من نذر کرده ام که اگر روزی بیای
به اندازه تمام مهربانی ات غزل بسرایم
قدری تحمل کن هنوز مانده که عاشق ترین شوم
من نذر کرده ام که اگر روزی عاشق ترین شوم
در کنار پنجره نگاهت بایستم
وبا پیراهن ابی به رکوع روم
ووقتی بر می خیزم لبریز شوم از وجود تو
پس بیا ای گمشده من مگر نمی بینی
که عاشق ترینم
از خدا می خوام تو زندگیت فقط یک بار سر دوراهی بمونی، اونم بین الحرمین، ندونی که پیش عباس زانو بزنی یا حسین!
ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻧﻘﺪ ﺣﺴﻮﺩ ﻣﯿﺸﯽ, ﻫﯽ ﻣﯿﺮﯼ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺸﻮ ﭼﮏ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯽ ﺍﻟﮑﯽ ﺣﺮﺹ ﺑﺨﻮﺭﯼ...!
کافیه
مال یکی دیگه شی
بقیه تازه یادشون میاد
چقدر دوستت دارن!!!
مولا علی (علیه السلام):
ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی فردا به آن چشم نگاهش نکن... شاید سحر توبه کرده باشد
واقعن چقدر از ما این طوری هستیم؟
اوهوم
خداوندا ، جای سوره ای به نام “عشق” در قرآن تو خالیست ، که اینگونه آغاز شود : و قسم به روزی که دلت را میشکنند و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت .
به تو که فکر می کنم
بی اختیار
به حماقت خود لبخند می زنم
سیاه لشکری بودم
در عشق تو
و فکر می کردم بازیگر نقش اولم …
اگر سرت رو روی سینه ام بگذاری
هیچ صدایی نخواهی شنید …
قلبِ من طاقت این همه خوشبختی رو نداره !
هر شعر
گریز از یک گناه بود
هر فریاد
گریز از یک درد
و هر عشق
گریز از یک تنهایی عمیق
افسوس که تو
هیچ گریزگاهی نداشتی..
غلط کرده باران
حالا که مرا به تو بد عادت کرده
بی تو می بارد
روز و شب
بی خستگی
وقتی خودت نیستی،
باران هست
آرام بگیر دلم . . .
تنگ نشو برایش . . .
مگر نشنیدی جمله ی آخرش را !
“ چیزی بینمان نبوده ”
حال و روزم خوش نیست
گل عشرت به لب طاقچه ام پژمردست
ریشه و ساقه به گلدان ترک خورده اسیر
خانه را بویی نیست
ودر این خانه ی خالی زنفس
شعله ی آبی فانوس مرا سویی نیست .
باران
همین که می تواند
تو را عاشق تر کند
کافی ست …
برای من ِ کشاورز
خواستنی تر است
تو سبز باشی
تا اینکه مزرعه ام
حاصل خیز تر
پــروانه پشت پیله اش؛
حــس کــرد راهی هست و رفت
شـــاید...
به راه بسته هم باید امیدی بست و رفت!
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
گاهی
گاهی برو گاهی بمان
گاهی بخند گاهی گریه کن
گاهی حرف بزن گاهی فریاد بزن
گاهی قدم بزن گاهی سکوت کن
گاهی رها شو گاهی ببخش
گاهی اعتماد کن گاهی فراموش کن
گاهی زندگی کن گاهی باور کن
گاهی بزرگ باش گاهی کوچک باش
گاهی چتر باش گاهی باران باش
گاهی دریا گاهی برکه
گاهی همه چیز گاهی هیچ چیز
اما همیشه و همیشه “انـــســـان” باش …
با هـــــم و همـــــــراه هـــــــم باشیم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
مــن
همه ی حرف هایی که پشت سرت بود را به جـــان خریدم
و تـــو
همه ی من را
به یک حــرف فروختـــی....
دعا می خوانم اما مست مستم!
مسلمانم ولی بت می پرستم!
اگر با شیخ روزی ایستادم
شبی هم شد که با ساقی نشستم
به نادانی اگر روزی یکی جام
به حرف زاهد بدبین شکستم
هزاران رشتۀ تسبیح را هم
علیرغم همان زاهد گسستم
نه تنها هیچکس نشناخت من را
که من هم مات و حیرانم که هستم؟!
می خواهد خورشید نقاشی کند
و زیر پایش
حوضی آبی
با ماهی های سرخ
اما بیچاره
مدادِ سیاه.
در من
خون جریان ندارد!
