دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
چشم بر بندید بر من که نفسهایم به شماره افتاده است..
لبخند زنید بر من که بال پرواز گشودهام
میدانی...
بودن در کنارت نفسهایم را به شماره میاندازد..
و من در کنارت همچون یخی در گرمای تموز
نه آنکه گرم شوم و آب شوم
یکراست بخار می شوم..
" چشم بر بندید بر من یا مرا بیابید اگر میبینید. "
یه وقتایی پشت گوشی آخرش که از طرفتون خداحافظی میکنین یهو اسمتونو صدا میزنه وقتی میگیــن جــانم...
ناغافل جمله ی دوستت دارم رو که میشنوین
یهو دلتون هـــــری میریزه ...! این ریختــن چقد قشنگه
غنچه با دل گرفته گفت:
زندگی
لب زخنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است
گل به خنده گفت
زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است
گفتگوی غنچه وگل از درون با غچه باز هم به گوش می رسد
تو چه فکر میکنی
کدام یک درست گفته اند
پنجره را باز میکنم
باد خنک که به صورتم میخورد
تمام غمهایم را فراموش میکنم
گویی همه را به دست باد میسپارم
باد که لای به لای موهایم میپچد
خاطرات خوش گذشته به سمتم هجوم می آورند
امان از این بوی ِ پاییز و آسمان ابری !
که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچکس ِ دیگری …
فقط میدانی که هر چه هوا سردتر میشود ،
دلت آغوش ِ گرمتری میخواهد
دلم که برایت تنگ میشود…
رو میکنم به کاکتوس کنار تاقچه…
کاکتوس به نظرم شکل توست…
بامزه و وحشتناک
با همان تیغ ها کمی احساساتم را می خراشد…
ولی من میخندم…
تنهـ ــ ــــــایــــﮯ
را בوستـــــــــ בارمــــ
بــﮯ בعوتـــــــ مــــﮯ آیـــב
بـــﮯ منتــــــ مــــﮯ مانــــב
بـــﮯ خبـــــر نمــﮯ روב
آسمانم دلم برای تـو، آنقدر تنگ می شود
که آغـوشم
برایـــش کهکشان است !!
اینکه دلم تنگ می شود پلان به پلان ،
نفس به نفس برایت تراژدی نیست …
قلب من مقتول فیلم نامه است ،
شخصیت اصلی که تویی !!!
چشم بر بندید بر من که نفسهایم به شماره افتاده است..
لبخند زنید بر من که بال پرواز گشودهام
میدانی...
بودن در کنارت نفسهایم را به شماره میاندازد..
و من در کنارت همچون یخی در گرمای تموز
نه آنکه گرم شوم و آب شوم
یکراست بخار می شوم..
" چشم بر بندید بر من یا مرا بیابید اگر میبینید. "
زندگیـ همینهـ دیگهـ
مثلهـ یهـ قمارخونهـ میمونهـ
میبری.....میبــــآزی.........
ولی آخرشـ همیشهـ قمارخونهـ اسـ کهـ برندهـ ی نهاییهـ
اما این معنیشـ این نیست کهـ بهـ توخوشــــ نگذشتهـ
سلام بانو ی عزیز و دوست داشتنی..
شادی جان ما مدتی سفر کاری داشتیم و یه هوایی عوض کردیم این چند روزه..
شکر خدا که حالمون کمی بهتر از قبل شده و امیدوارانه تر به زندگی چشم دوختیم..
ممنونم که به یاد این حقیر بودین.. طاعات و عبادات تون قبول درگاه حق..
پایدار باشی و مانا.
یا علی
سلام سهیل جان
خدارو شکر که حالت خوبه
ممنونم
مثل این که این دل، آدم بشو نیست !........
با لبخندت خر می شود و با دوریت سگ !
رفتــه ای
و مــن هــر روز،
بــه مــوریــانــه هــایــی فکــر مــی کنــم
کــه آهستــه و آرام
گــوشه هــای خیــال ام را مــی جــونــد!
تــا بــی “خیــال” نشــده ام،
بــرگــرد . . .....
.
