دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
نخستین گام آن است که زندگی را همانگونه که هست بپذیریم؛ با این پذیرش آرزو محو میگردد، فشار و تنش محو میگردد، نارضایتی محو میگردد، احساس شادی میکنی. بدون این که دلیل خاصی در میان باشد. (اُشو)
انسان چیست ؟ شنبه: به دنیا می آید. یکشنبه: راه می رود. دوشنبه: عاشق می شود. سه شنبه: شکست می خورد. چهارشنبه: ازدواج می کند. پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد. جمعه: می میرد.
شازده کوچولو میگفت: " گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود امـــــا مـــــــــــــــاندنی بود این بـــــــــودنش بود که او را تبدیل به " گل من " کرده بود
آزاد شو از بند خویش، زنجیر را بــاور نکن اکنون زمان زندگیست، تاخیر را بــاور نکن. حرف از هیاهو کم بزن از آشتیها دم بزن از دشمنی پرهیز کن، شمشیر را بــاور نکن. خود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان تو شاهکار خالقی، تحقیر را بــاور نکن.
وقتی یه بار ازدوست ضربه می خوری درست مثل این می مونه که با ماشین بهت زده و داغونت کرده ولی وقتی می بخشیش درست مثل این می مونه که بهش فرصت دادی تا دنده عقب بگیره و دوباره از روت رد بشه تا مطمئن بشه چیزی ازت نمونده .
کسانی که به فکرمون هستن رو به گریه می اندازیم. ما گریه می کنیم برای کسانی که به فکرمون نیستن. و ما به فکر کسانی هستیم که هیچوقت برامون گریه نمی کنن. این حقیقت زندگیه. عجیبه ولی حقیقت داره. اگه این رو بفهمی، هیچوقت برای تغییر دیر نیست.
اشک بهترین پدیده ی دنیاست ولی تا زیباترین چیزهارو از آدم نگیره خودشو نشون نمیده
نخستین گام آن است که زندگی را همانگونه که هست بپذیریم؛ با این پذیرش آرزو محو میگردد، فشار و تنش محو میگردد، نارضایتی محو میگردد، احساس شادی میکنی. بدون این که دلیل خاصی در میان باشد. (اُشو)
دنیا نمیگذرد؛ این ماییم که رهگذریم پس در هر طلوع و غروب زندگی را احساس کنیم، مهربان باشیم و محبت کنیم؛ شاید فردایی نباشد...
انسان چیست ؟
شنبه: به دنیا می آید.
یکشنبه: راه می رود.
دوشنبه: عاشق می شود.
سه شنبه: شکست می خورد.
چهارشنبه: ازدواج می کند.
پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد.
جمعه: می میرد.
همه میگویند چشمانش رنگارنگ است
اما من میگویم
چشمانش عسلیست
نه برای رنگش
برای اینکه شیرین ترین لحظاتم
در چشمان او خاطره شده اند
مثل یک درنای زیبا تا افق پرواز کن
نغمه ای دیگر برای فصل سرما ساز کن
زندگی تکرارِ زخمِ کهنه دیروز نیست
بالهای خسته ات را رو به فردا باز کن ...
شازده کوچولو میگفت:
" گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود
امـــــا مـــــــــــــــاندنی بود
این بـــــــــودنش بود که او را تبدیل به " گل من " کرده بود
آزاد شو از بند خویش، زنجیر را بــاور نکن
اکنون زمان زندگیست، تاخیر را بــاور نکن.
حرف از هیاهو کم بزن از آشتیها دم بزن
از دشمنی پرهیز کن، شمشیر را بــاور نکن.
خود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان
تو شاهکار خالقی، تحقیر را بــاور نکن.
کسی که از گناه استغفار کند و در عین حال انجامش دهد مانند کسی است که پروردگارش را مسخره کرده است.(امام رضا)
ب شور را دیده ای؟
که هرچه بخوری، بیشتر تشنه میشوی؟!
بوسه های شیرینت اینگونه اند ..
دوستی کلبه ایست چوبی باتخته های امید میخهای محبت ودیوارهای عشق وهیچ طوفانی آن را ویران نمیکند مگر بی وفایی.
مگه اشک چقدر وزن داره...؟
که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم...
تنها چیزی ست
که نه تولّدش طبیعی ست
و نه به مرگ طبیعی می میرد
عشق را می گویم
عشق !