تمامَم،
جبر ِ یخ زده ایست
به نام ِ زندگی
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
┊ ┊┊ ┊┊ ✿
┊ ┊┊ ✿✿
┊ ┊┊
┊ ✿✿
┊
❤
★.¸¸.•*´`*•.¸★★¸.•¨`*•.¸★★¸.•¨`*•.¸★
اپــــــــــم
★.¸¸.•*´`*•.¸★★¸.•¨`*•.¸★★¸.•¨`*•.¸★
بزن زنگ به افتخارش
÷یش ما هم بیا عزیز
چشم
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﻟﻢ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ,ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﻭﺍﺯ ﻛﻨﻢ;ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﺍﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮﺳﻢ....!!!
ﺍﺭﺍﻡ و ﺍﺳﻮﺩﻩ..!!!
ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻫﻰ ﺣﻮﺿﻤﺎﻥ,ﻛﻪ ﺟﻨﺪ ﺭﻭﺯﻯ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﻯ ﺍﺏ ﺍﺳﺖ.
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﻟﻢ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ,ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﻭﺍﺯ ﻛﻨﻢ;ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﺍﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮﺳﻢ....!!!
ﺍﺭﺍﻡ و ﺍﺳﻮﺩﻩ..!!!
ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻫﻰ ﺣﻮﺿﻤﺎﻥ,ﻛﻪ ﺟﻨﺪ ﺭﻭﺯﻯ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﻯ ﺍﺏ ﺍﺳﺖ.
به خـــــــدا
”دل”آلزایمــــــــر نمی گیرد !
بفهمیــد آدمـ ها .....
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﻟﻢ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ,ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﻭﺍﺯ ﻛﻨﻢ;ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﺍﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮﺳﻢ....!!!
ﺍﺭﺍﻡ و ﺍﺳﻮﺩﻩ..!!!
ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻫﻰ ﺣﻮﺿﻤﺎﻥ,ﻛﻪ ﺟﻨﺪ ﺭﻭﺯﻯ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﻯ ﺍﺏ ﺍﺳﺖ.
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﻟﻢ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ,ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﻭﺍﺯ ﻛﻨﻢ;ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﺍﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮﺳﻢ....!!!
ﺍﺭﺍﻡ و ﺍﺳﻮﺩﻩ..!!!
ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻫﻰ ﺣﻮﺿﻤﺎﻥ,ﻛﻪ ﺟﻨﺪ ﺭﻭﺯﻯ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﻯ ﺍﺏ ﺍﺳﺖ.
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﻟﻢ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ,ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﻭﺍﺯ ﻛﻨﻢ;ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﺍﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮﺳﻢ....!!!
ﺍﺭﺍﻡ و ﺍﺳﻮﺩﻩ..!!!
ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻫﻰ ﺣﻮﺿﻤﺎﻥ,ﻛﻪ ﺟﻨﺪ ﺭﻭﺯﻯ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﻯ ﺍﺏ ﺍﺳﺖ.
وقتی که میرفتی بهار بود
تابستان که نیامدی... پاییز شد
پاییز که برنگشتی ...پاییز میماند
تو را به دل پاییزی ات...
فصلها را به هم نریز..
نـه فـقـط از تـو اگـر دل بـکنـم می میرم
سایـه ات نـیـز بـیـفـتـد به تنـم می میرم
بین جـان من و پیراهن من فرقی نیـست
هـر یکی را کـه بـرایـت بـکـنـم می میرم
بـرق چـشمـان تـو از دور مـرا می گـیـرد
مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرم
بـازی مـاهی و گـربـه است نظر بـازی مـا
مثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم
روح ِ برخاسته از من ته ِ این کوچه بایست
بیش از ایـن دور شوی از بـدنـم می میرم !
نـه فـقـط از تـو اگـر دل بـکنـم می میرم
سایـه ات نـیـز بـیـفـتـد به تنـم می میرم
بین جـان من و پیراهن من فرقی نیـست
هـر یکی را کـه بـرایـت بـکـنـم می میرم
بـرق چـشمـان تـو از دور مـرا می گـیـرد
مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرم
بـازی مـاهی و گـربـه است نظر بـازی مـا
مثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم
روح ِ برخاسته از من ته ِ این کوچه بایست
بیش از ایـن دور شوی از بـدنـم می میرم !
نـه فـقـط از تـو اگـر دل بـکنـم می میرم
سایـه ات نـیـز بـیـفـتـد به تنـم می میرم
بین جـان من و پیراهن من فرقی نیـست
هـر یکی را کـه بـرایـت بـکـنـم می میرم
بـرق چـشمـان تـو از دور مـرا می گـیـرد
مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرم
بـازی مـاهی و گـربـه است نظر بـازی مـا
مثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم
روح ِ برخاسته از من ته ِ این کوچه بایست
بیش از ایـن دور شوی از بـدنـم می میرم !
