دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
وقتی خسته ام
وقتی کلافم
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دل تنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغض لعنتی است … که میشکنم
دیوانه امـ میخـوانیـد
گاهــــی که از سـر بغـضـــ
گریـــه میکنمــــ
مجنـونـمـــ میخوانیــد
ای جـــماعـــــــت!
سازهایـــتــــان را کــــوکـــــ کنـــــید
تا به هر سـازی که شــما میخواهــید برقصمــــــ…
مینویسم نامه و روزی از اینجا میروم
با خیال او ولی تنهای تنها میروم
در جوابم شاید او حتی نگوید “کیستی ؟”
شاید او حتی بگوید “لایق من نیستی”
مینویسم من که عمری با خیالت زیستم
گاهی از من یاد کن ، حالا که دیگر نیستم
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی
تمامی ذرات وجودت عشق را فریاد می کرد
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهایم را می شستی
و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من می دوختی
تا من بر سکوت نگاه تو
رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خداوند ببرم
سلام به روی ماه تابانت نفس ناهید شادی بخش زندگی ناهید ؛
الهی قربونت برم آجی جوووووووووووونم بمیرم الهی آجی جونم چی شده چرا ناخوشی تو نفسیه خودمی زندگی خودمی عشق خودمی بخدا خیلی دوست دارم تو و آجی هنگامه بهترین های من هستین بخدا
سلام عزیزم ای جانتو بشم با این قلب مهربونت گلم خیلی میخوامت ناهیدکم
لاله
چهارشنبه 27 شهریورماه سال 1392 ساعت 01:33 ب.ظ
به یک نفر گفتند بهشت وجهنم را توصیف کن؟گفت :وقتی وارد جهنم میشی یک سری آدمهای گرسنه ای میبینی که فرشته ها برای آنها بهترین غذا ها را سرو میکنند وهمگی سریک سفره نشسته اند. همه قاشق و چنگال هایی به بلندی یک متر در دست دارند.و سعی میکنند غذا را درون دهان خود بگذارند. خیلی سعی میکنند ولی نمی توانندو از این ناتوانی عذاب میکشند.بهشت هم به همین صورت است فقط با این تفاوت که آدمها غذا رادرون دهان یکدیگر میگذارند و همه راضی و خوشحال هستند
زنـــــها مثل ســـکوت هستند… با کوچکترین حـــــرفی میشکنند…!
مًــــردها مثل « باران بهاری » هستند .
هیچوقت نمیدانید کی می آیند ، چقدر ادامه دارد و کی قطع میشود…!
لحظه ی قشنگیه وقتی صبح با نوازشِ دست های کسی از خواب بیدار می شی
که دیشب هزار بار بهش گفتی : دوست دارم
ولی اون تا خود صبح کنارت بیدار بوده و تو رو نوازش می کرده … !
گیرم که باخته ام ....
اما کسی جرات ندارد به من دست بزند ....
یا از صفحه بازی بیرونم بیندازد .....
شـوخی نیـست مـن شــــــاه شـطـرنجم ....
وقایع زندگی دو دسته اند:
اگه خوش بگذره، اسمش خاطره ست؛ اگه پدرت دربیاد، اسمش تجربه ست!
خدایا...
چرا تا زنده ایم روانمان را شاد نمیکنی....
همینکه مردیم شادروانمان میکنی...
غصه های زندگی راباقاف بنویس تاهرگزباورشان نکنی!
چقدر سخته وقتی همه سراغ کسی رو ازت میگیرن که فقط تو میدونی که دیگه نیست...
سخت ترش وقتیه که مجبوری لبخند بزنی و بگی:
حالش خوبه
صبورتر که میشوم
دنیا...
پررو تر میشود....!!!
خیانت نکردم گله نکن... فقط وقتی تو جا خالی دادی او بغلم کرد تا زمین نخورم..
به سلامتی اون رفیقی که یه روز میاد سر خاکم
اما نمی تونم جلو پاش پاشم
اما خیالم راحته که . . .
خاک زیر پاشم...
وقتی خسته ام
وقتی کلافم
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دل تنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغض لعنتی است … که میشکنم
زیبا بووود شادی جووونم.
مرسی عزیزم
زیباترین حکمت دوستی
به یاد هم بودن است،
نه در کنار هم بودن.........
فنجان واژگون شدۀ قهوۀ مرا ،
بر روی میز باز تکان داد با ادا .
یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام.
آرام و سرد گفت : که در طالع شما،
قلبم تپید ٬ باز عرق روی صورتم.
گفتم بگو ٬ مسافر من میرسد؟ و یا ...
با چشم های خیره به فنجان نگاه کرد .
گفتم چه شده ؟
... سکوت بود و تکرار لحظه ها.
آخر شروع کرد به تفسیر فال من.
با سر اشاره کرد که نزدیک تر بیا.
اینجا فقط دو خط موازی نشسته است.
یعنی دو فرد دلشدۀ تا ابد جدا.
