عقربه ها می دوند
ثانیه ها می گذرند
و دوباره
به ساعت با تو بودن
نزدیک می شوم
بگذرید ای لحظه های تنهایی
مرا به او برسانید
به او که وجودش سراسر خواستن است
و حضورش اوج هیجان
به او که آغوشش آرامش محض است
و بوسه هایش آتشین و داغ
به او که بازوانش سرزمین من است
و صدای قلبش شادترین موسیقی
به او که لبخندش زندگی می بخشد
و نگاهش عشقی دوباره
مرا به او برسانید
مرا با او هم قدم سازید
ای ثانیه ها
تندتر حرکت کنید
من بی قرار با او بودنم
دستهایم را به دستهایش
نگاهم را به نگاهش
و لبانم را به لبانش نزدیک سازید
باز برایم خاطره بسازید
شــب
عشــق
لبخنـــد
شـــــور
حـــرارت
زیبایـــی
شــــوق
هیجـــان
بــــازی
لــــذت
و دوباره عشـــق...
من بیتاب با او بودنم
مرا به او برسانید...
بـا פֿــودِتــ گفـتے اَگـِـﮧ ایـטּ بـار ببینَمِشــْ
בَسـْتِـشـْ رو خیلے مُحڪَمـْ ـتَر میگیرَم وَ اوטּ بـایَد تا اَبَـــב ڪِنارَم باشـﮧ
دَـستے رو گِـــرِفتے ڪـِـﮧ פֿـــیلے سَـ ـردـﮧ ...
وَقتے בِقَتــ ڪَــردے فَـهمیدے دَستاتـــْ تو دَستاےِ تَـنهاییـﮧ وَ اوטּ لَـعـنَـتـے
בستاتـــْ رو هَــرگِــــز وِلــْـ نمیـڪُنــﮧ[گل]
اپم اجی....
الان میام زهره جون
ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ
ﻭﻓﺘﯽ ﺁﻗﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ ، ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ …
ﺑﮕﻮ ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﭼﺘﻪ
ﺯﻝ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ؟ !!
ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ …
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﻣﻮﻥ ﭼﯿﻪ؟؟ …
ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ؟ …
ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ، ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ
ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ …
ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ، ﺩﺭﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ …
ﺣﺎﻻ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺎﺩ؟
ﺧﺐ ، ﺗﻮ ﺟﻮوﻥ ﺷﺪﯼ ، ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ !!!
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﺶ …
ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﺸﻪ ، ﺗﻮﺍﻡ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ …
ﺣﺴﺶ ﮐﻨﯽ!!!
ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﻪ …
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ !!!
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﺎﺷﻪ …
واــــــــــــــــــــــــــــی سلام شادی جونم
منو میشناسی؟
اصلا یادته منو
دلم برات یه ذره شده
تو یاهو برات پی ام دادم ولی فکر کنم یاهو نمیای
دلم برات یه ذره شده
خوشحالم که هنوز وبلاگت پا برجاست
و اینقدرم خوشگله
مثل قدیم
ایشالا همیشه موفق باشی و شاد و پیروز
به امید دیدار عزیزم
سلام عزیزم




معلومه که میشناسم
مرسی گلم دل به دل راه داره
آره قربونت خیلی وقته نمیام یاهوم باز نمیشه
فدات خانومم محبت داری عزیزِ دلم
منم بهترین هارو برات آرزومندم
خیلی خیلی زیبا بود
متشکــــــــــــرم
سلام
پرس پولیس سرور استقلاله[زبان][نیشخند][گل]
سلام عمویی
رَنجِشے نیست ،
آدَم هـا هَمیـטּ اَند
خوبَـنــد وَلے فَراموشکــــآر
مے آیَند
مےمـانَند
مےرَونـــــ ـ ـ ـــد
مِثل مُسافراטּ کـاروآטּ سَرآ
مِثل اِزدحـام ِ بے اِنتهـای ِ یکـ خیابـآטּ
...
کَسے بَرای ِ بودَטּنیـامَده ، نمے آیَد....
خیلی عاشقانه وزیبا
آفرین[گل]
پست جدیدم منتظر نقد و نگاه ارزشمند شماست. تشریف بیارین.
ممنونم جنابِ یوسفی
به رویِ چشـــــــــــــــم
به هر آسمانِ زلالی شک دارد
گنجشکی که با سر به پنجره خورده است ...!
شاد زی وشاکر
دوستون دارم از سر عشق نه نیاز!!!
دلگیرم به دیدن دنیای مجازیم بیایید..........
من بدون پند شما..........
منتظرم....
ممنونم از حضورت
چشـــــــــــــــــــــــم
از سکوت برسیدم برای بهترین دوست چه بنویسم؟؟؟
گفت بنویس ما را چون روزگاران فراموش نکن!!!!
این روزها دلم بچگی میخواهد
خسته ام!!!
یک قلم لطفا!!!
میخواهم دلم را خط خطی کنم!!!
یک متــــرسک خریده ام ...
عطر همیشگی ات را به تنش زده ام ...
در گوشــــه اتاقمـ ایستاده درست مثل توست...
