شمارش معکوس آغاز می شود...
به روز رفتنت نزدیک میشویم
رفتنی اجباری و طولانی
چقدر غمگینانه و شاد
چه احساس عجیبی
شمارش معکوس آغاز میشود...
نمیدانم این روزهای آخر
این لحظات پایانی با تو بودن را
دلتنگی کنم و اشک بریزم
بیتاب رفتنت شوم
یا بیخیال و خندان
از ثانیه های خاموش آخر
لذت برم
شمارش معکوس آغاز میشود...
ساعت روی دیوار
حریص شکنجه ی من میشود
و نیشخند میزد
این روزهای پایانی را
باز به سراغ این دفتر آمده ام
که گذشته مان را در آن نوشتیم
غم و شادیمان
گلایه هایمان از دنیا و آدمها
قرارهای پنهانی و عاشقانه
و دل سپردن های ممنوعمان
اکنون چه بنویسم؟
که خواب به چشمانم نمیاید
که میخواستم همسفر تو باشم
که در نبودت گریه ها خواهم کرد
دل شکسته خواهم شد
بیتابی خواهم کرد
و غریبانه خاموش خواهم شد...
چقدر این حرفها تکراریست
هزاران بار به تو گفته ام
و مهربانانه شنیده ای
و صبورانه وعده ها داده ای
و دلگرمم کرده ای
که چشم برهم زنی
مرا دوباره کنارت خواهی یافت
قلمم را با خود ببر
اگرنه
تلخ خواهم نوشت
شعرهای تنهایی را
این شمارش معکوس
عجب با عجله میگذرد...
سلام خواهری منم اومدم قربونت برم
سلام به روی ماهت خواهر قشنگم


پاییز فصل سرد فصل اندوه
فصل تنهایی، فصل کوچ پرستوها
پاییز خاطرۀ رقصیدن یک برگ از بلندای بید در ذهن پرنده
پاییز فصل تولد من و
پاییز قارقار کلاغان در آستانه ی برف
که زمستان را فریاد می زند
ویا
اندوه از دست دادن یک شکوفه را....
پاییز فصل سکوت طبیعت و فصل خاموشی پروانه ها
پاییز حس غریبی برای یک مسافر
پاییز فصل مرگ زمین
فصل تولد من
پاییز نام دیگر من است.
مـــــــــــــــن امروز متولد شدم
آپـــــــــــــــــــــــم ومنتظر حضور با محبت و هدیه تولدم(نظرتو)میمونم
برچسب تاخیر
پاییز فصل سرد فصل اندوه
فصل تنهایی، فصل کوچ پرستوها
پاییز خاطرۀ رقصیدن یک برگ از بلندای بید در ذهن پرنده
پاییز فصل تولد من و
پاییز قارقار کلاغان در آستانه ی برف
که زمستان را فریاد می زند
ویا
اندوه از دست دادن یک شکوفه را....
پاییز فصل سکوت طبیعت و فصل خاموشی پروانه ها
پاییز حس غریبی برای یک مسافر
پاییز فصل مرگ زمین
فصل تولد من
پاییز نام دیگر من است.
مـــــــــــــــن امروز متولد شدم
آپـــــــــــــــــــــــم ومنتظر حضور با محبت و هدیه تولدم(نظرتو)میمونم
برچسب تاخیر
مـن…!
مـرا که میـشنـــــــــاسـی؟!
خـودمــــــــــم…
کسـی شبیــــــــــه هیچــــــــکس!
کمـی کـه لابـه لای نـوشتـه هـایـم بـگـردی پیـدایـم میکنـی…
مهـــــــــــربـان، صبــــــــــــور
کمــــــــــی هــــــــــم بهـانـــــــــــه گیـر …
اگـر نوشتـه هـایـم را بیـابـی ،
منــــــــــــم همـان حـــــــــــــوالـی ام….
میسی خاهش میشه
زنده باشی
تقصیر تونیست
مقصر معلم دستور زبان فارسی بود
که به من نگفت
"من" باهر "تویی" "ما" نمیشود!
عکسهای قشنگ، دلیل بر زیبایی تو نیست
ساخت دست عکاس است
درونت را زیبا کن که مدیون هیچ عکاسی نباشی
“مرحوم خسرو شکیبایی”
از من خواست حلالش کنم !