انگار بی امان به سرم ضربه می زدند .
یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟
گفتم درست نیست از اول نگاه کن.
فریاد زد:....بفهم. رها کرده او تو را ...
شاد باشی بانو....
مرسی سهیل جان
سلامممممممم عزیزم
ای ول نظربارونم گردی
نظرجدیدنداشتم سرت کلاه گذاشتم
سلام

خواهش
منم دیگه کلاتو پس نمیدم حالا هی بیا دنبالش
ایـــن شهـــر
بـــی تو دلم را بـــه درد می آورد
هیـــچ مـــی دانــی
چند رکعت شـــراب قضـــا بــه گـــردن ماســـت؟!
تـــو و مـــن
هـــزار و یک شب بیـــداری
بدهـــکار همیم
تردیدها به ماخیانت می کنند
تا به آنچه لیاقتش را داریم نرسیم . . .
(شکسپیر)..
دیوانه امـ میخـوانیـد
گاهــــی که از سـر بغـضـــ
گریـــه میکنمــــ
مجنـونـمـــ میخوانیــد
ای جـــماعـــــــت!
سازهایـــتــــان را کــــوکـــــ کنـــــید
تا به هر سـازی که شــما میخواهــید برقصمــــــ…
خیلــــی وقت است کـــــــه "بی تــــــابم" . . .؛
دلـــــــم تــــــــاب میخواهد . . .!
و یک هــــُــلِ محــــکم . . .,
کـــــه دلم هــُـــرّی بریزد پایین . .,
هر چـــــه در خودش تلنبار کرده را . . .!
دَســــتــــ هــــایــَـــم خــالـــی اَنـــد …
جـایِ خــالــی دَســــتـِـــ تــو را هــــیـــــچ کــَــســ
بــَــرایــَــم پــُــرنــمـــی کــــنــد …
راســــتــــ مــــی گـــُـفــتــــ شـــــامــــلو:
” دَســـــتـــِـــ خـالـی را بـایــَـــد بــَـــر ســَـر کــــوبــیـــد ”
سـکـــــــه ی زنـدگـیم
شـیـــــــر نـدارد
امــــــــا
هـمـیـن خـطـی
کـه مـــــــرا بـه تــــــو
وصـــــــــــــــــل
نـگـه مـی دارد را
دوســـــــت دارمـــ
دوست داشتن نم نم باران است، کم کم می آید و به درازا میکشد، بارانی دوستت دارم
این روزها ک تونیستی،
من به عکسهایت نگاه میکنم
این همان تنفس مصنوعی است
حتی خودم هم باورم نمیشود که بی تو نفس میکشم...
خیلی بی معرفتم نه؟
عزیزِ دلـــــــــــــــــــــــــی
مینویسم نامه و روزی از اینجا میروم
با خیال او ولی تنهای تنها میروم
در جوابم شاید او حتی نگوید “کیستی ؟”
شاید او حتی بگوید “لایق من نیستی”
مینویسم من که عمری با خیالت زیستم
گاهی از من یاد کن ، حالا که دیگر نیستم
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی
تمامی ذرات وجودت عشق را فریاد می کرد
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهایم را می شستی
و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من می دوختی
تا من بر سکوت نگاه تو
رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خداوند ببرم
به بعضـــی هام بــاس گــفت :
عــزیزم ..
ﺷﻤــﺎ ﺷﻠﻮﺍﺭﺕُ ﺑﮑــﺶ ﺑــــﺎﻻ فعـــلا ؛
اون ﭘـــﺮﭼﻢ ﭘﯿﺸﮑـــﺶ ..
سلام به روی ماه تابانت نفس ناهید شادی بخش زندگی ناهید ؛



الهی قربونت برم آجی جوووووووووووونم بمیرم الهی آجی جونم چی شده چرا ناخوشی
تو نفسیه خودمی زندگی خودمی عشق خودمی بخدا خیلی دوست دارم تو و آجی هنگامه بهترین های من هستین بخدا
سلام عزیزم


ای جانتو بشم با این قلب مهربونت گلم
خیلی میخوامت ناهیدکم
ایــن " مــن " چقــــــدر زبـان نــفهم اســت!!
بـفهم دیـگــر ....!!!
" او " کــس دیگـری را دوست دارد..... :|
بفهم بفهم :|
بعضی وقتا...
باید دست بذاری رو قلبت،
بگی:
خفه شو... خودم می دونم چیکار کنم...!!
متنفرم از خودم ……
که همیشه نگران کسانی میشوم که اگر بمیرم
هم …….
به چهلمم نخواهند رسید…
اﯾــﻨـــﻘـــﺪﺭ "ﺗـــﻌـــﻮﯾـــﺾ " ﻧــﮑــﻦ...
