دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
وقتی کسی در کنارت هست ، خوب نگاهش کن : به تمام جزئیاتش به لبخند بین حرف هایش به سبک ادای کلماتش به شیوه ی راه رفتنش ، نشستنش به چشم هاش خیره شو دستهایش را به حافظه ات بسپار گاهی آدم ها انقد سریع میروند که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند …
عشق واسه یه زن وقتیه که از روی ناراحتی با دستای ظریفش رو سینهی مردش میکوبه و مرد آروم بغلش میکنه، دستاشو میبوسه و میگه: نزن گلم دستای خودت درد میگیر
ما فڪر میڪنیـم بدتـریـטּ درد ؛ اَز دستـ ـ ـ ـ دادטּ ڪسیہ ڪہ دوستـش داریم ! اَمّــ ــــا …. حَقیقتـ ـ ـ ـ اینہ ڪہ : اَز دستـ ـ ـ دادטּ خـودمـوטּ ، و اَز یــاد بُردטּ اینڪہ ڪے هستیـم و چقدر اَرزش داریم ؛ گاهے وقتہا خیلے دردنــاڪ تـره …
عاشقانه ترین نگاهم را روی قایقی از باد نشاندم و پارو زنان به سوی تو فرستادم اما، اما افسوس... وقتی به ساحل نگاه تو رسید توچشمانت را بستی و قایقم قرق شد...!!!
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی... گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ... گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات... گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که... گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی...
منو ببخش بخاطرت دوباره چشمام شده خیس یا مثل من اگه کسی به فکر دردای تو نیس خودت میدونی که برام از خودمم مهمتری ببخش که هرشب از توی فکر و خیالم میگذری اگه دلت رو میزنه حرفای پر محبتم دلخور نشو از دست من بذار به پای عادتم صحبت رفتن که میشه بی اعتنایی میکنم ببخش اگه محبتو از تو گدایی میکنم ببخش اگه روی دلم اسم تورو حک میکنم وقتی دلت میگیره من به بودنم شک میکنم ببخش اگه به یاد تو پلکامو رو هم میذارم هرشب تو رویای منی چیکار کنم ؟ دوستت دارم وقتی محبت میکنی غم های قلبم میمیره نمیدونم چرا ولی بیخودی گریم میگیره از سر تقصیرات من تو خیلی ساده میگذری هرجور حساب کنم بازم تو خیلی از من بهتری دلت شکست فدات بشم اما قسم به جون تو خودم با اشکام جوش میدم اون دل مهربونتو
همیشه باید کسی باشد تا بغض*هایت را قبل از لرزیدن چانه*ات بفهمد باید کسی باشد … … که وقتی صدایت لرزید بفهمد که اگر سکوت کردی، بفهمد … کسی باشد که اگر بهانه*گیر شدی بفهمد کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن بفهمد به توجهش احتیاج داری بفهمد که درد داری که زندگی درد دارد که دلگیری بفهمد که دلت برای چیزهای کوچکش تنگ شده است بفهمد که دلت برای قدم زدن زیرِ باران برایِ بوسیدنش برایِ یک آغوشِ گرم تنگ شده است همیشه باید کسی باشد همیشه…
آن لحظه که اشک از چشمانم سرازیر می شود هوس یک کوچه تنها را میکنم. آن لحظه است که دلم میخواهد تنهایی در زیر باران بدون هیچ چتر و سر پناهی قدم بزنم. قدم بزنم تا خیس خیس شوم ، خیس تر از قطره های باران…. خیس تر از آسمان و درختان
این روزها جواب صداقت را با دروغ میدهند ! جواب محبت را با بی محبتی می دهند ! جواب با وفایی را با بی وفایی ! و جواب دوستی را با دشمنی ! چه خوب آرایه “تضاد” را به کار می برند !!!!
