یک روز......... دلت
چنان هوای دستانم را خواهد کردکه
چشمانت را ببندی و خالی از هر فکر دیگری ...
زیر آوازی بزنی که هیچگاه فرصت نشد
با هم بخوانیمش.....!!!
یک روز.......
به هر دلیلی اشک از چشمانت جاری خواهد
شد... ودستی برای پاک کردنش از دستانت
سبقت نخواهد گرفت.....!!!
آن روز است که دلتنگم می شوی..
چیزی نیست... چشمانت را ببندوبخواب......
تو عادت داری.........
زود فراموش خواهی کرد....!!!
ﺗﻮ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ... ﺍﻣﺎ... ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺸﯽ ﺩﺍﺭﻡ...
ﻫﺮ ﮐﺠﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼ... ﻫﺮ ﮐﺠﺎ...
ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻋﺸﻘﺖ...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﯼ...
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ...
دیگرهیچوقت نمیتواند بخندد!!!
تمام بوق های جهان
تمام جیغ های کشدار زنان در حال زایمان
تمام عربده های مردان جنگی را
در کیسه ای ریخته ام
روزی که به دیدنت بیایم
حرف هایم را
جور دیگری خواهم زد.
دو چشمت جام لبریز از شرابه
لبانت دفتر اشعار نابه
کلامی، بوسه ای، شعری، نگاهی
سر شب، کی، کجا هنگام خوابه؟
[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]
تنهایی تو...
به عمق لیوانیست که دست گرفته ای...
مثل آب خوردن پر میشود...
اما...
تنهایی من....
مثل حبابی روی آب است...
که نمی داند قرار است نابود شود یا در آغوش حباب دیگری بزرگتر....
[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلااااااااااااااام
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام از ماست
آدرس وبلاگت با شادی شروع شده ،
ولی نوشته هاش دل آدمو می سوزنه .....
.
.
.
این نوشته هم بوی خون میداد :|
یعنی خیلی غمگین بود ...
اسمم شادیه و نوشته ها حرفایه به دل نشسته