از من نپرسید چه در دلم میگذرد....
عطر تنش مدام آتش میزند
سرزمین احساسم را....
تجسم اندامش فریاد میزند
بر بیداری هوس ....
افکارم را بر هم بزنید....
حس گرمای تنش مدام
میلرزاند تنم را.....
به دادم برسید....
دارم با جنون دست و پنجه نرم میکنم....
باز هم هوای آغوشش کرده ام...
هوای بوسه هایش...
هوای لمس انحنای اندامش...
بدادم برسید...
دیوانه ام میکند این جنون ادواری.....
بدادم برسید....
در من
خون جریان ندارد!
تمامَم،
جبر ِ یخ زده ایست
به نام ِ زندگی
از من نپرسید چه در دلم میگذرد....
عطر تنش مدام آتش میزند
سرزمین احساسم را....
تجسم اندامش فریاد میزند
بر بیداری هوس ....
افکارم را بر هم بزنید....
حس گرمای تنش مدام
میلرزاند تنم را.....
به دادم برسید....
دارم با جنون دست و پنجه نرم میکنم....
باز هم هوای آغوشش کرده ام...
هوای بوسه هایش...
هوای لمس انحنای اندامش...
بدادم برسید...
دیوانه ام میکند این جنون ادواری.....
بدادم برسید....
جامه میدرم
تا تورا به خودم بیاویزم
زبانت را بکش و بلیس تمام تنم را
خیسی لبانم
استخوانهای گردنم
نرمینه گوشم
نوک قرمز پستانهایم
واااااای روی شکمم که میرسی انگار 10بطری وودکا خورده ام
مشروب را بیخیال
یک قطره ی آب دهانت تمام تنم را مست میکند
چه الکلی دارد این بخار داغ نفست
بکِش زبانت را وبکُش شهوتم را..
تنت را بسپار به دنیای لخت من به آغوش گرم من
بیا هم آغوش من شو
چیزی نمیخواهم فقط میخواهم برای تو بهشتی بسازم از جنس هوس
دعا می خوانم اما مست مستم!
مسلمانم ولی بت می پرستم!
اگر با شیخ روزی ایستادم
شبی هم شد که با ساقی نشستم
به نادانی اگر روزی یکی جام
به حرف زاهد بدبین شکستم
هزاران رشتۀ تسبیح را هم
علیرغم همان زاهد گسستم
نه تنها هیچکس نشناخت من را
که من هم مات و حیرانم که هستم؟!
ی بادهای مغربی وحشی ای جان بی هراس خزان طوفان
ای آنکه برگهای خزان دیده از دست توست بی رمق و بی جان
ای آنکه برگهای سیاه و زرد ای آنکه برگهای پریده رنگ
از انعکاس ساده و نامرییت در جاده گریز شده لرزان
مانند روح ساکت و سر در گم که می گریزد از دل جادوگر
این توده های زرد و سیاه برگ پر می کشند زخمی و سرگردان
ای آنکه بذر های نباتات بی بال را به دوش گرفته سخت
و می بری به بستر بی حالی در حول و حوش خیرگی و عصیان
و می بری چه تند و شتابان نیز در بستر عمیق زمستانی
در بستری سیاه و غم آلوده در جاده های قطبی بی پایان
و یک به یک شکار سیاهت را در گور دفن می کنی ای طوفان
طوفان هرزه گرد عذاب آور ای لحظه لحظه سر کشی و طغیان
تاآن زمان که خواهر زیبایت یعنی بهار سبز پر از احساس
سر می دهد صدای اهو رایی فر یادی از حوالی تابستان
بیدار شو زمین غم آلوده از خوابهای درهم آشفته
از خوابهای ساکت طولانی از خوابهای سرد پر از بحران
و ای شکوفه پر از احساسات باید به رقص آیی و طنازی
تا پر شود ز عطر حضور تو این آسمان ابری بی باران
ای کوه و دشت و جاده و ای جنگل با رنگ و روی زندگی آذین بند
و گوش کن که من سخنی دارم با تو تو ای غریبه کوهستان
هرگاه در بلندی یک قله جاری شوی خزانی و پر ابهام
غرش بزن به آبی اقیانوس بر جنگل غریبه بی عنوان
با شاخه های بر سر راهت هم این ابر های مخزن باران را
چون بر گهای زرد می اندازی ای حلقه های وحشی یک طوفان
می خواهد خورشید نقاشی کند
و زیر پایش
حوضی آبی
با ماهی های سرخ
اما بیچاره
مدادِ سیاه.