وقتی کسی در کنارت هست ، خوب نگاهش کن :
به تمام جزئیاتش
به لبخند بین حرف هایش
به سبک ادای کلماتش
به شیوه ی راه رفتنش ، نشستنش
به چشم هاش خیره شو
دستهایش را به حافظه ات بسپار
گاهی آدم ها انقد سریع میروند که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند …
فـتـے
بــهـــ دَرکـــــ ــــ ـــــ ...
وعــده ے مــا آن روزی بـاشـد
کـِـهــ بـــرا ے گــرمــے دَسـتـانـــــــــــــم ...
بـوســــــــــه هـایــم
وَ آغــــــــــوشَــم
مِــثـــل سَـگــــ !
لـَـه لـَـه بــزنــے ..!
مـפضـפعـ انشـاء : تعطیـلاتـ خـــפנ را چگـــפنہ گــذرانــנیــנ ؟
- بہ نـــاҐ خـــנا
- فــرسنگــ ها נפر از آغـפشــشـ . .
دستـــــ بــﮧ دامن خـــــدا که می شــــوم ؛...
چیزی آهســـــتــﮧ درون من بــﮧ صــــدا می آید
کــﮧ ؛...
نتــــــرس !!! …
از باخــــتن تـ ـ ـا ســـــاختن دوبــ ـ ـــارهــ فاصـــــلـﮧ ای نیستــــ ....!!
❤◄███▓▒░░ ░░▒▓███►
بَعضـے آهَنگها هَستَـלּ ؛
ڪـﮧ گوش میـבے میگـے :
مَـלּ ڪـے زندگیمو واسـﮧ این تَعریف ڪَرבَم ،
ڪـﮧ این اَز روش آهَنگ ساختـﮧ ... !!!؟?؟
◄███▓▒░░ ░░▒▓███►
مـُפـــبتِـــ زیآבے هــَمیشـﮧ آבم هـــآ رآ פֿـــرآبـــ مـے کـُنـــב
گآهـے آבم هآ مـے رَونـــב
نـﮧ بـرآے ایـטּ ڪـﮧ בلیلـے بـرآے مآنـבטּ نـבآرنـב
לּـــﮧ...
بلڪـﮧ آنقــــבر ڪوچـَڪنـב
ڪـﮧפـــجم بآلــــآے مـُפـــبت تو رآ نــــבآرنـב
او ڪـﮧ رفتــــלּـے است بگذآر بــــــرَوב...!
یه وقتایی دلت میخواد
یکی از پشت سر چشماتو بگیره و ازت بپرسه :
اگه گفتی من کی ام ؟
تو هم دستاشو بگیری و بگی:
هر کی هستی فقط بمون…
گاهی عمیقا مایلمـــ ماهــــــے باشم،
ماهـــــــے حافظـــــه اش هشت ثانیه است،
بـــــے هیــــــچ خاطــــــــره ایــــ...
عشق واسه یه زن وقتیه که از روی ناراحتی
با دستای ظریفش رو سینهی مردش میکوبه و
مرد آروم بغلش میکنه،
دستاشو میبوسه و میگه:
نزن گلم دستای خودت درد میگیر
¤•----•¤ ¤•----•¤ ¤•----•¤ ¤•----•¤
تو که رفتی پریشون شد خیالم
همه گفتن که من دیوونه حالم
نمی دونن که این دیوونه در فکر شفا نیست
که هر چی باشه اما بی وفا نیست
¤•----•¤ ¤•----•¤ ¤•----•¤ ¤•----•¤
ما فڪر میڪنیـم بدتـریـטּ درد ؛
اَز دستـ ـ ـ ـ دادטּ ڪسیہ ڪہ دوستـش داریم !
اَمّــ ــــا ….
حَقیقتـ ـ ـ ـ اینہ ڪہ :
اَز دستـ ـ ـ دادטּ خـودمـوטּ ،
و اَز یــاد بُردטּ اینڪہ ڪے هستیـم و چقدر اَرزش داریم ؛
گاهے وقتہا خیلے دردنــاڪ تـره …
چ جالب!!!!!!!