فقط اینکه روزی هزار بار از رفتنتـــش مرا نمی تــرساند
همین که تو می دانی
"دوستـــــت دارم"
کافـــیست ...
بگذار
خفه کند خودش را
نبودنت را پا برهنه قدم میزنم ،
با زمین هم کنار نمی آید تاول این انگشت ها …
از اول هم می دانستم کفش تو تنگ است
برای تنهایی بزرگ پاهایم !
سلااام!وبت نایسه!پیششش منم بیا
سلام پریا جان

ممنونم عزیزم
به رویِ چشــــــم
دیگر عشق هم نمی داند
من از فروغ روی تو برخاستم نه از صلابت نگارگران
من از طلا گونه ی نامت ، نه از غلظتی که بر جان عزیزان ریخته
من از جان تو برخاستم نه از افسار بیگانه ی خدایان
من از چشم تو برخاستم نه از بهین نامه ای که بر نام جهل گشاد
نه از دلشنگی مداوم مرگ بی قرار
دیگر عشق هم نمیداند ، من از فروغ روی برخاستم که دیگر میل بازتابش نیست
دیگر بر گنجینه ی دانایان لگام خود سری نمایان است
دیگر مرگ ، خفته است
دیگر مرگ ِخفته هم نمی داند
که من ازشور تو برخواستم ، از انعکاس حضور تو
زندگی
گره ای نیست که در جست و جوی گشودن آن باشیم
زندگی واقعیتی است که باید آن را تجربه کرد
راز یک زندگی زیبا این است:
که امروز با خدا گام برداری و برای فردا به او اعتماد داشته باشی
امشب دوباره یاد تو داغ دلم رو تازه کرد / نبودنت کنار من غمهامو بی اندازه کرد
هر وقت حس کردی فاصله ها ما را از هم دور کرده اند به یاد خاطره های با شکوهمان بیفت. باور کن فاصله ها هیچ وقت حریف خاطره ها نمی شوند
سَـرבمـ ڪِـﮧ مـﮯشَـوَב
تَمـآمـِ اُجآقـﮩـآﮮ جَـﮩـآלּ بـَرآیـَمـ عِشوه گَرﮮ مـﮯڪُنَنـב
اَمّـآ مَـלּ تـَصـمـیـمـِ פֿــوُב رآ گـِرفـتـِﮧاَمـ
بَـرآﮮ گـَرمـ شُـבלּ بـآیـَב ڪـِـﮧ تـآ آפֿــِـر عُمــر
בنـبآلـِ בسـٺـﮩـآﮮ تـُو بآشَمـ
سَـرבمـ ڪِـﮧ مـﮯشَـوَב
تَمـآمـِ اُجآقـﮩـآﮮ جَـﮩـآלּ بـَرآیـَمـ عِشوه گَرﮮ مـﮯڪُنَنـב
اَمّـآ مَـלּ تـَصـمـیـمـِ פֿــوُב رآ گـِرفـتـِﮧاَمـ
بَـرآﮮ گـَرمـ شُـבלּ بـآیـَב ڪـِـﮧ تـآ آפֿــِـر عُمــر
ــבنـبآلـِ בسـٺـﮩـآﮮ تـُو بآشَمـ
یک رنگ که باشی؛
زود چشمشان را می زنی؛
خسته می شوند از رنگِ تکراری ات؛
این روزها، دوره ی
رنگین کمان هاست …
اینـجــــا ، زمین …
ارزانــــتر از هـمه چـــــیز ، انــسان !
نـــــرخَ ش هـــــم بـــــروز نــیست !
امّــــا ،
مصـــرفـش تـــــاریـــــخ دارد !
سلام ، تـــــولــــــیدَش !
و انــــــــقضـــایــــــــش ؛
خــــداحــــافــــظ !
بـرایِ قـــد کشــیدنــم ،
خیــلی هـا ..
کــوتـــــاه آمــدنــد …!
.
مثل باران چشمهایت دیدنی است /٬ شهر خاموش نگاهت دیدنیست
زندگانی معنی لبخند توست / خنده هایت بی نهایت دیدنیست . . .
بغضهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد
صدای خسته ی قلب من است که از چشمان آسمان بیرون میریزد . . .
اندکی عاشقانه تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند . . .
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد
ولی باران نمیدانند که من دریایی از دردم
به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم . . .
همچون باران باش ، رنج جدا شدن از آسمان را در سبز کردن زندگی جبران کن . . .
دروغـــ رو هــمــه مــیــگـــن ؛
امــا اونــجــاش بــه آدم فــشــار مـــیــاد
کــه هــمــراه بــا شــنــیـــدن ِ دروغ
خــر هـــم فـــرض بــشـــی …
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺗﻦ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﻫـﺎ ﺩﺭ ﺻـــﻒ ﺑـﻮﺩﻥ ﻗـــﻀـــﯿـــﻪ ﺭﻭ ﺟــﻮﯾـــﺎ ﺷﺪﻡ
ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﺗﻦ ﻣﺎﻫﯿﻪ ﺟﻨﻮﺑﻪ!
از بازار ارزونتر میده!!