همان کسـی که
با بــی رحمـی
تمام محبت هایم را حرام کرد....!!!!
اسیر...
داشتم از این شهر می رفتم
صدایم کردی...
جا ماندم !
از کشتی که رفت و غرق شد
البته این می تواند یک قصه باشد
در این شهر دود و آهن
دریا کجا بود
که من بخواهم سوار کشتی شوم
و تو صدایم کنی
فقط می توانم بگویم :
تونجاتم دادی
تا اسیرم کنی ...
من با کنایه حرف میزنم
چش حتما
آفَــنَـر به پسر حرف گوش کن
من داغ این عشق را
در این بازی که شروع کردی
به دلت میگذارم
تا یاد بگیری
من برای کیش و مات کردن تو
بی جهت مهره هایم را
فدا نمی کردم
از من نرنــــــــــج…
نه مغــــــرورم نه بی احســـــاس…
فقط خســــته ام…
خسته از اعتــــــمادی بیــــجا!
برای همین قفلی محکم بر دل زده ام!
وقتی آغوشت را به روی آرزوهایم باز می کنی
آنقدر مجذوب گرمای وجودت می شوم
که جز آرامش آغوشت
تمام آرزوهای خواستنی دیگر را از یاد می برم…
از تو نوشتن
بهانه نمی خواهد
قلم و کاغذو
دفتر نمی خواهد
با تو بودن
استخاره نمی خواهد
گل رز
پر پر کردن نمی خواهد
از تو گفتن
هیاهو نمی خواهد
آن چشم ها
وصف حال نمی خواهد
برای تو مردن
دیوانگی نمی خواهد
دل بی تو
زندگی نمی خواهد
قشنگترین اتفاق ذهنم حادثه ی شنیدن صدای تو بود …
چقدر تنهایم وقتی گاهی کم می شوی …
شادی کلام نامفهومی ست !
و " دوستت میدارم " رازی ست
که در میان حنجره ام دق میکند
و من چگونه بی تو نگیرد دلم ؟
اینجا که ساعت و آیینه و هوا ...
به تو معتادند ...
دلم میخواد ببینمت بازم بخندی تو نگام
آخه فقط تو میدونی از زنده بودن چی میخوام
دلم بهم میگفت تورو میشه یه جور دیگه خواست
آخه فقط قلب توئه که با من اینقدر سر به راست
از تو دلگیرم که نیستی کنارم .. من دارم میمیرم تو کجایی من باز بی قرارم
میدونی جز تو کسی رو ندارم .. باورم نمیشه اینقدر آسون رفتی از کنارم
میدونی مشکل کوجاس؟؟مشکل اونجاس هر کی میگـ, دوستت دارم فک میکنیم فقط ما رو دوس داره در صورتی کـ, شاید بگـ, شوما رو دوس داره ولی دلیل نمیشـ, بقیـ, رو دوس نداشتـ, باشـ,...دلهای امروزی هم کـ, زیبا , جادار , مطمئن..
این روزها حال عجیبی است حال من ..
شبیه پیرمرد کم حواس همسایه...
دیگر کسی را نمی شناسم جز خود خود خودت ... لعنتی
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
چراغ قرمز فرصت کوتاهی ست
تا در آینه ی ماشین خیره شوی
به سپیدی موهایت …
“مرگ از آنچه در آینه می بینید
به مانزدیک تر است !
با هـــــم و همـــــــراه هـــــــم باشیم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
بــــه خودت میـــای میبینـــی ،
بـــه کســی کــه رهـــات کــرده و بـدجــور بهت ظـلـم کــرده ...
دیگـــه نـــه نیــــازی داری..
نــــه احســـــــاســـــی
زندگی رقص واژگان است:
یکی به جرم تفاوت تنهاست
یکی به جرم تنهایی متفاوت...
اگــه کسی خندیــد فکر نـکــُن آدم شادیـــِـه !
شایـــد از همــه چـیز بــُـریـده
شایـــد خـسـتـــه َس !
شایـــد خنده رو لباشـه،تا غم تو سینه ش دیده نـشــه !