__________________________
انگار کلمه [ر] اضافه است..!
به هرکی گفتم درکـــم کن...
دکـــــم کرد...!!!
عاشقانه ترین نگاهم را
روی قایقی از باد نشاندم
و پارو زنان به سوی تو فرستادم
اما، اما افسوس...
وقتی به ساحل نگاه تو رسید
توچشمانت را بستی و قایقم قرق شد...!!!
¤•----•¤ ¤•----•¤ ¤•----•¤ ¤•----•¤
تو که رفتی پریشون شد خیالم
همه گفتن که من دیوونه حالم
نمی دونن که این دیوونه در فکر شفا نیست
که هر چی باشه اما بی وفا نیست
¤•----•¤ ¤•----•¤ ¤•----•¤ ¤•----•¤
قایقے شکستــﮧ
▐
▐نگـــاهے سَرב ►
▐
▐و چشمــانے تنهـــآ ►
▐
▐حتے ماهے ها همــ نگــراننـב ►
▐
▐نمیـבانــَنـــב کـﮧ
▐
▐چـــرا صیـــاבشــاטּ בیـــر کرבهـ ►
موهـایـش سـفـیـב شـב
ڪـوבڪے ڪـﮧ
یـواشڪـے
دفـتـرפֿـاطـراتـ مـرا פֿـوانـב!!
کاش همه میفهمیدن دل بستن به کلاغی که دل دارد
بهتر از دل بستن
به طاووسیست که تنها زیبایی دارد . .
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان
می مانی...
گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت
می کنی ...
گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات...
گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری
و حال هم که...
گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای
گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه
کنی...
خنـבیـבטּ خوب است
قـﮩـقـﮩـﮧ عـآلـﮯست !
گریســـتـטּ آבمـ رـآ آرـآمـ مـﮯ ڪنـב.=
امـــآ ...
لعنت بر بُغــــــــض ...!!!.....
جــآی פֿـآلـیَـت را بآ فــَرض پــُر کـرבه ام
حــَرآمــَش بـآב !!
آنـکـــــ ﮧ پـُر کــرב جــآے مــَرآ !!!
هــــــــــی
בلَمـ
لبخـــندمـــ را بریـ ــ ــدم
قــاب گــرفتمــــ
بــ ــه صـورتـم آویختــم !
حــالا بـا خیــال راحــت
هــر وقتـــ دلـــــمـــ گـــرفتـــ
” بغـــض ” مـیکنمــــ
حکـَــم رآهـ بُــرو دُختـــــَـــر...
√ تــو عــــــــــــــآشِق شـُـدے..جَنگیــدے
√وَ..حــآلــآ تَنهــآیے...
√سـَــرتــو بِگیـــــــــــر بـــــــــــــآلــآ...
√اونـــــــ اَرزش ِجَنگیـــدَטּ نـَـدآشتـ.
منو ببخش بخاطرت دوباره چشمام شده خیس
یا مثل من اگه کسی به فکر دردای تو نیس
خودت میدونی که برام از خودمم مهمتری
ببخش که هرشب از توی فکر و خیالم میگذری
اگه دلت رو میزنه حرفای پر محبتم
دلخور نشو از دست من بذار به پای عادتم
صحبت رفتن که میشه بی اعتنایی میکنم
ببخش اگه محبتو از تو گدایی میکنم
ببخش اگه روی دلم اسم تورو حک میکنم
وقتی دلت میگیره من به بودنم شک میکنم
ببخش اگه به یاد تو پلکامو رو هم میذارم
هرشب تو رویای منی چیکار کنم ؟ دوستت دارم
وقتی محبت میکنی غم های قلبم میمیره
نمیدونم چرا ولی بیخودی گریم میگیره
از سر تقصیرات من تو خیلی ساده میگذری
هرجور حساب کنم بازم تو خیلی از من بهتری
دلت شکست فدات بشم اما قسم به جون تو
خودم با اشکام جوش میدم اون دل مهربونتو
✘ ✔ ❥ ✘ ✔ ❥ ✘ ✔ ❥ ✘ ✔ ❥
خـــدایـا ، دستهایت را زیر
تنهــــــ♥ـــــاییم ستون کن
✘ ✔ ❥ ✘ ✔ ❥ ✘ ✔ ❥ ✘ ✔ ❥
تـلـخ اســــتـــــــــ !
