ارزشــ ِ یڪ خـבاحافظـے را
هَـم نـבاشتـم.
بسه این سکوت بشکن
درد و دل کن پا بذار رویه غرورت
من خودم دریایه دردم
ولی بازم من میشم سنگ صبورت
میدونم اگه نباشی من مثله یه کوه دردم
یه جایی گوشه قلبت دنبال خودم میگردم
از سکوتت یه دنیا غصه میگیرم
بی تو میمیرم من بی تو میمیرم
مثله تو من از این زمونه دلگیرم
بی تو میمیرم من بی تو میمیرم
""""""""""
هــَــر آدمـے ڪـہ مـےـروَ د [ ! ]
یــڪـ ر و ز . . .
یــڪـ جـایــے . . .
بــہ یــڪـ هــَـوایــے . . .
بــَـرمـےــگـــَـر دَد [ ! ]
هــَـمیـشـہ یـڪـ چـیــــزے بــَـراےِ جــآمــآنــدَטּ هَـستــــ . . . / ! /
حـَــتّــے ؛
یــڪـ خـــآطــِـرــﮧ/ ! /
چه تکلیف سنگینی ست "بلا تکلیفی"
.
وقتی نمی دانم . . .
.
.
.
.
.
.
.
دارمت یا ندارمت !!!
جزئیات چشمها ..
کُلیات زندگی است ..
پس از نگاه کردن به چشم رو برنگردان ..
قاصدک شعر مرا از بر کن
برو آن گوشه باغ
سمت آن نرگس مست
و بخوان در گوشش
و بگو باور کن!
یک نفر یاد تو را لحظه ای غافل نیست .....
خودم را
در چمدان می ریزم
چشم هایم را
زیر بغل می گیرم
می نشینم لب دلتنگی
که عبورت شاید
مرا با خود بُرد
جائی
که به آن تعلّق دارم !
دود به دلم می اندازد . . .
سیــــگار گیرای نگاه ات !
و این سرفه های وحشتناک دلتنگی
سزای پرهیز نکردن عاشقانه ام خواهد شد!
دلَـم کـَســے را میخواهـَد...
کســے که از جنس خودَم باشَد...
دلَش شیشـه اـے ...
گونه هایـَش بارانــے ...
دستانـَش کَـمــے سَرد...
نگاهَش ستاره بـاران بـاشد...
دلـَم یک ساده دل میخواهـَد...
بیایـَد با هـَم بـرَویم...
نمیخواهـَم فرهــاد باشَد...
کوه بتــراشد...
میخـواهم انسان بــاشد...
نمیخواهــم مجنون شـود...
سَــر به بیایان بگذارد...
میخواهَـم گاهی دَردم را دَرمان باشَد...
شاهزاده سَوار بر اسب سفید نمیخــواهم...
غریب آشنایی میخواهَــم بیایَد با پای پیاده...
قلبَـش در دستَش باشد...
چشمانَش پر از باران باشَد...
کلبه کوچـَک را دوست دارَم اگر این کلبه در قلـب او باشَد
زندگی باید کرد!
گاه با یک گل سرخ،
گاه با یک دل تنگ،
گاه با سوسوی امیدی کمرنگ،
گاه باید رویید از پس آن باران،
گاه باید خندید بر غمی بی پایان،
لحظه هایت بی غم،
روزگارت آرام ...
مدت زیـــادی گذشــت امــا بدان
تا آخــر عمر
درگیر من خواهــی بود!
و تظـــاهر می کنی
نیـسـتـــی
مقایسـه، تو را از پا در خواهد آورد
"مـــن"
می دانـم به کجـای قلبـت شلیـک کــرده ام...
"تـــو"
دیـــگـر خوب نخواهی شد... !!
مــی خــواهــم کمــی بــروم
آن ســوی دنیــا!
آنجــا کــه آسمــان،
پنجــره بیشتــر دارد
و خــدا هــم،
دیــدی بهتــر....
