افسوس که من و " تو "
دور از هم پیر میشویم
و
طعم شیرین تاب دادن
نوه هایمان را هیچوقت نمیچشیم چقدر حیف که
حساب موهای سپیدت را
نمیتوانم نگه دارم
و
چروک دور چشمهایت
دور از چشم من
عمیق میشوند
چقدر دلم میخواست
وقتی نمره عینکت را
بالا میبردی و
عصای تازه میخریدی
کنارت باشم
آنوقت خودم
دو نمره از چشمانم و
کمی از قوت پاهایم را
دو دستی تقدیمت میکردم
چقدر تلخ که
اجبار از خواستن
قویتر است
چه حیف
اما من و " تو "
دور از هم پیر میشویم
عالی وغم انگیز
تشکر از حضورگرمت
سلام
حتما سر بزن!!!
سلام
چشووووم
سلام شما هم دیگه بی حوصله شدی نمیای وب
گاهى رابطه ات را زمین بگذار
و تا میتوانى فاصله بگیر
دست بزن زیرِ چانه ات و از دور تماشایش کن
تحلیلش کن
ببین اصلاً ارزشش را دارد برگردى دوباره؟؟
گاهى آنقَدر غرق میشویم در رابطه هایمان
که کور میشویم
کر میشویم
فاصله همیشه هم بد نیست!
انگشتانم را فرو می برم در چشمانم …
این سد اگر فرو بریزد ، دنیا را آب خواهد برد
سلام صبح به خیر
خوبی خوشی سلامتی چه خبر؟
سلام عمو
صبح عالی متعالی
خوبیم به خوبیتون
برای دل بستن
باید دلت را
به دلش گره بزنی
یکی زیر...
یکی رو...
مادر بزرگم میگفت
" قالی دستباف مرگ ندارد..."
کاش آدمها هم به شرط چاقو بودند
قبل از راه دادن به حریمت
یا از سرخی قلبشان مطمئن می شدی
یا دست کم از
چشم سفیدیشان.
گاهی وقتها "شیرها"
روزهای زیادی رو گرسنه میخوابند!
چون نه مثل کفتار لاشخورند
و نه مثل روباه دزد!
آنها شیر هستند،لاغر می شوند،
اما اصالتشان را از دست نمی دهند!
سلام دوست عزیز
خوبین؟
بالاخره بعد از مدتها آپ شدم
منتظر حضور سبزتون هستم...
سلام
بسیار عالی
الان میام
و منتظری اون بیاد سمتِت،
اون منتظره تو بری سمتِش!
آخرَم یکی میاد سمت تو
یکی میره پیش اون،
این رابطه هم خراب میشه!
به همین سادگی،
غرور با پنبه سر میبره!
سلام ..
فدات شادی جون منم خوشحالم که تونستم برگردم...
تو پیج اینستام منتظرتمHOSEIN1994BH
وتلگرامم telegram.me/hb1420
منتظرتم
سلام دوست من
اینستا ندارم متاسفانه
سلام
چراااااااااااا؟
سلام عمو
چون شدنی نبودش
خانهام ابری است
یکسره روی زمین ابری ست با آن.
از فراز گردنه خرد و خراب و مست
باد میپیچد.
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من!
آی نیزن که ترا آوای نی بردهست دور از ره کجایی!
..............................................................
سلام[گل]
سلام از ماست جناب هنرمند
همه اخطار ها “زنگ” ندارند
گاهی “سکوت ”
آخرین “اخطار” است .
سلام شادی جان حدیثم زخمی روزگار خوبی بی معرفت احوالی نمیگیری
ابجی برگردین به جمع قبلیمون
از جوجو خبری داری ؟ ادرسی شمار ای چیزی ؟
سلام عزیزم





ای جوووووووونم خوبی حدیث جان
منکه هستم کموبیش میام سر میزنم به وبم
نه والا خبری ندارم قربونت
مدادرنگی هایت رابردار
امروز قلبت راعاشقتر رنگ کن
آسمان دلت را آبی تر و خط لبخندت را عمیق تر!