باور ...
نبودن آنهــا کـه می توانســتــنــد باشــنـد ...
و تـلـخ تـر اســـتــــــــ امروز
باور ...
آنهــا کـه ادعای ماندن دارنــد
رسیده ام به حــس بــرگی که می داند ؛
بـــاد از هر طرف که بیاید ، سرانجامش افـتـــادن است ...!!!
تنهــــایـے یعنے...
یـــادتــ بـاشـﮧ
وَقتـــے دارﮮ میـــــرے بیــــروטּ
دَستــ ڪِــشـِتــ رو هـَمــ بـبــــرے!
چــوטּ ڪَسے نیــستـــ
ڪـﮧ دَستــِـــتـــ رو تـــو دَستـــاشــ بـگیـــــره و هــــا ڪُنـﮧ
حتــــما کــــ ه نبایـــد رفتـــــ
حـتمـــــا کــــ ه نـــباید پـــــیمود...،
حتــــی مــیـ ـشـــود در یکـــ نقـطـــ ه
دریکــــ جایـ معــین بــــ ه انتـــها رســــید....
بــــ ه تهــِ تهــِ زنــــدگـــیــ...
ایـــــــن گونه زندگی کــــــــــــن :
شــــــــــــــــــــاد امــــــــــــا دل ســــــــــوز
مصـــــــــــــمم امــــــــا بی خیــــــــــال
مـــــــهربون امــــــا جــــــــــــــــدی
ســـــــــبـز امــــا بی ریـــــــــــا
عـــاشق امـــا واقــــــــع
آهای روزگار !!
برایم مشخـــص کن
اینبــار کــدام سازت را کوک کــرده ایی تا برایم بزنـــی
می خواهـــم رقصــم را با سازت
هماهنگ کنم ... !!
چشمانــم را دیگـر باز نمی کنم!
دیدن این همه جایِ خالی ِ
"تـــ ـ ـ ــو"
عاقبت مــ ــرا ..
یا می کشــد
یا کــور می کنـــد .
و حدس می زنم شبی مرا جواب میکنی
و قصر کوچک دل مرا خراب میکنی
سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای
ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی
من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم
و تو به نامدیگری مرا خطاب می کنی
چه ساده در ازای یک نگاه پک و ماندنی
هزار مرتبه مرا ز خجلت آب میکنی
به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام
تو کمتر از غریبه ای مرا حساب میکنی
و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت
که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی
َـטּ هـر روز و هـر لحظـﮧ نگرانت مے شوم
ڪـﮧ چـﮧ مے ڪُنے ؟
ڪُجایے ؟
در چـﮧ حالے ؟
پـنـجـره اُتـاقـم را بـاز مے ڪُنم و فـریـاد مے زنـم
تنهـاییـت بـراے مَـטּ
غُصـه هـایـت بـراے مَـטּ
هـمـﮧ بُـغـض ها و اشڪهایـت بـراے مَـטּ
تـღـو فـقـط بـخـنـد
آنقـدر بـلـند تـا مَـטּ هـم بشـنوم
صـداے خـنـده هـایـت را
صـداے هـمـیشـﮧ خـوب بـودنـت را
میترسم...
کسی بوی تنت را بگیرد
نغمه دلت را بشنود
و تو خو بگیری به ماندنش !!!
