برای بودن با تمام مردم دنیا
چقدر حیف است که من میمیرم و
غواصی در عمق اقیانوس ها را تجربه نمی کنم
میمیرم و حداقل یکبار زمین را از روی کره ماه
نمی بینم!!
دلم می خواست چند کلیسا ،معبد و مسجد بزرگ
جهان را می دیدم
و دلم می خواست یکبار هم که شده تا ارتفاعی
بلند پرواز می کردم
دلم می خواست های من زیاداند٬
بلنداند٫
طولانی اند٫
اما مهم ترین دلم می خواست های من این است
که:
انسان باشم٬ انسان بمانم و انسان محشور شوم!
چقدر وقت کم است تا وقت دارم باید مهر بورزم ٫
وقت کم است باید خوب باشم
مهربان باشم
و دوست بدارم همهٔ زیبایی ها را!
سکوت نکن …
زمزمه کن گاهی !
قدم بزن در کوچه های زندگی …
و گاهی آرام پرواز کن …
این آبی بیکران مال تو نباشد...
مال کیست ؟
زندگی زیباست!
به اندازه تک تک گلبرگ های دنیا
شادمانی برایتان آرزومیکنم
میدانم که این شادمانی
قرین ِ سلامتی ست
پس میگویم حالِ خوب
نصیبِ دله مهربانتون..[گل]
. با درودی مهربانانه
.
. وقتی به من فرصت میدهی ؛ فرصت نگریستن ، مهربان بودن
، دوست داشتن ، همه ی نیاز من روی لبخند تو خلاصه می شود
. و تو این را میدانی ؟؟ [گل]
.
.. خسرو فیضی ..
........................................
. با درودی مهربانانه
.
. در این تنهایی غریب خیال تو به هیچ دردی نمیخورد
. و من با بغضی بی صدا پنهان میشوم از ترس آدم ها
. و چه دردی می کشم . با یاد تو و آن نگاه های هر جایی ات [ناراحت]
.
.. خسرو فیضی ..
............................
می آیی...
چشمانم به لکنت می افتند!
نمی توانند دوستت دارم را،
خوش آمدی را،
کجا بودی را ادا کنند
ناخودآگاه می بارند.
. با درودی مهربانانه
.
. من از مراتب و اصول عاشقی سقوط نکرده ام . اما .
. در کوهنوردی و مسافرت با طیاره چرا !!
.
. گردباد زمانه و تندباد حادثه تاکنون مرا در خود فرو نگرفته و نبرده
، اما باد غرور و خودخواهی چرا
.
. در هیچ دریایی غرق نشده ام
. اما در خیالات و خاطرات تو چرا [چشمک][خنده][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
............................
. با درودی مهربانانه
.
. آنگاه که پا به روی فرش چشمانم بگذاری و نگاهت در آسمان
. شب هایم ستاره شود
.
. دستان گرم و نوازشگر تو .
. دست های سردم را با گرمی مژده امیدوارانه ای بگیرد
. باید چگونه عطر موهای تو را توصیف کنم . [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
...............................
. با صمیمانه ترین درودهایم .
.
. حکایتی است . این بیماری توانم را سلب کرده است !!! فقط می خوابم !!!
. اما . لطف و مهربانی شما بزرگوار وادارم می کند حداقل
. یک کامنت . بمعنای آنکه محبت های بی دریغ تان فراموشم نمی شود [گل]
.
. وقتی باران می بارد
. نهال مهربانیت در باغچه دلم غنچه میدهد
. و لطافت دست های مهربانت
. نوازشگر صورتم
. و من میدانم باران
. اطافت اش را وام دار توست . [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
...........................
سلام درود برشما دوست عزیزو گرامی![](//www.blogsky.com/images/smileys/104.png)
![](//www.blogsky.com/images/smileys/120.png)
ای بابا شما هنوز بهتر نشدین
امیدوارم هرچه زودتر حالتون خوب شه
محبت داری جناب شرمنده نفرمایین
حضور سبزتون با وجود کسالت خیلی برام ارزشمنده
تشکرات ویژه شادیی دارم
#پیام_ناشناس
مخاطب که تو❤️ باشى،
مگر جز عاشقانه هاىِ پر از دلتنگى،
متن دیگرى هم مى شود نوشت؟!
اصلاً براى از تونوشتن،
پاک کردن و خط زدنِ هیچ واژه اى لازم نیست!
بس که ساده و صریحی
و اصلاً تو همان جانى که بر دل نشسته!
