دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
به سیـــــــــــــــــم آخر…
ساز میزنم امشـــــــــــــــــب…!
به کوری چشم دنیــــــــــــا….
که ســــاز مخالــــــــــف میزنـــــــــــــــد…
با من….!!!!.
انگشتانم که لای ورق های دیوان حافظ میرود
دست دلم میلرزد!
اما به خواجه میسپارم تا امید را از دلم نگیرد
دلم میخواهد همیشه بگوید
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
همیشه چوب حراج به افکارمان زدند
نگذاشتند خود ساخته باشیم
درگیر معمای زندگی شدیم
هر جور دلشان خواست تراشمان دادند
خیال خام بودن به دلمان ماند
بر چهره ی مــــا لبخند حکاکی شد
و وجودمان مُهر ایستادگی خورد
حرفی نیست...
خودم سکوتت را معنی می کنم!
کاش می فهمیدی
گــــــــــاهی....همین نگــــاه ســـــــــــــــــــردت...
روی زمستان را ه هم کم می کنـــــــــد...
شاید روزی برسد که دل تنگم شوی..
دل تنگ منی که زمانی دوستش داشتی..
می دانم بازمی گردی با قلبی شکسته و احساسی تباه شده..
اما...
منی دیگر نیست..
یکی یه دونه ات..کسی که به گفته دروغ هایت زمانی دوستش داشتی..
خودت مرا به دست های نامهربان باد پاییزی سپردی..
خودت قلب مملو از احساسم را به خاک سرد زمستان سپردی..
آن موقع ست که هرچه صدایم کنی دیگر نمی توانم پاسخت را بدهم..
آن روز ست که انتظارهایم به پایان می رسند..
آن روزست که لبخند بر لبانم می نشیند..
لبخندی که تو از من ربودی..
انــــقدر حرفـ ـ ـ ـ ـ ـ هایم را خوردم . . .
تا از زندگـ ـ ـ ـ ـے سیر شدم .
سفر برایم چیزی به جز دلتنگی ندارد...
اما زندگی به من آموخت،
برای دیدن زیبایی هر چیز باید قدری از آن دور بمانی...
یکی بـــود ، یکی . .
مـــن میروم، قصّـــه باید آغــــاز شود . . . !
تا شقایق هست زندگی باید کرد مث شنگول و منگول و حبه انگور
خواهری جات خالی نباشه وب بدون تو معنا نداره بوس سفت
قربونت برم که اینخمه وابستت شدم جون شادی



ﺗﻮ ﺟﺎ ﺯﺩﻱ
ﻣﻦ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻡ
ﺍﻭ ﺟﺎ ﮔﺮﻓﺖ
و ﻫﻤﻴﻦ یک ﺟﺎﺑﻪ ﺟﺎﻳﻲ ﺟﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ !
روزها پر و خالی میشوند مثل فنجان های چای در کافه های بعد از ظهر اما هیچ اتفاق خاصی نمی افتد
اینکه مثلا تـــــــــو ، ناگهان در آنسوی میز نشسته باشی !
گذاشتــم به دارم بکشنــد!
بــی گنــاه بـــودم اما….
حوصلـــه اثبـــاتش را نـــداشتم…
تقویم سال جدید هم با تقویم پارسال…
هیچ فرقی نمی کند!
وقتی زندگی تا اطلاع ثانوی تعطیل است!
من شرمندم بانووووووووووووووووووووووووووووو
شما بزرگواری خانم جون
فقط میخوام بتونم این اهنگو تا قبل از عید امادش کنم.
زنده باشی آقـــــــــــــا


انشااللـــــــــــــــــــــــــــه
به سیـــــــــــــــــم آخر…
ساز میزنم امشـــــــــــــــــب…!
به کوری چشم دنیــــــــــــا….
که ســــاز مخالــــــــــف میزنـــــــــــــــد…
با من….!!!!.
در دفتر خاطراتم
نوشتم رفیق زیباست
معلم دفتر را دید گفت این رویاست
گفتم ای معلم از نوازش رفیق چه میدانی؟
گفت در عالم رفاقت رفیق همیشه تنهاست...