چقدر قشنگه
همه پستهاتون ارزش چند بار خوندن رو دارن
کاش با من بودی و دنیا نبود
با تو گر بودم چه غم دنیا نبود
این که هستی ، رنج دوری صاف شد
گر نبودی ، عالم و دنیا نبود
تقدیم به شما امید بپذیرید
تشکـــــــــــر استاد
دیگه از حال و هوات بدم میاد / از دل بی سرو پات بدم میاد
تو دیگه اسم من و صدا نزن / دیگه از طعم صدات بدم میاد
روزگار اما وفا با ما نداشت / طاقت خوشبختی ما را نداشت
پیش پای عشق ما سنگی گذاشت / بی گمان از مرگ ما پروا نداشت
عشق رازی است مقدس. برای کسانی که عاشقند،عشق برای همیشه بی کلام می ماند؛اما برای کسانی که عشق نمی ورزند،عشق شوخیِ بی رحمانه ای بیش نیست
هیچ کس نمیتونه به دلش یاد بده که نشکنه ، ولی من حداقل میتونم بهش یاد بدم که وقتی شکست با لبه های تیزش دست اونی که شکسته رو نبره …
عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام / تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام
عشق اگر اینست مرتد می شوم / خوب اگر اینست من بد می شوم
یک روز عشقت را دزدیدم
و برای اینکه جای مطمئنی داشته باشد
آن را در قلبم پنهان کردم .
غافل از اینکه روزی برای پس گرفتن آن
قلبم را خواهی شکست.
اینقدر خودم و براش کوچیک کردم که فکر نکنه ازش بزرگترم!
افسوس که منو به خاطر کوچیکیم تنها گذاشت!
امشب به یاد تک تک شبها دلم گرفت! / در اضطراب کهنه ی غمها دلم گرفت!
انگار بغض تازه ای از نو شکسته شد! / در التهاب خیس ورق ها دلم گرفت!
میخواستمت تورو تنهام گذاشتی برای اشکام وقتی نذاشتی دلتوفروختی به یه کسه دیگه ولی نگاهت اینونمیگه، میخواستمت ولی تونموندی،عشقم بودی ولی تونموندی،دلمو سوزوندی
بی تو آغاز می کنم من روزهای زرد را / اشک و آه و ناله ها و درد را
می نویسم بی تو بودن های من پایانم است / بی تو حامل می شوم اندوه و اشک سرد را .
نمی بخشم تورو هرگز از آزار دلم ممنون / پرم از نفرت و کینه ازت ممنون
نمی بخشم تورو هرگز برو از خاطرم بیرون / نمی بخشم تورو هرگز برو از خاطرم بیرون
باز باران،بی ترانه / گریه های بی بهانه
میخوردبرسقف قلبم / باورت شاید نباشد
خسته است این قلب سنگم
خواب دیدم که دلم بند تو بود / خواب من تعبیر لبخند تو بود
تو به سان گل شدی اوج شکوه / نبض من ، در ساقه آوند تو بود
برای چشمهایم نماز باران بخوان..
بغض کرده است,ابریست..اما نمیبارد..!!!
در آغوش خدا گریستم تا نوازشم کند…
پرسید:فرزندم پس آدمت کو؟
اشک هایم را پاک کردم و گفتم:در آغوش حوای دیگریست…
مثل او که در کنار ساحل دریا نشسته
به امواج دریا دل بسته
من هم نشسته ام در کنار ساحل قلب تو
و دل بستم به تو
دل بستم به امواج خروشان عشق تو
نمیتوانم در خیالم ، روزی را ببینم که تو نیستی
من در کوچه ها آواره و سرگردان باشم
و هر کسی مرا ببیند از من بپرسد در جستجوی کیستی؟
ســُــرخ می شوی ،
وقتی می شنوی دوستت دارم !
زرد می شوم ، وقتی می شنوم
" دوســــتش ...داری " !!
چهار شنبه سوری راه انداخته ایم...
ســـرخی ِ تو از من ، زردیِ من از تــــو !