امروز لحظاتت را ازنگاه خدا نقاشی کن و رنگهایی روح نواز برآن بزن!
سلام و درود[گل]
سلام عرض شد
تمام دنیامحله کوچکی است که تو در آن متولد میشوی و من میان بازی بچه های محله ..به عشق تو پیر میشوم
سلام و ارادت
سلام عمو خوبین؟
سلام خوبید؟ خبری نمی گیری؟
سلام عمو
ممنونم خوبم شما خوبین
شرمنده یه مدت وبلاگ نیومده بودم
آنهایی که ما را ترک می کنند ،
از خودشان جنازهای باقی می گذارند
به نامِ خاطره !
جنازهای که نه میشود دفنش کرد
نه فراموش ..
=====================
سلام .حالتون خوبه ؟
سلام مهرزاد خان
خوبم به خوبیت دوست من
سلام،چه خوبه که هنوزم اینجایی...
دلخستگیت رو تموم کن دیگه زندگی ادامه داره ...
سلام
بله دارم ادامش میدم منم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
"فاصله ی ما تا مرگ گاهی
فقط به اندازه ی یک نفر است.
این یک نفر را که بردارید ،
فقط می ماند مرگ."
با هـــــم و همـــــراه هـــــم باشیم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلام
وبلاگ خوبی داری....
اگه دوست داشتی به وبلاگ منم بیا و کامنت بزار..
سلام
ممنونم به روی چشمم
گرگ روزگار بودیم...
شغال ها هم جرات رویا رویى با ما را نداشتند...
حال که توبه کرده ایم...
آهو ها هم برایمان خط و نشان می کشند...
درست است که ما رفته ایم اما به آهوها بگویید در قلمروی ما با احترام عبور کنند!!!
که توبه گرگ مرگ است !!!
==================
سلام.غیبت صغری داری ؟
سلام
بله درسته یکم درگیر بودم شرمنده
در قُطب شمال گُرگ ها را اینگونه شکار میکنند، روی تیغه ای بُرَنده مقداری خون میریزند و آن را در قالب یخی قرار داده و در طبیعت رها میکنند. گرگ آن را می بیند و به طمع خون لیس میزند. یخ روی تیغه کم کم آب می شود و تیغه ی تیز، زبان سرد و بی حس شده ی گُرگ را می بُرد. گٌرگ خون بیشتری را می بیند. و به تَصّور و خیال اینکه شکار و طعمه خوبی پیدا کرده. بیشتر و بیشتر لیس میزند. اما نمیداند یا نمیخواهد بداند که با آن حرص وصف ناشدنی و شهوت سیری ناپذیر ،دارد خون خودش را می خورد، آنقدر ازآن گُرگ زبان بسته خون میرود تا بدست خودش کشته می شود، نه گلوله ای شلیک میشود و نه حتی نیزه ای پرتاب،!! امّا گُرگ با آن همه #غرورش# سرنگون میشَود.
شکست ها و نِگرانی هایت را رَها کن ،
خاطراتت را نمی گویَم دور بریز امّا قٰاب نکن بر دیوارِ دلت... در جاده ی زندگی ، نگاهَت به عقب باشد" زَمینْ میخوری/زَخْمْ بر میداری/ و دَرد میکشی، نه از بی مهری کسی دلگیر شو، و نه به مُحَبَتِ بیش از حَدِ کسی دلگَرم... بخاطر آنچه که از تو گرفته شده دلسرد مباش" تو چه می دانی؟؟ شاید..... روزی....ساعتی......آرزوی نداشتنش را میکردی! تَنْهٰا اعتماد کن و خود را به او بسپار...... هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعت ها برعکس نفس بکشد. در آینده لبخند بزن....
این همان جاییست که باید باشی! هیچکس تو نخواهد شد
آدمهایی که شما را بارها و بارها می آزارند مانند کاغذ سمباده هستند
آنها شما را می خراشند و آزار می دهند
اما در نهایت شما صیقلی و براق خواهید شد و آنها مستهلک و فرسوده
دنیا پر از تباهی است،
نه به خاطر وجود آدمهای بد،
بلکه به خاطر سکوت آدمهای خوب.