❤️
هرکسی دوبار می میرد.
یکبار آنگاه که عشق از دلش می رود,
و بار دیگر آنگاه که زندگی
را بدرود می گوید.
اما مرگ زندگی در برابر مرگ عشق ناچیز است
هیچکس نخواهد فهمید
در زندگی هر آدمی
یک نفر هَست که
دوست داشتنیترین پنهان است...
خوشبختی همین در کنار هم بودن هاست
همین دوست داشتن هاست
خوشبختی همین لحظه های ماست
همین ثانیه هاییست که در شتاب زندگی گمشان کرده ایم ...[گل]
رمز لحظات خوش کودکی
زندگی کردن در اکنون ،و لذت بردن
از هر آنچه که هست...
برای خوشبختی کافی ست
کمی"کودک" شویم ...
. با درودی مهربانانه
.
. زندگی مانند رودخانه می ماند بعضی وقت ها آرام
. بعضی وقت ها چون سیل جاری میشود
. رودخانه هم طغیان میکند و این طغیان زاده ذهن
. ماست و بعدها آرامش شیرین تری بر زندگی
. ما حکمفرما می شود . . [گل][گل]
.
.......... ............ افتاده ام با دو بلوز و دو پلیور و دو پتو می لرزم !!!! [تعجب]
.
.. خسرو فیضی ..
.....................................
. با درودی مهربانانه
.
. میروی . . تا انتهای افق ، تا جایی که دست قاصدک ها
. هم به جنگل چشمانت نرسد
. تا جایی که حریر خیالم تن پوش آسمانیات شود
. و از جنون عاقلانهام تنها
. خطی بر خاطراتت بماند . . [گل].
.
.. خسرو فیضی ..
.........................
خندههای تو ...
کودکیام را به من میبخشد .
و آغوش تو ...
آرامشی بهشتی ....
و دستهای تو ...
اعتمادی که به انسان دارم ..
چقدر ...،
از نداشتنت میترسم ..
#عباس_معروفی
. با درودی مهربانانه
.
. چشمان هراسانم دغدغه رفتن ات را دارند
.
. به سوی نگین سرخ آفتاب پرواز میکنی و میدانی
. روح تبدار مرا ضمیمه بال و پرت کردهای . . [تعجب]!
.
.. خسرو فیضی ..
.............................
. با درودی مهربانانه
.
. شعری سروده ام تا بر روی تمام ابرهای سیاه و سنگین بارانی
. که بارش عشق را در قلب نیمه سنگیات جشن بگیرد .
.
. تا بر روی موج نگاه خستهات تا شاید منحنی ذهن گرفته
. و بستهات را به بیکرانههای عاشقی رهسپار کند [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
.............................
عشق یعنی در میان صدهزاران مثنوی
بوی یک تک بیت ناگه مست و مدهوشت کند
“فاضل نظری”
. با درودی مهربانانه
.
. میخواهم برایت بنویسم از دردهایی که فریادشان نکردم
. از حرف هایی که برایت نگفته ام تا فضای قلب رنجورت را
. ویران کند . تا بر روی پنجرههای سرد و برفی زمستانی
. چشمانت که قطرههای اشک شان آتشی در فضای سرد
. دورنت برپا کند .
. می خواهم عاشقانه هایم را برایت بنویسم . نازنین . . . [گل]
.
.. خسرو فیضی ..
...........................
. با بهترین درودهایم .
.
. خلوت باران را از یاد بردهام
. دماوندی غم بر دل ، در خود می شکنم
. ثانیههای خاکستری در پی نقوش
. اندام مرگ پیدرپی سرراهم قد میکشند !!
. ماهی ها هوا میخواهند و مترسک اندکی باد
. برای زنده ماندن
. و چند روبان سیاه برای آذین عکس ترک خورده من .
. این بود سرنوشت من !! در نگاه های تو به دیگران .
. در نگاه های تو هرجایی
. که شد سرنوشت من !![قلب شکسته]
.
.. خسرو فیضی ..
.................................
. با درودی مهربانانه .
.
. من چگونه تو شوم ؟
. که من سرشار احساس و وفاداری . .
. و تو مهمان هر بگشوده آغوشی
. تو در هر بستری خندان !!
. چگونه حرمت عشق میدانی ؟؟
. تو از دوست داشتن . مهر ورزیدن هیچ میدانی ؟؟
.
.. خسرو فیضی ..
....................................