ﺗﻮ ﺭﻭﺣﻪ ﻫﺮ ﮐﯽ ﻣﻨﺤﺮفه
با حال بود عزیزم
فک نکنی که چشمم شوره
از این خوشم میاد که این پستی که گذاشتی سری اول ۱۲ تا نظر داشت ولی الان ............
ماشاا....
ای جانتو بشم
قربونِ چشات
معلوم نیست این درس عبرت چند واحده لامصب!
تموم نمیشه…
مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟!
پـَـَـ نَ پـَـَــــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن !
سلاممممممممممممممممممممم
اومدم یه چیز بهت بگمو برم:
من امتحانام شروع شده تا 18 خرداد هم دیگه برنمیگردم
دعا کن امتحانامو خوب بدمو معدلم بالا بیاد
فقط خواستم بگم تو این مدت ک نیستم هر کی ک کامنت بذاره نگاه میکنم ولی تاییدش نمیکنم چون ب ازای هر کامنتی ک گذاشتید من میخوام ب همون اندازه واستون بعد امتحانا کامنت بذارم
دیگه من گفتنی هارو گفتم اگه خواستی بیا و کامنت بذار خوشحال میشم و حتما بعد امتحانا جبران میکنم
اگه جبران نکردم منو از لینک دوستانت حذف کن همین
تا 18 خرداد و ب امید کلی کامنت از شما
فقط خواهشا دعا یادت نره
ممنونممممممممممممممممممممممم
سلام عزیزکم

حتمآ میام
چشم گلم
به هر سو که مینگرم سراب میبینــــــم
خاطرات خیـــسم رو بی آب میبیــــنـــم
گلویم خشک شد از بس هق هق کنان،
گفتم که عزیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم
دوستت دارم و بی تو می میــــــــــــرم
وای از وبلاگت خیلی خوشم میاد
عزیزمــــــــــــــــــی
دلتنگی من تمام نمیشود
همین که فکر کنم من و تو دو نفریم
دلتنگتر میشوم برای تو . . .
سلام
ممنون آبجی
سلام رضا جان
خواهش میشه پسرِ خوب
این روزها به هر که می رسم
شمـ×ـاره اش را تعارفم می کند!!!
انگار که سیگار است
چون در جوابشان میگوشم
من اهلش نیستم
درست است که من
همیشه از نگاه نادرست و طعنه تاریک ترسیده ام
درست است که زیر بوته باد سر بر خشت خالی نهاده ام
درست است که طاقت تشنگی در من نیست
اما با این همه گمان مبر که در برودت این بادها خواهم برید !
دیـوارهایی که می سازی ..
هـر روز و هــر روز ..
بیشتر می شوند !!
بنــای بـــی احساس من …
آخر من از کجــا …
برای این همه دیــوار …
پنجــــره پیدا کنمــ .. !!
خدایا!
آنقدر غصه ضمیمه کتاب زندگ ﮯام نکن!
تیراژ نسخه دردهایم روز به روز بالا مﮯرود!
دلم یک ویژه نامه عاشقانه مﮯ خواهد!
به جست و جوی عشق بپرداز، نه به جست و جوی خدا. اگر مستقیماً به جستجوی خدا بپردازی، خدایی را خواهی یافت که قبلاً با تصوراتت آنرا ساخته ای، خدای یهود، خدای بودایی یا هندو... و نه خدای حقیقی
کاش یکی پیدا میشد
که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون
به جای اینکه بپرسه
“چته؟ چی شده؟ ”
بغلت کنه و بگه
“گریه کن”...
یک رنگ که باشی؛
زود چشمشان را می زنی؛
خسته می شوند از رنگِ تکراری ات؛
این روزها، دوره ی
رنگین کمان هاست …!
تنها این کوه است که اگر به او بگویی دوستت دارم
او نیز بلند فریاد می زند: دوستت دارم دارم دارم . . .
به یاد داشته باشید :
برای هر دقیقه که عصبانی و ناراحت هستید ، شما شصت ثانیه خوشحالی را از دست می دهید.
ﭘ ـــــــــــــــ ﺮواز را دوﺳ ــــ ﺖ دارم وﻗﺘ ـــــ ﮯ از ارﺗﻔﺎﻋ ــــ ﺎت ﻟﺒﺎﻧ ــــــ ﺖ ﺑﻪ ﻋﻤ ــــ ﻖ آﻏﻮﺷ ـــ ﺖ ﺳﻘ ـــ ﻮط ﻣﯿﮑﻨ ــــ ﻢ ﭼ ـــ ﻪ ﺳﻘ ــــ ﻮط دﻟﻨﺸﯿﻨ ــــ ﮯ راﺳﺘ ــــ ﮯ ﻣﯿﺪاﻧﺴﺘ ــــ ﮯ ﭘ ــــــــــــــ ﺮواز را ﺗ ـــ ﻮ ﯾ ـــ ﺎدم دادے
چرا دنیا با تمام وسعتش...
مرحمی برای زخم من نداشت...؟!
پای هر چی که دویدم آخرش ...
حسرت داشتنشو به دلم گذاشت...؟!؟!
دنیا از آن پررویان است،
خون دل می خورد آنکه حیایی دارد!!!