گـاهـی دلِـت مـیـخـواد هـمـه بـغـضـات
از تــو نـگـاهِـت خـونـده بـشـه
کـه جـسـارت گـفـتـن کـلـمـه هـا رو نـداری…
امـا یـه نـگـاه گُـنـگ تـحـویـل مـیـگـیـری
و یـه جـمـلـه مِـثـلـه: چـیـزی شـده ؟؟؟!
اونـجـاسـت کـه بـُغـضـتـو
بـا یـه لـیـوان سـکـوتـت سـر مـیـکـشـی
و بـا لـبـخـنـد مـیـگـی :
نــه هـیـچـیــ…!
پیدا کردن دوستان واقعی سخت
ترک کردنشان مشکل
و فراموش کردنشان غیر ممکن است ..
وقــت هـایــی هـسـت
ڪـــہ جـــز بـــہ بـــودن " تــــو " ،
دلـم رضـایــت نمی دهـــد ،
حـــالا مــن از ڪــــجـا بـــرایــش " تـ ـو " بیـاورم ...؟؟!!!
شما را به ابهت زمستان سوگند
در برف آهسته گام بردارید
شاید...
شاید چشمی پشیمان ردپایم را دنبال کند
✔ڪــاش اِنـْــســآن هــآ هـَمـــآن قَـــבْر ڪـہ ازَ اِرْتــِفــاع
مـــے تَرسَــــنـב ڪَمـــے هـَـمْ اَز پَــسْـتـــے هـَــرآس
בآشـتَـــنــב{!} :|►
بدترین قسمت زندگی انتظار کشیدن است
و بهترین قسمت زندگی داشتن کسی است که ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد
دردم این است ک درکت ب "دردم"نمےرسد.........!!!
بخــواب تــا نگــاهــت کنــم
و بــرای هــر نفــس تــو،
بــوســهای بنشــانــم بــه طعــم
هــر چــه تــو بخــواهــی . .
در خیالم قدم میزنی
سکوت می شوم !
سکوتی
... سرشار از ناگفته های شاملو
و تو چه عاشقانه، سکوتم را مرهمی !
دوستی میگفت:
روزهای زندگی هدیه خداست به آدمها
و چگونه گذراندن روزها هدیه آدمها به خداست...
مـטּ و خُدا
دلَـــــم یکـــــ ڪـوچـــــﮧ مــےخـــــواهَــــد
بی بن بَـــســـٺ . . .
وَ بــــارانـــے نَــــمــ نَــــمــ . . .
وَ یڪــــ خـــــدا ،
ڪــــﮧ ڪـــمــے بــــا هَــــم راه بــــرَویـــــم !!!
شب شرابی خوردم و مستی مرا در بر گرفت / دوریت آمد به یادم هستیم آتش گرفت .
عجب روزگاریه ، دل ماله منه ، تو سینه ی منه ، اما واسه تو می تپه !
خاطره را به دست قلبم می سپارم که با تپش آن هر لحظه به یاد تو باشم
وقتی یه بار ازدوست ضربه می خوری درست مثل این می مونه که با ماشین بهت زده و داغونت کرده ولی وقتی می بخشیش درست مثل این می مونه که بهش فرصت دادی تا دنده عقب بگیره و دوباره از روت رد بشه تا مطمئن بشه چیزی ازت نمونده .
کسانی که به فکرمون هستن رو به گریه می اندازیم. ما گریه می کنیم برای کسانی که به فکرمون نیستن. و ما به فکر کسانی هستیم که هیچوقت برامون گریه نمی کنن. این حقیقت زندگیه. عجیبه ولی حقیقت داره. اگه این رو بفهمی، هیچوقت برای تغییر دیر نیست.
از دیروزها به دنبالت دویدم و به امید دیدارت به امروز رسیدم ولی افسوس...!
افسوس که تو به فرداها سفر کردی
چشمانم در آسمان
به جستجوی آخرین ستاره ی شب است
و می روم به اوج ، کنار او
ستاره ای که در سپهر آرزو
یگانه تقدیر من است
از انسانها غمی به دل نگیرزیرا خود نیز غمگینند!
زیرا با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند!
زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند.
پس دوستشان بدار حتی اگر دوستت نداشته باشند
نبوده ، نیست ، نخواهد بود !
عزیزتر از تو کسی برای من . . .