شایـــد
خوب که فکر می کنم
می بینم گاهی یک شکلات ِ مغزدار
بیشتر میچسبد
تـــــا
عاشقانه های این عاشق های تو خالی !
نگـــــــران نباش
" حــــال مـــن خـــــــوب اســت "
بــزرگ شـــده ام ...
دیگر آنقـــدر کــوچک نیستـم که در دلــــتنگی هـــایم گم شــــوم ...!
آمـوختــه ام
که این فـــاصــله ی کوتـــاه بین لبخند و اشک
نامش " زندگیست "
آمــوختــه ام
که دیگــر دلم برای " نبــودنـت " تنگ نشــــود
راســــــتی
دروغ گـــــفتن را نیــــــــز
خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام ...!
" حــــال مـــن خـــــــوب اســت "
خــــــوبِ خــــوب ...
بیا عاشقی را رعایت کنیم
ز گلهای عاشق حمایت کنیم
بیا جیب احساس و اندیشه را
پر از نقل مهر و محبت کنیم
باشه خواهری عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشقتم تا بعد از ظهر بابای
قربونت برم من اومدم
کاش ماه ، همیشه پشت ابر بماند
نمی خواهم بدانم ، شب مهتاب ، بی من چه می کنی . ….
شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود.
در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند !
استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟
شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!
استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟
شاگرد گفت : با کمال میل؛ استاد.
استاد گفت : اگر مرغی را، پروش دهی ، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟
شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم .
استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟
شاگردگفت: خوب راستش نه...!نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!
استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!
شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر ، خواهند بود!
استاد گفت :پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش!
همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ، گوشت ، پوست و استخوانت؛ گردی.
تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی
تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری .
خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد!
او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد و می پذیرد،
نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را.....!
سلام خواهری بله خیلی دیربیدار شدم وای ازدست این قوم مغول ااایییییییشششششششش
خوب کردی استراحت لازمه عزیزم



من میرم سفره رو آماده کنم عصر میام پیشت عزیزکم
خیلی دوست دارم خیلی خیلی خیلی زیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد
♂ آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o
o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o
o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o
o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o
o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o
o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o
o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂ آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o♂
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o
o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o
o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o
o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o
o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o آپــــــــــــــــــــــــم o♥♂o♥♂o♥♂o♥♂o
برایت شعر می گویم؛
ازل را تا ابد،
در فکر تو جانا!
به ابر جاودان مهر،
باران می شوم،
اندر زمینِ خالی از حست،
فرو می بارم از غصه،
تو گویی باز هم با من،
زمــــــــــــــان
در زیر پای فرشی از احساس،
تر گشته،
و دل
در پی،
سلام خواهری قربونت برم هستی خیلی خوشحال میشم وقتی میبینم ک دوتایی وبیم
سلام خواهر جونم

فدات عزیزکم
چقده دیر اومدی الان باز میان ناهار میخوان این قوم مغول
خوشبختی ما تو سه جمله خلاصه شده
تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا
ولی با سه جمله دیگه زندگیمون رو تباه می کنیم
حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا
وقتی کاری انجام نمی شه، حتما خیری توش هست
وقتی مشکل پیش بیاد ، حتما حکمتی داره
وقتی کسی را از دست می دی ، حتما لیاقتت را نداشته
وقتی تو زندگیت ، زمین بخوری حتماً چیزی است که باید یاد بگیری
وقتی بیمار می شی ، حتماً جلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده
وقتی دیگران بهت بدی می کنند ، حتماً وقتشه که تو خوب بودن خودتو
نشون بدی
وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش می یاد ، حتماً داری امتحان پس می دی
وقتی همه ی درها به روت بسته می شه، حتماً خدا می خواد پاداش بزرگی
بابت صبر و شکیبایی بهت بده
وقتی سختی پشت سختی می یاد ،حتماً وقتشه روحت متعالی بشه
وقتی دلت تنگ می شه ، حتماً وقتشه با خدای خودت تنها باشی
یاد گرفتـــه ام
انسان مدرنـــی باشــــم
و هــر بار که دلتنـــــــگ میشــــوم
بـه جای بغـــــض و اشــــک
تنهـــا به این جملـــه اکتفــا کنـــم کــه
هوای بـــد ایــن روزهــا
آدم را افســــــــرده میکنـد ..!