آسمان کویرشه جایی که آلودگی نوری نباشه احتمالا شماتوی شهر رفتید
سلام شادی جان خوبی عزیزم؟
کم پیدایی چرا نیسی؟
واست نظر گذاشم اما تاییدش نکرد نمیدونم اومده یا ن
چقدر سخته
گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی و هزار
بار خودتو بشکنی و اونوقت آروم زیر لب بگی
گل من
باغچهء نو مبارک
چقدر سخته
وقتی که پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه
اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه که هنوز دوسش داری . . .
چقدر سخته
وقتی که پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه
اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه که هنوز دوسش داری . . .
[گل][قلب][گل]
نیمـﮧ ﮮِ ِ گمشــــ❤ـده ام نیستـﮯ ؛
ڪـﮧ بآ نیمـﮧ ﮮ ِ دیگر بـﮧ جستُ جویت برخیزم ...
تــــ❤ــــو ؟
تمآم ِ گمشــده ﮮ ِ منـﮯ !
تمــــــــــــ❤ــــآم ِ
گمشـבه ﮮ ِ
مــن
ترجیح می دهم تنها باشم و با وقار
تا این که در رابطه ای باشم
که به خاطرش لازم باشد عزت نفسم را قربانی کنم
همره باد سرد پاییزی
سرنوشت من و تو گشته جدا
رهسپاری عشق من اکنون
می سپارم تو را به دست خدا
پاییز فصل عاشقانه های خیس من
فصل غم انگیز دوست داشتنی
دوباره رسیدیم به هم ..................
رسیدنت مبارک
دنبال دلتان بروید، اما “عقلتان” را هم با خود ببرید . . .
فاصله ها دروغ هستند!
وقتی مهربانی "تو" از دور هم احساس می شود!
آنقدر پیش این و آن از خوبی هایت تعریف کرده بودم، که وقتی سراغت را می گیرند …شرم دارم بگویم تنهایم گذاشت
من لینکت کردم توام با اسم وبم لینکم کن.
چشم خانومی
نها معمای بزرگــ زندگی ام ،ئکه هنوز حـــَـــل نشده این است که ….
چه شد اینطور دلباخته ات شدم ؟!
آن هم کسی مثل من !
که از کنار عشق رد هم نمیشد !
در شهری که خورشید را به قیمت شمعی نمی خرند ؛ پروانه شدن تباهی ست .
سکوت کن لحظه های توانستن را نازنین یار
که توهم اندیشه را نیز جرم می خوانند
سکوت کن...
فـرهـاد می دانــستـــ
صـد سـال نمی تـواند کـوه را بـکنـد
فـقـط می خـواسـتــ یـکــ بـار
اسمـش را بـا شـیرین بیـاورند!
فـرهـاد می دانــستـــ
صـد سـال نمی تـواند کـوه را بـکنـد
فـقـط می خـواسـتــ یـکــ بـار
اسمـش را بـا شـیرین بیـاورند!
فـرهـاد می دانــستـــ
صـد سـال نمی تـواند کـوه را بـکنـد
فـقـط می خـواسـتــ یـکــ بـار
اسمـش را بـا شـیرین بیـاورند!
خودت را در آغوش بگیر و بخــــــــواب !
هیچ کس آشفتگی ات را شانـــــه نخواهد زد !
این جمع پر از تنــــهاییست…..
گاهی سکوت
معنا می کند
تب تمام حرف هایم را
به یاد آرزو هایم
سکوتی میکنم بالا تر از فریاد
یه وقتایی پشت گوشی آخرش که از طرفتون خداحافظی میکنین یهو اسمتونو صدا میزنه وقتی میگیــن جــانم...
ناغافل جمله ی دوستت دارم رو که میشنوین
یهو دلتون هـــــری میریزه ...! این ریختــن چقد قشنگه
سرمشق های آب بابا یادمان رفت
رسم نوشتن با قلم ها یادمان رفت
شعر خدای مهربان را حفظ کردیم
اما خدای مهربان را یادمان رفت
غنچه با دل گرفته گفت:
زندگی
لب زخنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است
گل به خنده گفت
زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است
گفتگوی غنچه وگل از درون با غچه باز هم به گوش می رسد
تو چه فکر میکنی
کدام یک درست گفته اند
سلام ممنون از کامنت های خوبت
خواهش میکنم
این روزها که جرات دیوانگی کم است
بگذار باز هم به تو برگردم !
بگذار دست کم ، گاهی تو را به خواب ببینم !