آدرس؟؟؟
انگشتانم که لای ورق های دیوان حافظ میرود
دست دلم میلرزد!
اما به خواجه میسپارم تا امید را از دلم نگیرد
دلم میخواهد همیشه بگوید
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
اگر تمام راه های دنیا را اشتباه رفته باشم . . .
آغوشت را درست آمده ام . . .
هـنـوز هـم گـاهیــ
بی آنکـه بـخـواهَمْ... دلـتـَنـگـت میـ شَـوَم...
دلـتـنـگِ بـودنَـتْ........
حـَتـی هـَمـان بــودنِ کمْ رنـگـت...
خـیـلیــ وقْـت بـود کـه دلـَم میـ خـواست بـگویـم
دوسـتـَتْ دارَم........
چشم مخصوص تماشاست ، اگر بگذارند
و تماشای تو زیباست ، اگر بگذارند
دل آواره ی من این همه آواره مگرد
خانه ی دوست همین جاست ، اگر بگذارند
من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم
عشق هم صاحب فتواست ، اگر بگذارند
غضب آلوده نگاهم مکنید ای مردم
دل من مال شماهاست ، اگر بگذارند
جقدر خوب مبشد تو اوج دلتنگی که زانوتو بقل کردی و تکیه زدی به دیوار ، میومد بالای سرت و سایه ش رو تنت نقش می بست ، همونی که دلیل دلتنگیته !
وقتی که نیستی هوای عشق زمینگیر میشود
پشت غرور کهنة این شهر بیغزل
چشمی به جرم عشق تو زنجیر میشود
بعضی وقتا آدما یه کاری میکنن که دیگه نمیتونی دوسشون داشته باشی ولی عجیب دلت واسه زمانی که دوسشون داشتی تنگ میشه . .
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﻫﺎ ﻣﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ !!!
......
ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ
ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺷﺒﻮﻧﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ!!
ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﻲ!!
ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻱ ﺁﻫﺴﺘﻪ
ﮔﻔﺘﻦ "ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !!"
دلتنگم....
دلتنگ کسی که گردش روزگارش به من که رسید از حرکت ایستاد
دلتنگ کسی که دلتنگی هایم رو ندید
دلتنگ خودم
خودی که مدتهاست گم کرده ام...
آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد
شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش دوست می دارد
حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد
چه قدر دوســتت دارد و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد
مرا بی وفا خطاب می کنند اما ای کاش می گفتند که من بی وفای کدام باوفا بودم ؟
همیشه چوب حراج به افکارمان زدند
نگذاشتند خود ساخته باشیم
درگیر معمای زندگی شدیم
هر جور دلشان خواست تراشمان دادند
خیال خام بودن به دلمان ماند
بر چهره ی مــــا لبخند حکاکی شد
و وجودمان مُهر ایستادگی خورد
از کودکی ام
بندی پاره مانده
در دستانم
و چشمی رو به آسمان
از بادبادکی رفته بر باد ...
مانی عابدی
خوشبختی به سراغ کسانی میرود که به خودشان فرصت اندیشیدن به بدبختی را نمی دهند
حرفی نیست...
خودم سکوتت را معنی می کنم!
کاش می فهمیدی
گــــــــــاهی....همین نگــــاه ســـــــــــــــــــردت...
روی زمستان را ه هم کم می کنـــــــــد...
عجب وفایی داره این دلتنگی !