فقط می دانم
که این دلتنگی
کلافه ام کرده است!
و همه ی این ها تقصیر توست
نمی دانم این روزها
تو دیر به دیر یادم می کنی
یا من
زود به زود
دلتنگت می شوم!
. با درودی مهربانانه
.
. مرا در شهرم چو بیگانه ای رها و آتشی در قلبم به پا کردی
. رفتی و آتش فراق را شعلهور ساختی من از دستت
. نمیرنجم ، هیچ میدانی که قلبم از رفتن تو خاکستر شد
. و با باد سرگردان کوچ کرد [قلب شکسته]
.
.. خسرو فیضی ..
....................................
. با درودی مهربانانه
. شاید میداند باید غصه دار برگ های تلخ روزهای زندگی من
. و تو باشد این است که ما را در لابلای ورق ها و در تار و پود
. سطرها و جملات و کلمات خود محبوس کرده است
. قصه را می گویم .
.
.. خسرو فیضی ..
...............................
. با درودی مهربانانه
. تن من سردتر از سردی برف است
. دل تو آتشگده یک عشق قشنگ
. دل من . شاعر توست شاعر یک یار قشنگ است
. همه دیدند مرا در پس یک عکس شگفت
. نشنیدند نگاهم پر حرف هست
. نگاهم پر اشک است
. نگاهم پر درد است
.
.. خسرو فیضی ..
...............................
شب به شب
دلتنگتر میشوم
بدون آنکه به یاد بیاورم چرا.
مگر قرار نبود فراموشم شوی
پس چرا هنوز هم هر شب
دلم برای "شب بخیر"هایت تنگ میشود
باور کن، مقصر من نیستم
این تویی که در سرم، بینهایت پُر رنگی
#سید_علی_صالحی
ﮔﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻨﺖ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻣﺮﺩ
ﺍﻣﺎ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺭﺍ
ﺑﯽ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺳﺮ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻡ
ﺑﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺷﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻢ !!
غزل جعفری
پیر شدن به سن نیست!
به این است که:
ورزش نکنی،کتاب نخوانی
عاشق نشوی،هدیه ندهی،محبت نکنی
محبت نگیری،مهمانی نروی
پیری به سن نیست
به کیفیت دل است!
دیروز باهوش بودم و میخواستم دنیا را تغییر دهم و امروز خردمند هستم و در حال تغییر خودم ...!
ثروت مادی بدون آرامش درونی،
به مثابه آن است که هنگام آب تنی
در دریاچه از فرط تشنگی در حال مرگ باشید.
اگر از فقر مادی اجتناب می کنید،
باید از فقر معنوی نیز نفرت داشته باشید
زیرا فقر معنوی،
عامل و مسبب اصلی درد و رنج انسان هاست ...
#وین_دایر
برش کتاب : اعجاز واقعی
این برگهای زرد
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و آنها
پیشی میگیرند از یکدیگر
برای فرش کردن مسیرت..
گنجشکها
از روی عادت نمیخوانند،
سرودی دستهجمعی را تمرین میکنند
برای خوشآمد گفتن
به تو..
باران برای تو میبارد
و رنگینکمان
– ایستاده بر پنجهی پاهایش –
سرک کشیده از پسِ کوه
تا رسیدن تو را تماشا کند.
نسیم هم مُدام
میرود و بازمیگردد
با رؤیای گذر از درز روسری
و دزدیدن عطر موهایت!
زمین و عقربهی ساعتها
برای تو میگردند
و من
به دورِ تو!
یغما گلرویی...
. با درودی مهربانانه
. دوستت دارم آنقدر که می خواهم
. مترسکی باشم برای فرار کلاغ های غم
. از باغ خندههای دل فریب تو . . [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
..................................
. درودی صمیمانه![](//www.blogsky.com/images/smileys/123.png)
. غمی پنهان بدل دارم که کوچک می نماید وسعت خورشید !!
. غمی جانکاه و من نومید !!
. که چشم هاتان نمی بیند فروزان اختران عشق
. و دست هاتان نمی گیرد فرو افتاده دستی را
. چرا از مهر ورزیدن گریزانید ؟؟
. چرا از عشق می ترسید
. . . . . ابیاتی از شعر بلند ( بیائید عاشقان اینجا ) تقدیم شما
تشکرات
. با درودی مهربانانه
.
. تنها نیستم وقتی بازوانی دارم برای در آغوش کشیدنت [گل]
. و چشمانی که برایت می بارند !!
.