گرگ همیشه گرگ می زاید
گوسفند همیشه گوسفند.
تنها فقط انسان است
که گاهی گرگ می زاید
و گاهی گوسفند.
وقتی برنامه های شعبده بازی رو نگاه میکنم متوجه نکته خوبی میشم:
مردم برای کسی دست میزنن که گیجشون کنه،
نه آگاهشون!!!..
=====================
سلام و عرض ادب شادی عزیز. چرا کامنت میدی ادرس نمیذاری؟
سلامو درورد مهرزاد خان
والا قبلا آدرس میذاشتم پیامم سند نمیشد برات اما الان امتحان کردم درست شده بود
شادی جونم تو چه رشته ای خونده بودی
تو هم دلهره داشتی
تو هم ب مامانت خیلی وابسته بودی
من انسانی خوندم جیگر
نمیدونم ازش جدا نشدم تاحالا اما جدیدا که زیاد میره تهران دلم طاقت نمیاره راستش
نتایج دانشگاه ازاد هم نیومده
دندون پزشکی شیراز زدم
شیراز پزشکی ازاد نداشت...
خدا خودش کمک کنه!!!!
انشالله هرچی دلت میخاد بشه عزیزم
بابام ب زور جلو خودشو گرفت ها!!!!!!!
لبخند زد!
بهم دست داد
ماچم کرد
و گفت
مبارکت باشه...
.
.
.
عجب شادی ِ سنگینی...!!!!!
ای جااااااااااااانم عزیییییییزم
شادی جونم یه خبر!!!
بگو عزیز دلم سراپا گوشم
شادی جونمممممممممممممممممممم!!!!سلام !
جواب نظرهایی ک گذاشته بودم رو دادی!
چه باحال!
تو یه مامانی باحالی!1
هم مامانی هم همسر هم کودک درونت فععععععالللللللل
سلام به روی ماهت گل من


فدات عشقم عزیز دلمی خانومم
کودک درون خوب گفتی
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
تا که جان در گرو حضرت جانان دارید
آنچه بایست بدارید ، به دل ، آن دارید
خنده گرم شما جان و دلم روشن کرد
من که میدانم ازاین خنده فراوان دارید
دل ما سرد شد از سردی دی ماه ولی
ظاهرا دردل و جان بوی بهاران دارید
حس دیدار شما ، حس شکوفایی داشت
بخدا در دل خود ، رحمت باران دارید
همه ی جان و دلم پیشکش جان شما
که شما جان و دلی وسعت انسان دارید
تادوتا چشمه نوشین شما جوشان است
هدیه یک زندگی راحت و ارزان دارید
این غزل هدیه من ، حد بضاعت این است
گرچه صد دفتر و دیوان غزلخوان دارید ...
گذار فاصله بر خیزد از میان
من عاشقم به خرده نگاهی که آشناست
در آرزوی آنکه ، صدایم کنی تو باز
من دلخوشم به عهد و قراری که بین ماست
دلبست مهربانی و عشقی که با شماست
بر گشته ام دوباره غریبانه تر ز پیش
این است حاصلی که درو کرده ام ز خویش
دیگر نمی روم ،
که بی تو غریبم به هر دیار
آورده ام دلم بسپارم به دست تو
یک خنده از تو ، مرا می برد به عرش
رخصت دهی دو رکعت عاشقی کنم ؟
آیا شود بنشینم کنار تو ؟
من باشم و تو باشی و این میل عاشقی
آغوش را اگر بگشایی ، رسیده ام
وقت است تا که بگیری دو دست اشک
رازی نهفته در سلام تو ، در لحظه وداع
بدرود ، نه
حلاوت زیبای یک درود
مهمانِ تو ،
چگونه بماند به پشت در
پایان این نماز ،
سر آغاز عاشقی ست
وقتی سلام
نقطه ی آغاز گفتگوست
ای آشنا ، سلام ...
سیه چشمی، به کار عشق استاد،
به من درس محبت یاد می داد!