از من نپرسید چه در دلم میگذرد....
عطر تنش مدام آتش میزند
سرزمین احساسم را....
تجسم اندامش فریاد میزند
بر بیداری هوس ....
افکارم را بر هم بزنید....
حس گرمای تنش مدام
میلرزاند تنم را.....
به دادم برسید....
دارم با جنون دست و پنجه نرم میکنم....
باز هم هوای آغوشش کرده ام...
هوای بوسه هایش...
هوای لمس انحنای اندامش...
بدادم برسید...
دیوانه ام میکند این جنون ادواری.....
بدادم برسید....
از من نپرسید چه در دلم میگذرد....
عطر تنش مدام آتش میزند
سرزمین احساسم را....
تجسم اندامش فریاد میزند
بر بیداری هوس ....
افکارم را بر هم بزنید....
حس گرمای تنش مدام
میلرزاند تنم را.....
به دادم برسید....
دارم با جنون دست و پنجه نرم میکنم....
باز هم هوای آغوشش کرده ام...
هوای بوسه هایش...
هوای لمس انحنای اندامش...
بدادم برسید...
دیوانه ام میکند این جنون ادواری.....
بدادم برسید....
دستمال من که هیچ!
تمام زندگی من
بی تــღــو
زیر درخت آلبالو گم شده
تمـام ِ این چـند سـال و اَنــدی عــمرم بـه کــنار … مـن فـــقط ، بـه انـــدازه ی همــان
صَــدُم هـای ِ ثـانیه ای که ، در هــوای ِ عطـرِ ِ آغــوشت نفـس کـشیـدم ، زنـــدگـی کــــردم !!
محبوب من !
به چشمانت بگو
با احتیاط
از خیالم بگذرند
دانه های اشک
مشغول کارند
چشم هایم
در دست انتظار ست !
وقتی که میرفتی بهار بود
تابستان که نیامدی... پاییز شد
پاییز که برنگشتی ...پاییز میماند
تو را به دل پاییزی ات...
فصلها را به هم نریز..
وقتی که میرفتی بهار بود
تابستان که نیامدی... پاییز شد
پاییز که برنگشتی ...پاییز میماند
تو را به دل پاییزی ات...
فصلها را به هم نریز..
بهار به بهار ...
در معبر اردیبهشت،
سراغت را از بنفشه های وحشی گرفتم
و میان شکوفه های نارنج
در جستجویت بودم !
در "پائیـــز" یافتمت ...
تنها شکوفه ی جهان
که در پائیز روییدی !
—–-—▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
—–-▒███████████▒
—▒████▒▒▒▒▒▒▒███▒
-▒████▒▒▒▒▒▒▒▒▒███▒……………….▒▒▒▒▒▒
-▒███▒▒▒▒▒███▒▒▒███▒…………..▒██████▒
-▒███▒▒▒▒██████▒▒███▒……….▒██▒▒▒▒██▒
—▒███▒▒▒███████▒▒██▒…….▒███▒▒█▒▒██▒
—–▒███▒▒████████▒██▒…▒███▒▒███▒▒██▒
——–▒██▒▒██████████▒▒███▒▒████▒▒██▒
———▒██▒▒██████████████▒████▒▒██▒
———-▒██▒▒█████████████████▒▒██▒
————▒██▒▒██████████████▒▒██▒
————–▒██▒▒████████████▒▒██▒
—————-▒██▒▒██████████▒▒██▒
—————–▒██▒▒████████▒▒██▒
——————-▒██▒▒██████▒▒██▒
———————▒██▒▒████▒▒██▒
———————-▒██▒▒███▒▒█▒
————————▒██▒▒█▒▒█▒
————————-▒██▒▒▒█▒
—————————▒██▒█▒
—————————♥♥♥♥♥♥
—————————-♥♥♥♥♥
——————————♥♥♥
—————————-—♥♥
---------------------------------------------------------------
عالی بود .........!!!!!!لایک ......
--------------------------------------------------------------
اپم
ای کاش درختی باشم
تا همه تنهایان
ز من پنجره ای کنند
و تماشا کنند
در من کاهش دل تنگی شان را.
بآ سَلآمـ
دوســـِتُ عزیـــٌز آپـــِِِِِت کردمــــــــ اگهـــُِ دوسُ داشتــــیِّـ بیآ منـو خوشــــِ حالـ کنِِـ....
+ غمکـــِّده یـ عآشقٍِّان فقِّط کافــُـهـ عشقِّـ
+ منتـــظرتمُِ گلُِـم
بآ تَشَکُر :)
سلام
ممنونم از دعوتت
با کمال میل