بگذار در خیال تو باشم !
بگذار . . .
بگذریـم !
پنجره را باز میکنم
باد خنک که به صورتم میخورد
تمام غمهایم را فراموش میکنم
گویی همه را به دست باد میسپارم
باد که لای به لای موهایم میپچد
خاطرات خوش گذشته به سمتم هجوم می آورند
تا روزی کــه بــود،
دســت هــایــش بــوی گــل ســرخ مــی داد!
از روزی کــه رفــت
گــل هــای ســرخ
بــوی دســت هــای او را مــی دهنــد . . .
امان از این بوی ِ پاییز و آسمان ابری !
که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچکس ِ دیگری …
فقط میدانی که هر چه هوا سردتر میشود ،
دلت آغوش ِ گرمتری میخواهد
دلم که برایت تنگ میشود…
رو میکنم به کاکتوس کنار تاقچه…
کاکتوس به نظرم شکل توست…
بامزه و وحشتناک
با همان تیغ ها کمی احساساتم را می خراشد…
ولی من میخندم…
ایـنـکـــه
میـان دسـتـانَـت
لـحـظـه ای چـشـــم هــــایــــم را بـبـنــــدم…
و دنـیــــا بـــه سکـوت صـــدای
نَـفَـس هــایَـت فــــرو رَوَد
نمیــــدانــــــی …
چه هـیـجـــانــــی ست …
منو تو قلبت نگهدار مثل شعله تو زمستون
نزار از تو دور بشم باز بی تو قلبم میشه داغون
منو تو قلبت نگهدار حرف من یه التماسه
هیچ کسی بجز تو انگار قلبمو نمیشناسه
آنچه گوید خدا ب بنده ی خویش:
_ای بنده!چون درنزد من درایستادی به هرچه دردلت هست تورا پاداش دهم.پس بدانچه تورا رسد شادی مکن وبرانچه از کف داده ای اندوهگین مباش!
[گل]به روزم منتظر نظرات شما عزیز می باشم[گل]
مرسی از حضورت
چشـــــــــــــــــــــم
سلام شادی جونی
خوبی عزیزم؟؟؟ زیارت قبول باشه ماروهم دعا کردی؟؟؟
عزیزم سارا جونم عین من اگه آدرسه .بشو بزاره نظرش نمیاد اسم وب سارا(ریبایی های زندگی من)هست
مرضیه(پرواز)
سلام مرضیه جان





ممنونم عزیزم
آره خانومم واسه همتون دعا کردم گلم
واااااای خوب شد گفتی عزیزکم هرچی میگفتم که خودش جوابی نمیداد بهم
بزار الان برم وبش یکمی گردو خاک کنم
همینکه مثل توهم اسم وبشو بزاره میفهمم عزیزم
یعنی این مشکل فقط واسه وب منه یا کلآ اینجوریه؟
سیلیم گلم اومدی ؟
پای نتی اگه هستی بگو؟
سلام قشنگم
آره اومدم
بله خانومی واست نظر گذاشتم الان
کی میای نخود خوری خانومی؟
سکوتـــــــــــــ …
و دیگر هیچ نمی گویم …!
که این بزرگترین اعتراض دل من است
سکوت را دوستـــــــــ دارم
به خاطر ابهت بی پایانشـــــــ ….........
کنار تو آروم بودمو حالا ی بیقرارم/
کاری کردی ازهرچی عشقه بیزارم
شکسته بغض آسمونم امشب، حس کردم دوباره کنارمی/
حس و احساستو میفهممو میدونم تو هم الان ب یادمی/
رفتیو دارم ی حس وحال داغون/
تورو یادم میاد باهرقطره ی بارون/
سلام کم پیدایی؟ گفتم بیام یه سری بزنم برای رفع دلتنگیم
سلام سارا جان


مسافرت بودم عزیزم
فدای تو
آخه دختر تو چرا آدرس نمیزاری
وقتی "مجـــــ♥ــــــازی" دل بستی...!
مجـــــ♥ــــــازی وابسته شدی و "مجــــ♥ـــــــازی" عاشق شدی
منتظر روزی باش که ...
"واقعـــــــ♥ــــــی" دل بکنی "واقعــــ♥ـــــی" بُـغض کنی...!
و "واقعـــــ♥ــــی" تنها بمونی...!