گاهی وقتها ، نفر اول شده ای ولی به جایگاه دیگران حسرت میخوری
گاهی وقتها ، باید به خاطر جایی که هستی شاد باشی
گاهی وقتها ، متوجه جایی که ایستاده ای نیستی
گاهی وقتها ، نگاه دیگران برایت مهمتر از نگاه خودت به زندگی می شود
گاهی وقتها ، صدای دیگران نمی گذارد آنچه را که باید بشنوی
گاهی وقتها ، می بازی ، اما شاید که که به هدف نزدیکتر شده باشی
گاهی وقتها ، داشته هایت بیشتر از ادعایی است که برنده ها دارند
گاهی وقتها ، لازم است هر جا که هستی ، از خودت راضی باشی
یه جوری دلم تنگ میشه برات محاله بتونی تصور کنی
گمونم نمی تونی حتی خودت جای خالیتو تو دلم پر کنی
چگونه رفتن و نبودنت را باور کنم ؟ ؟
وقتی آغوش من هنــــــوز .....
بوی بودن ات را میدهد ؟؟؟؟
ـَعـے نَکُـטּ مُتفآפت باشـے
בر این روزگآرِ نآمَرב !
فَقط خـפب بآش
خـפب بـפ בטּ بـِﮧ انـבازه ے کافـے مُتفآפت هَـωـت... [!]
בروغـــ میگُفتـَטּ کہ "ـها" عَلامَتــ جَمعـ اωـتــ...پَـωـــ چِرآ وَقتے تنــ + ـها را جَمعــ کَردَمــ...
خودَمــ مانـבمــ وَ خودَمــ........؟؟؟
فــآلـْ گــِرفـتــَمـْ ...
تــَهِ فــِنـجــآنــَمـْ ،
نــِمـﮯ دآنــَمـْ !
ایــטּ تــو بــودﮮ ڪـه اَز دِلـَمـْ مــﮯ رَفـتــﮯ یــآ دیـگــَرﮮ بــود ڪه بـه قـَلـبــِ تـو مـﮯ آمــَد ... !
فـَقــَط مـﮯ دآنــَمـْ ،
آטּ لـَڪـه ﮮِ ڪَمـرَنـگــْ ڪـه اَز هـَمـه دور مـآنـدهـ بــود ،
مــَטּ بــودَمـْ !...
فــآلـْ گــِرفـتــَمـْ ...
تــَهِ فــِنـجــآنــَمـْ ،
نــِمـﮯ دآنــَمـْ !
ایــטּ تــو بــودﮮ ڪـه اَز دِلـَمـْ مــﮯ رَفـتــﮯ یــآ دیـگــَرﮮ بــود ڪه بـه قـَلـبــِ تـو مـﮯ آمــَد ... !
فـَقــَط مـﮯ دآنــَمـْ ،
آטּ لـَڪـه ﮮِ ڪَمـرَنـگــْ ڪـه اَز هـَمـه دور مـآنـدهـ بــود ،
مــَטּ بــودَمـْ !
بـآ مـטּ لـج نڪـטּ بغــض نـفهمـ !
ایـטּ ڪہ خــوבت رآ گوشـہ ے گـلو قـآیـمـ ڪنـے ،
چـیزے رآ عـوض نمـے ڪنـב ...
بـالآخـره یـآ اشڪ میـشـوے
בر چـشـمـآنـمـ
یـآ عُـقــבه בر בلـمـ .....
هــــوا را هــــــر چــــقــدر نفـــــس بــکــشـــی
بـــاز هــــــم بـــرای کــشیـــدنش
بـــال بـــال میزنی...
مــثـــل تـــــــــــــو...
کـــه هـــر چــــقدر کـــه بــاشــی...
بــاز بــاید بـــاشی
مـیـفهــمی چـــــه میگویــــم؟؟
بـــــــــــــودنـــت مهــــــــــــم اســـت..
امـروز جلــوی آینــه . .
سِـــه تار موی سفید توی سرم پیدا کَــــــردمــ . ! .
اَولی اینــــــجا. . دومــی هَم اینــــجا. . .
و سِــومـی هَمــان جایــی کِـ ـهـ..
یِـــکــ بار اَنگـــشتَــت را فِشـــار دادی و گفتــــــی :
مَنــ عاشِقِتَمـــ.. ایـــنـو تـو مَغــــزِتـــ فـرو کـــن..
کـــ فنجاטּ چاے داغْــ ...
و باراטּ ...
و هَــوایے کــہ هَــوایے امْــ کرده ...
انگار آسْماטּ همْــ بَدشـ نمے آید
پا بــہ پاے دلَــمْــ ببارد
پاورچین پاورچین ...
بــہ خاطراتتــ سَر میزنمْــ
دُزدکے عکسهایتــ را میبینمْــ
میدانمْــ کــہ قُـ ـ ـولْــ داده بودمْــ ...