مرا از یاد برد آخر، ولی من
بجز او، عالمی را بردم از یاد!
پایـــیز را دوســت دارم ...
به خاطــر غریب و بی صدا آمدنـش
رنــگ زرد زیبا و دیـــوانه کــننده اش
خش خش گوش نــــواز برگ هایـش
صدای نم نم باران های عاشــقانه اش ...
من چه خوش بین بودم
همه اش رویا بود
و خدا می داند
سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود
گاهی نه آشنا دردت رامیفهمد نه حتی صمیمی ترین دوست!!!
گاهی باید تنهایی.. .دردرا فهمید.. .تنهایی،خلوت کرد...
تنهایی آرام شد ..وتنهایی خدامیداند. .چه میگذرد دردلت..!!
خووووووووبیییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟
این روزا چه میککنی
فدات زهرا جونم خوبم به خوبیت عزیز دل
زندگی بچه داری شوهرداری سخت ترین کار دنیا
خیلی خلوته!!!
آره بچه ها دیگه کمتر میان وبلاگ
شادی جونم چکارا میکنی
چ خبراااااااااا
یه حرفی بزن دلم وا شه مثل قبلن ها!!!!
دلم برا حرف زنت تنگ شده
ای جونم عزیییییزم چی بگم برات خانومم
سلااااااااااااااام!!!!
سلام به روی ماهت


زیرگوشم باز میپیچید صدای مست تو
بازتاب کوک آوایت شنیدن عالی است
از فرازچین و واچین دو تا بازوی تو
نرم نرمک با نوک دندان گــَــزیدن عالی است
عطر گیسوی تو در جان و دلم پیچیده باز
دست در ابریشم مویت کشیدن عالی است
کُـنـج گرم ونرم آغوش تو هرشب تا سحر
گُـر گِـرفتن ، گپ زدن یا آرمیدن عالی است
نیمه شب باچشم خواب آلوده چشمان تورا
بسته درآغوش خود دزدانه دیدن عالی است
یاد بیدادی که چشمت دم به دم برباد داد
بعد عمری درغزل باز آفریدن عالی است ...
خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
گشاد کار من اندر کرشمههای تو بست
مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست
ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود
نسیم گل چو دل اندر پی هوای تو بست
مرا به بند تو دوران چرخ راضی کرد
ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافه بر دل مسکین من گره مفکن
که عهد با سر زلف گره گشای تو بست
تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال
خطا نگر که دل امید در وفای تو بست
ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت
به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست
تا که جان در گرو حضرت جانان دارید
آنچه بایست بدارید ، به دل ، آن دارید
خنده گرم شما جان و دلم روشن کرد
من که میدانم ازاین خنده فراوان دارید
دل ما سرد شد از سردی دی ماه ولی
ظاهرا دردل و جان بوی بهاران دارید
حس دیدار شما ، حس شکوفایی داشت
بخدا در دل خود ، رحمت باران دارید
همه ی جان و دلم پیشکش جان شما
که شما جان و دلی وسعت انسان دارید
تادوتا چشمه نوشین شما جوشان است
هدیه یک زندگی راحت و ارزان دارید
این غزل هدیه من ، حد بضاعت این است
گرچه صد دفتر و دیوان غزلخوان دارید ...
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
میبوسمت اگر چه حلال تو نیستم
میبوسمت اگر چه که مال تو نیستم
جز من، شکارِ هر چه که آهوست
در سر است
گویی فقط منم که غزال تو نیستم
در باغ سیب خاطرِ تو روی شاخه هاحتی
به بخت میوه ی کال تو نیستم
خوشبخت برف که بنشیند به شانه ات
بد بخت من که دُورِ تو شال تو نیستم
گیرم که یوسفم! وَ به چاهم! چه فایده
وقتی درون گونه ی چال تو نیستم
در نقشه ها همیشه تو بالاتر از منی
من هر قَدَر که سبز! شمال تو نیستم
میرانی ام به اینکه حرامم به تو ولی
میبوسمت اگر چه حلال تو نیستم!