تنهاش که میذاری میری تو جمع و کلی می گی و می خندی
بعد که از همه جدا شدی از کنج تاریکی میاد بیرون
وایمیسته بغل دستت و دست گرمشو میذاره رو شونت
برمیگرده در گوشت میگه : خوبی رفیق ؟ بازم خودمم و خودت
░░░░░▓███▓
░░░░▓█████▓
░░░░▓█████▓
░░░░░▓███▓
░░░░ *;;;;;;;;;*
░░░░* ;;;;;;;;;;*
░░░ * ;;;;;;;;;;;;*
░░░* ;;;;;;;;;;;;;;*
░░░░▓█████▓
░░░░▓█████▓
░░░░▓█████▓
░░░▓███████▓
░░▓█████████▓
░▓███████████▓
▓█████████████▓
▓███░░░░░░░▀▀▀▓
▓███░░░░████████████
▓███░░░░█▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒█
▓███░░░░░█▒▒ ............. ▒▒█
▓███░.........░█▒▒▒▒▒▒█
▓███░░░░░░░█▒▒▒▒█
▓███░░░░░░░░████
▓███░░░░░░░░▌██▌
▓███░░░░░░░░▌██▌
▓███░░░░░░░░▌██▌
▓███░░░░░░░░▌██▌
░▓██░░░░░░░▓████▓
░░▓████▓▓████████▓
آرزوهاتو یه جا یادداشت کن
و یکی یکی از خدا بخواه ؛
خدا یادش نمیره
ولی تو یادت میره که چیزی که امروز داری ؛
دیروز آرزوش کردی !
ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺣﻘﺎﯾﻖ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺭﮐﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﻭﺳﺨﺘﻪ
ﻣﺜﻞ ﮐﻨﺎﺭ ﺍوﻣﺪﻥ ﺑﺎ ﺟﻤﻠﻪ :
“ﺧﺐ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻩ ؛ ﺯﻭﺭ ﮐﻪ نیست”
” ﭘــــﻮﺳـــﺖ ﮐــﻠــﻔــﺘــﯽ ”
ﺭﺑــﻄـــﯽ ﺑــــﻪ ﺁﺩﻡ ﺑــــﻮﺩﻥ ﻧـــﺪﺍﺭﺩ
ﻓــﻘــﻂ ﻣــﺴــﯿــﺮ ﺍﺷــﮏ ﻫــﺎﯾـــﺖ
ﭘـــﺸـــﺖ ﻭ ﺭﻭ ﻣـــﯿـــﺸــــﻮﺩ
ﺑــﻪ ﺟـــﺎﯼ ﺑــﯿــﺮﻭﻥ،
ﻣــﯿــﺮﯾـــﺰﺩ ﺗــﻮ !
عزیزم جوابتو دیشب دادم برو بخون
یکنفر در هـمین نزدیکــی ها
چــیزی
به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است
خیالـــت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببــند
یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا
تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد
یکنفر در هـمین نزدیکــی ها
چــیزی
به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است
خیالـــت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببــند
یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا
تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد
یکنفر در هـمین نزدیکــی ها
چــیزی
به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است
خیالـــت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببــند
یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا
تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد
یکنفر در هـمین نزدیکــی ها
چــیزی
به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است
خیالـــت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببــند
یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا
تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد
یکنفر در هـمین نزدیکــی ها
چــیزی
به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است
خیالـــت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببــند
یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا
تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد
هوا گرفته بود ...
باران می بارید...
کودکی آهسته گفت:
خدایاگریه نکن...
درست میشه... !!!
غنچه از خواب پرید ...
و گلی تازه به دنیا آمد ...
خار خندید و به گل گفت : سلام ...
و جوابی نشنید ...
خار رنجید ولی هیچ نگفت ...
ساعتی چند گذشت ...
گل چه زیبا شده بود ...
دست بی رحمی آمد نزدیک ...
گل سراسیمه ز وحشت افسرد ...
لیک آن خار در آن دست خلید ...
و گل از مرگ رهید ...
صبح فردا که رسید ...
در انتظار هیچ کس نیستم . . .اما ! ! ! ! !
هنوز وقتی نویز موبایل رو اسپیکر می افتد . . .
دلم می لرزد ! ! !
شاید " تو " باشی
به پایان رسیده ام
اما نقطه نمیگذارم
یک ویرگول میگذارم “،”
این هم امیدیست ؛ شاید که برگردی ...
شاید روزی برسد که دل تنگم شوی..
دل تنگ منی که زمانی دوستش داشتی..