همیشه من می سوزم .....
و همیشه تو می پــــری...
اقـــــرار مـــی کـــنم
اینــجا بــدون تــو
حـتی بــرای آه کشـــیدن هـــم
هــــوا کــــم اســــت ....
سڪوت ِ مـَטּ ...
× هیـچ گـ ــآه × از رضایتـ َـم نیست! !
مـَטּ اگـ َـر راضـے بـودَم
سکـوت نمیڪردَم مےخندیـدَم ..
وسعت درد فقط سهم من است ، باز هم قسمت غم ها شده ام ،
دگر آیینه ز من با خبر است ، که اسیر شب یلدا شده ام ،
من که بی تاب شقایق بودم ، همدم سردی یخ ها شده ام ،
کاش چشمان مرا خاک کنید ، تا نبینم که چه تنها شده ام . . .
سلام ممنون
راستی آهنگ وبلاگم قشنگه؟!
همش حس میکنم یه سبکیه که همه دوستش ندارن...
ولی اینقدر حرفایی که رضا یزدانی تو آهنگاش میزنه قشنگه
میام گوش میدم میگم خانومم
سلام شادی جونم

مطلبت زیبا بود...
چه عجب یه بار اودم وبلاگت جز 100 نفر به بالا که نظر میذارن نبودم!!!!!
ولی وبلاگت معرکه بود الان دیگه محشر شده
سلام عزیزم

قربونت خانومی
عزیزمــــــــــــــــــــی
عمقِ چشم هات
قصه ی هزار و یک شبِ یلداست
تمام نمی شود هر چه می خوانم
[گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل]
[گل][گل]
[گل]
دلم که برایت تنگ میشود…
رو میکنم به کاکتوس کنار تاقچه…
کاکتوس به نظرم شکل توست…
بامزه و وحشتناک
با همان تیغ ها کمی احساساتم را می خراشد…
ولی من میخندم…
بَعضی آدَم ها را نِمیشَوَد داشت..
فَقَط میشَوَد یِک جورِ خاصی دوستِشان داشت..
بَعضی آدَم ها اَصلاً بَرایِ این نیستَند که بَرای تو باشَند یا تو بَرایِ..
اَن ها،اَصلاً به آخَرَش فِکر نِمیکُنی..
آن ها بَرایِ اینَند که دوستِشان بِداری،اَن هَم نَه دوست داشتَنِ..
مَعمولی،نَه حَتی عِشق..
یِک جورِ خاصی دوست داشتَن که اَصلاً هَم کَم نیست..
این آدَم ها حَتی وَقتیبَعضی آدَم ها را نِمیشَوَد داشت..
فَقَط میشَوَد یِک جورِ خاصی دوستِشان داشت..
بَعضی آدَم ها اَصلاً بَرایِ این نیستَند که بَرای تو باشَند یا تو بَرایِ..
اَن ها،اَصلاً به آخَرَش فِکر نِمیکُنی..
آن ها بَرایِ اینَند که دوستِشان بِداری،اَن هَم نَه دوست داشتَنِ..
مَعمولی،نَه حَتی عِشق..
یِک جورِ خاصی دوست داشتَن که اَصلاً هَم کَم نیست..
این آدَم ها حَتی وَقتی که دیگَر نیستَند هَم دَر کُنجِ دِلَت تا اَبَد یِک جورِ..
خاص دوست داشته خواهَند شُد
آدمک شده ام
شاد هستم،فقط وقتی رو به تو ام...
غصه ام را پر از گناه میشوم...
فقط وقتی کمی از آغوشت دورم...
سنسور های من من میکرو به میکرو
به این نزدیک حساسند...
این روزها به جای" شرافت" از انسان ها
فقط" شر" و " آفت" می بینی !..
آسمان جای عجیبیست نمیدانستیم / عاشقی کار غریبیست نمیدانستیم
عمر مدیون نفس نیست نمیدانستیم / عشق کار همه کس نیست نمیدانستیم