دیگر نبضــِ ایــטּ رابطــہ مُـ ـ ـرده را نگیرمْــ !
ولے ...
دلْــ اَستــ دیگر
زبآטּ نمے فَـــهمد !
اَصلا تقصیر آسماטּ اَستـــ
کــہ مَرا بے قَــرار تُـو مے کُـند
خُودشْــ مے بارد و سَـبُـکــ مے شَــود
مـטּ باز مثلــِ هَمیشـہ پُـر اَز غََـمــِ دوریتْــ سنگیـטּ تر ...یکـــ فنجاטּ چاے داغْــ ...
و باراטּ ...
و هَــوایے کــہ هَــوایے امْــ کرده ...
انگار آسْماטּ همْــ بَدشـ نمے آید
پا بــہ پاے دلَــمْــ ببارد
پاورچین پاورچین ...
بــہ خاطراتتــ سَر میزنمْــ
دُزدکے عکسهایتــ را میبینمْــ
میدانمْــ کــہ قُـ ـ ـولْــ داده بودمْــ ...
دیگر نبضــِ ایــטּ رابطــہ مُـ ـ ـرده را نگیرمْــ !
ولے ...
دلْــ اَستــ دیگر
زبآטּ نمے فَـــهمد !
اَصلا تقصیر آسماטּ اَستـــ
کــہ مَرا بے قَــرار تُـو مے کُـند
خُودشْــ مے بارد و سَـبُـکــ مے شَــود
مـטּ باز مثلــِ هَمیشـہ پُـر اَز غََـمــِ دوریتْــ سنگیـטּ تر ...
ن خـــــــداییــ ـ ـ دارم، که در این نزدیکیـــ ـ ـ ــ است
نه در آن بــــ ـ ــ ـالاها
مهربــــــ ــ ـ ـان، خوبـ ــ، قشنگــ ــ ـــ
چهره اشـــ ــ ــــ نورانیـ ــ ـــست
گاهــ ــ ـگاهیـ سخنیــــ ـ ــ می گوید، با دل کوچکــ ـ ــ من، سادهـــ تر از سخنــ ـ ـ ساده من
او مـــ ــ ـ ـــرا می فهــــــمد
او مــ ـ ـــرا می خواند، او مــــ ــ ــ ــرا می خواهـــــد
سـرد اسـت و مـن تـنهایـم “
چـه جمـلـه ای !
پــــُر از کـلیـشه …
پـــُـر از تـهـوع …
جـای ِ گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی :
” ســرد اسـت “…
یـخ نمـی کنـی …
حـس نـمی کنـی …
کـه مـن بـرای ِ نـوشتـن ِ همیـن دو کلمـه
چـه سرمایـی را گـذرانـدم
درد دارد
وقتی میرود...
و همه میگویند " دوستت نداشت "
و تو نمی توانی به همه ثابت کنی که هر شب
با " عاشقانه هایش " خوابت میکرد...
بـــه مــن " قـــــــول " بـــده
در تمـــام سالهــــایــــی کــه بـــاقـــی مــانــده تــا ابـــد ...
مــــــواظب خـــــــودت بـــاشــــــی ....
شـــایـــد مــن نبـــــاشـــم کـــــه یـــــادآوری اتــــ کنم ..
هزاراטּ سال
بگذار آواز شاב بوבنت چناטּ בر شهر بپیچـב
ڪﮧ رو سیاه شونـב
آناטּ ڪﮧ بر سر غمگیـטּ ڪرבنت شرط بستـﮧ انـב...
سـפֿـتـــ استـــ...!
میـבانے ،
ایـלּجـا تنــهآ، { مترسڪها } شبیه انساלּ هستنـב،
ساڪتــ... صبور...با آغوشـــ ِ بآز..
مــــے گــُــویـَـنــد ســـــآدِه ام
مـــے گـُــویــَـنـــد تــُــومَــــرا بآ
یــِک جُمـــــلـــﮧ
یـِــک لَبـــــخـنـــد،،،
بـِـــﮧ بــازےمیـــــگیــــرے ... ... ...
مــــــے گـُــــوینــــد تـَــرفنــد هـــآیت،
شِـــیطنـــتهــــآیت
و دروغ هآیـــت را نمــــے فهمَــــم ... !!
مــــــے گویند ســــآده ام
اما تــــُـوایــטּ را باوَر نَکـُـטּ
مـــَـــــטּ فـــــقــــــط دوســـتـــَــت دارم
هَمیـــــــــטּ!!!!
و آنــــها ایــــטּ را
نِمـــــــے فـَـــهمنــــد...