می دانم بازمی گردی با قلبی شکسته و احساسی تباه شده..
اما...
منی دیگر نیست..
یکی یه دونه ات..کسی که به گفته دروغ هایت زمانی دوستش داشتی..
خودت مرا به دست های نامهربان باد پاییزی سپردی..
خودت قلب مملو از احساسم را به خاک سرد زمستان سپردی..
آن موقع ست که هرچه صدایم کنی دیگر نمی توانم پاسخت را بدهم..
آن روز ست که انتظارهایم به پایان می رسند..
آن روزست که لبخند بر لبانم می نشیند..
لبخندی که تو از من ربودی..
خوش به حال سیندرلا…
لنگه کفشش را جا گذاشت…
یه لشکر آدم به دنبالش گشتن…
ما دلـــــــــــــــــمان را جا میگذاریم….
هیچکس از مــــــــــــــا سراغی نمیگیرد…
انگار که هیچوقت نبوده ایـــــــــــــــــم…!!!
می گفتند: ” سختی ها نمک زندگــــــی است “
امّا چرا کسی نفهمید که ” نمــــــک “
برای من که خاطراتم زخمی است ، شور نیست ؛ مزه ” درد” می دهد.........
از من خواست حلالش کنم!!!
همان کسی که با بی رحمی
محبت هایم را حرام کرده بود!
می گفت :
ما نسل " غیرت روی خواهر " و " روشنفکری روی دوست دختریم "
نسل کادوی یواشکی ،
نسل پول ماهانه vpn
نسل خوابیدن با sms
نسل درددل باغریبه مجازی ،
نسل جمله های کوروش و دکتر ...
نسل ترس ازمنکرات ،
نسل سوخته ،
حال من برایت می گویم :
" ما " نسل " غیرتیم " روی " وطن " ، " ناموس " ، " دیــــن "
نسل " نمازشب یواشکی "
نسل پول ماهانه " صدقه "
نسل " خوابیدن بانوای حسیـــــن "
نسل " درددل با بیبی "
نسل جمله های آقــا و شهـــدا ،
نسل ترس ازشیطان ،
نسل شکفتن ،
مولا نمی گذارم نسلی را که تـــوصاحبش هستی نسل سوخته بنامند ،
" اینجا نسل غربتـــ بچه شیعه است
در دلم حس غریبی ست که یک مرغ مهاجر دارد
و چه اندوه عجیبی ست که در خلوت دل
یاد یک دوست نباشد که تو را غرق تماشا سازد . .
میـــــــ ـان دِلتَنگــــــی هایَــــــم باشــ ـــــــ تا فَراموشَـــ ـــت نَکُــــــنَم…
تا بــــه یاد داشـــ ـــته باشَمَـــــت…
تا بویَـــ ــــت را حِــس کُنَـــــــم…
تا بِــــــ ـدانَــــم که هَستـ ـــــی…
تَـــــــ ـمامِ دُنیـــ ــــام قَلبَــــمه…
دنیـــ ــــام باشــــ ـــه واسه تــ ـــــــو…
تا بِدانــــ ـــی میانِ ثانیــــ ـــه هایِ دِلتَنگیـــــهامـــ تــــــو وجــــــ ــــود داریــــ ـــ….
فَــقَط تـــ ــــو
عشق پرواز بلندیست مرا پر بدهید
به من اندیشة از مرز فراتر بدهید
من به دنبال دل گمشدهای میگردم
یک پریدن به من از بال کبوتر بدهید
تا درختان جوان، راه مرا سد نکنند
برگ سبزی به من از فصل صنوبر بدهید
یادتان باشد اگر کار به تقسیم کشید
باغ جولان مرا بیدر و پیکر بدهید
آتش از سینة آن سرو جوان بردارید
شعلهاش را به درختان تناور بدهید
تا که یک نسل به یک اصل خیانت نکند
به گلو فرصت فریاد ابوذر بدهید
عشق اگر خواست، نصیحت به شما، گوش کنید
تن برازندة او نیست، به او سر بدهید