ﺑـــﻪ ﺧــــﺪﺍ ﮔـــﺎﻫـــﯽ ﻣــﯿــﺘــﻮﺍﻥ
ﺭﺍﺑــﻄــﻪ ﻫــﺎ ﺭﺍ "ﺗــﻌــﻤــﯿــﺮ" ﮐـــﺮﺩ
ﺣـــﺘــﯽ ﺑـــﺎ ﯾـــﮏ ﻟـــﺒــﺨـــﻨـــﺩ ...
............@@@
............@@@@@@@@@
...............@@@@@@@@@
....................................@@
....................@@
....................@@@
....................@@@
....................@@@
....................@@@
....................@@@
......................@@
..................................................
@@@...............................@@@
@@@................................@@@
@@@@@@@@@@@@@@@@@
...@@@@@@@@@@@@@@
..................@@...@@
..................@@...@@
......................@@
......................@@
............................
...............@@@@
.............@@.......@
................@@@@@@
............................@@
............................@@
............................@@
............................@@
............................@@
............................@@
............................@@
..............................@
سریع ترین نقاشی بود که دیدم.. در یک چشم به هم زدن روزگارم را سیاه کرد.
دیگر از تمام دیالوگ های عاشقانه خسته شدم دلم فقط یک سلام,یک دوستت دارم خشک و خالی از لبــانی با صــــــداقـــــــت مـی خــــــواهد . . . . .!
آدرس؟؟؟
گذشته که حالم راگرفته آینده که حالی برای رسیدنش ندارم وحال هم حالم رابهم میزند چه زندگی شیرینی!!!
تو را به خدا سپردم
خودم را به دلتنگی هام
خدا خودش می داند چطور مواظب تو باشد . . .
دلتنگی هایم هم خوب بلدند چطور تو را هی به یاد من بیاورند !
دلتنگی خیابان شلوغی است که تو در میانه اش ایستاده باشی
ببینی می آیند
ببینی می روند
و تو همچنان ایستاده باشی !
دوره ای شده که اگه کسی اشتباه کرد باید بگی : من معذرت میخوام که شما اشتباه کردی …!
ساده که باشی زود حل می شوی می روند سراغ مسئله بعدی…!
روزگار
میخندی؟
کمی حرمت نگه دار
مگر نمی بینی سیاهپوش آرزوهایم هستم…
به یک نفر گفتند بهشت وجهنم را توصیف کن؟گفت :وقتی وارد جهنم میشی یک سری آدمهای گرسنه ای میبینی که فرشته ها برای آنها بهترین غذا ها را سرو میکنند وهمگی سریک سفره نشسته اند. همه قاشق و چنگال هایی به بلندی یک متر در دست دارند.و سعی میکنند غذا را درون دهان خود بگذارند. خیلی سعی میکنند ولی نمی توانندو از این ناتوانی عذاب میکشند.بهشت هم به همین صورت است فقط با این تفاوت که آدمها غذا رادرون دهان یکدیگر میگذارند و همه راضی و خوشحال هستند
شنا کردن در جهت جریان آب، از عهده ماهی مرده هم بر می آید.
زنـــــها مثل ســـکوت هستند… با کوچکترین حـــــرفی میشکنند…!
مًــــردها مثل « باران بهاری » هستند .
هیچوقت نمیدانید کی می آیند ، چقدر ادامه دارد و کی قطع میشود…!
ساده لوحانه بال بال زدن هایت را میان بازوانم باور کرده بودم...
نمیدانستم تمرین پریدن به هوای دیگریست....
یه سری پسرا هستن:
شبا قبل خواب میگن بیا موهاتو شونه کنم...
ناخوناتو برات لاک میزنن
بعد آروم فوت میکنن خشک شه...
در ماشین رو برات باز میکنن...
وقتی به یه در میرسید
دستشون رو میذارن پشتت میگن اول شما...
وقتی تو رستوران منو میارن میگه اول خانم...
همونایی که برات رژ میزنن
بعد یه بوس میکنن میگن پاک شد دوباره میزنن...
همونایی که یکم شیطونن ولی مهربونن...
لحظه ی قشنگیه وقتی صبح با نوازشِ دست های کسی از خواب بیدار می شی
که دیشب هزار بار بهش گفتی : دوست دارم
ولی اون تا خود صبح کنارت بیدار بوده و تو رو نوازش می کرده … !
به سلامتی اونایی که هزارتا خاطرخواه دارن ولی دلشون اسیر یه بی معرفته!
مــی خـواهـم داستـانـی از علاقــه ام بـه تــو را بنـویسـم
یـکی بـــود ، یـکی …
بـی خیال……..!!
خــلاصـه اش میشود اینــکـه :
دوستـت دارم ، لعـنتـی . . . !
می گفت تار مویت را با دنیا عوض نمی کنم...
و حرفها می زد از عاشقانه هایش با من!!!
حال نیز حرف می زنیم...
اما
او با یارش...
و من با یادش..............
هر آدمی خودش به بقیه اجازه میده که چی دربارش فکر کنن ٬ یادمون باشه که نذاریم کسی فکر کنه خر هستیم !
یکی بود لامصب با صد نفر بود . . .
به پشتکارش تبریک میگم !