.. خسرو فیضی ..
................................
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺏ
ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺧﻮﺏ
ﻭ ﯾﮏ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺁﺳﻮﺩﻩ ،
ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﺪﻩ ﺁﻝ ﻫﺴﺘﻨﺪ!
دو فنجان قهوه سفارش می دهم....
و بی محابا دست های
تو را می گیرم
راحت باش !
هیچ کس ما را نخواهد دید
اینجا
....کافه خیال مــن است....
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺏ
ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺧﻮﺏ
ﻭ ﯾﮏ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺁﺳﻮﺩﻩ ،
ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﺪﻩ ﺁﻝ ﻫﺴﺘﻨﺪ!
.
ثروت مادی بدون آرامش درونی،
به مثابه آن است که هنگام آب تنی
در دریاچه از فرط تشنگی در حال مرگ باشید.
اگر از فقر مادی اجتناب می کنید،
باید از فقر معنوی نیز نفرت داشته باشید
زیرا فقر معنوی،
عامل و مسبب اصلی درد و رنج انسان هاست ...
#وین_دایر
برش کتاب : اعجاز واقعی
.
از بدن نوعی آهوی خاص مشک تهیه می شود.
خود آهو از این مساله بی خبر است و همیشه در جستجوی منبع آن بوی خوب می گردد.
او آگاه نیست که این بوی مطبوع از درون خود او ساطع می شود.
ما نیز همانند این آهو مدام در جستجوی آرامش و شادی در اطراف خود هستیم؛
در حالی که این آرامش و شادی پیوسته در درونمان است.
پس همواره به دنبال صلح و آرامش درونی خویش باشید و در پی چیزی کمتر از آن نروید…
دیروز باهوش بودم و میخواستم دنیا را تغییر دهم و امروز خردمند هستم و در حال تغییر خودم ...!
در دلم جایی برای هیچکس غیر از تو نیست!
گاه
یک دنیا
فقط با یک نفر پُر میشود…
. با درودی مهربانانه
.
. دلبسته ی واژه ها ، نگاه ها و دست ها نباش . .
. شاید آنان عاشق نیستند . بوالهوسانی که در بهار
. زندگی می کنند و فصول بعد مُرده اند . آنان از
. عشق و از پائیز و مهربانی غافلند آنان که با تکان
. خوردن هر شاخه بی درنگ دل شان یخ میزند !!!
. به تعبیر زنده یاد اخوان ثالث ( پائیز پادشاه فصل ها )
. حال و هوای دلت گرم بماند که پاییز، فصل دل سپردن هاست [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
...................................
. با درودی مهربانانه
.
. باران اگر بارید ، سیل اگر جاری شد هیچ !! ،
. جاده ها و چشمانم خیس از نبودن . . تو !!
.
. اما حال و هوای دلت گرم بماند. که پائیز . .
. فصل دل سپردن هاست !! و نه ورق زدن
. دفتر کهنه ی خاطرات !!
.
.. خسرو فیضی ..
................................
. با درودی مهربانانه
.
. حال و هوای دلت گرم بماند که شهریور پایان گرمای
. تابستانی ماست نه آغاز دلتنگی های سرد پاییزی...
. هرگز مباد محبت و مهربانی با هر باد و بارانی بلرزد
. و بخشکد زیر انبوهی از برگ ها . . .
. پائیز فصل عاشقی است [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
............................
مرا این گونه باور کن کمی تنها
کمی بی کس کمی از یاد ها رفته
خدا هم ترک ما کرده خدا دیگر کجا رفته
نمی دانم مرا ایا گناهی هست !!!!!
ک شاید هم به جرم این غریبی وجدایی هاست
مرا این گونه باور کن.....
تو مثل
دلبری های پاییز
می مانی
آدم نمی داند
نگاهت کند
یا کوچه به کوچه عاشقانه
در آغوش بگیرد....
#امید_آذر
آدم
چقدر خالی ست از خودش!
وقتی ...
پر است از یادِ کسی!
. با درودی مهربانانه
.
. و مرگ ، رسیدن به روِیاهای دور است ، راه هیچ رهگذر
. به دور مانده از قافله عشق به اینجا نخواهد رسید
.
. و زمان در تنگنای روزمرّگی بادها ، کمر خم کرده است .
. اینجا نسیم ، . توفان دلتنگی است و هوای غربت تمام
. حجم سینه ام را پر کرده . .
. و تو که نمیدانی . . .. . .
.
.. خسرو فیضی ..
.................................