شما!
اینکه "شما" نیمه خالی رو بیشتر میبینید (یک سوم مردان جهان) یا نیمه ی پُر لیوان ( دو سوم بقیه ی مردان جهان) ...
...
نشه!
♦ چاق ؟؟
نه بابا ...!!
من همچین فکری نکردم ؛ خواستم ببینم تنظیمات کارخونه ای مغز شما رو چه حالتی ـه..
شوخی کردم آآ
♦ یه دسته گل نیست توو شکلکا، من بهش بدم از حرفم ناناحن
الان من باید برم کتابه رو بخونم؟؟؟؟


خو یهو بگو بهت نمیگم دیگه
بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاوشه منم تهِ چاه میمونم بعدم سکته میزنمو بعدم میمیرم خونمم میفته گردنت
تازشم سر پل صراط جلوتو میگیرم بــــــــــــــــــــهله
شب سردی است و من افسرده راه دوری است و
پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
می کنم تنها از جاده عبور
دور ماندند ز من آدمها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غم ها
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا به دل من قصه ها ساز کند پنهانی
چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است
مثل همین باران...
که هی می بارد...
که هی اتفاق، آرام و شمرده شمرده می بارد...
دوستت دارم
"حوا" که باشی . . .
بعضی ها هوا برشان میدارد که "آدمند"!!!. . .
هیچ وقـت دلِ اونــایــی که
گــریــه شــون بــی صــداســت رو نــشــکـنیــد . . . ؛
ایــن آدمــا هــیــچــکــسُ نـــدارن کــه اشــکــاشــونُ پــاک کـــنــه..
◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘
انسانهای بزرگ درباره عقاید سخن میگویند
انسانهای متوسط درباره وقایع سخن میگویند
انسانهای کوچک پشت سر دیگران سخن میگویند
◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘
████████████████████████████████████
"خدا" را دوست دارم
"حافظ" را هم دوست دارم
اما "خداحافظ" را نه ...
████████████████████████████████████
████████████████████████████████████
بهشت هم خشک سالیست!!!
این را دیشب از کف پای مادرم که ترک خورده بود فهمیدم...
████████████████████████████████████
این خیلی قشنگ بود

عاشق متن های کوتاه اما پرمعنام
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
یادش بخیر...
زمان شما همه زیر دیپلم بودن فقط یک نفر خیلی هالیش بود که اونم "پروفسور بالتازار" بود
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
ﺭﻓﯿﻘﻢ ﭘﻔﮏ ﺑﻬﻢ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﮐﺮﺩ ﺩﻭﺗﺎ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﮔﻔﺖ:
ﺧﺐ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺴﻪ
ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺩﺳﺘﺶ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺖ
ﻧﺼﻒ ﭘﻔﮑﺶ ﺭﯾﺨﺖ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ
| ﮐﻠﯿﺪ ﺍﺳﺮﺍﺭ ؛ ﺍﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ: ﭘﻔﮏ |
حقش بود

من پفک میخوام الان آخه اینم نظره دادی الان دلم خوااااااااااااااست
♦ میگن پول خوشبختی نمیاره... ولی من ترجیح میدم توی لامبورگینی گریه کنم...
والا بخدا ...
◘ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﮕﺬﺭﺩ...
ﺍﻣﺎ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺍﺯ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﮕﺬﺭﺩ ﻭ ﻫﻤﺶ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻣﺎ ﻧﮕﺬﺭﺩ ...!
██████████████████████████████████
سوووت
هورااا
...
مادری به دخترش میگفت: هر زمان خواستی قلبت بیرون از بدنت بتپد بچهدار شو!
به سلامتی همه مادرا.. کــف
██████████████████████████████████
هه چقده قلب دورو ورم ریخته پاشم یکمی جمو جور کنم
♦ نه
خودم توو فکر طراحی بـــنــــرش ام ...!
◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘
میگویند عشق آنست که به او نرسی
و من میدانم چرا...!
زیرا در روزگار من،
کسی نیست که زنانه عاشق شود
و مردانه بایستد...
◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘
عالـیـــــــــــــــــــــــه