چه احساس خط خطی و مبهمی ست
این عاشقانه های حسود من...
ِلَــــم زَنگــــٍـ تَفریح میــخو ــــآهَد....
بآوَر کُن خَـــسته شدمـــ....
اَز اینــ کلآس رَقصیدَنـــ به سآز دُنیــــآ...
کنار دریا
عاشق باشی
عاشقتر میشوی
و اگر دیوانه
دیوانهتر
این خاصیت دریاست
به همه چیز
وسعتی از جنون میبخشد .
آنقدر کم توقع شده ام که دیگر نه
آغوشت را میخواهم
نه بوسه ای
نه حتی بودنت را
همین که بیایی واز کنارم رد شوی کافیست
مرا به آرامش میرساند
حتی اصطکاک سایه هایمان...!
دلت که تنگ یک نفر باشد ,
خود خداهم بیاید ...
تا خوش بگذرد و لحظه ای فراموش کنی فایده ندارد...
تو دلت تنگ است!
دلت برای همان یک نفر تنگ است...
تا نیاید
تا نباشد
هیچ چیز درست نمی شود...
تو دلت تنگ است!
פֿوבґ رآ پُشتــ טּِـقـ ـآبــ قـ ـآیـґ مے ڪُنَـґ
O°o تـ ـآ ڪَسے...
O°o چِشـґ هآے پُفــ ڪَرבه اَґ رآ نَبینَـב
O°o غَـґ پِنهآטּ בر صِـבایَـґ رآ نَشنَوב
O°o وَ פس نَڪُنَـב مُـ ـرבه ام
بعضیا تو زندگیت نقش دیوارو بازی میکنن
نه دوست داری خرابشون کنی ؛ نه میتونی بهشون تکیه بدی … !!!
برای ترک ، دارو نیاز نیست
!
گاهی سنگینی حرفی
تلخی نگاهی
خوب ترکت می دهد
همیشه باید کسی باشد
تا بغض*هایت را قبل از لرزیدن چانه*ات بفهمد
باید کسی باشد … …
که وقتی صدایت لرزید بفهمد
که اگر سکوت کردی، بفهمد …
کسی باشد که اگر بهانه*گیر شدی بفهمد
کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن بفهمد
به توجهش احتیاج داری
بفهمد که درد داری که زندگی درد دارد که دلگیری
بفهمد که دلت برای چیزهای کوچکش تنگ شده است
بفهمد که دلت برای قدم زدن زیرِ باران
برایِ بوسیدنش برایِ یک آغوشِ گرم تنگ شده است
همیشه باید کسی باشد همیشه…
دستـــــ بــﮧ دامن خـــــدا که می شــــوم ؛...
چیزی آهســـــتــﮧ درون من بــﮧ صــــدا می آید
کــﮧ ؛...
نتــــــرس !!! …
از باخــــتن تـ ـ ـا ســـــاختن دوبــ ـ ـــارهــ فاصـــــلـﮧ ای نیستــــ ....!!
روی دیوار
روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو
چشــــم می کشم و دهانی که بخندد
به این همه تنهایی و انتـــظار ...
این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ
و تکه ذغالی که خطــــ می کشد
نیامدنتـــــــــ را
آن لحظه که اشک از چشمانم سرازیر می شود هوس یک کوچه تنها را میکنم.
آن لحظه است که دلم میخواهد تنهایی در زیر باران بدون هیچ چتر و سر پناهی قدم بزنم.
قدم بزنم تا خیس خیس شوم ، خیس تر از قطره های باران…. خیس تر از آسمان و درختان
دلگیـرمـ از ایــטּ قابهـآے مضحـڪــ بــے روح
لبخندهـآے פֿـشڪــ
احوال پـُرسـے هـاے معمـولــے
چشــماטּ مــטּ
ٺـصـویـرے از جـنس نـگـ ـآه او را مے פֿـواهـد
مـــرا ببخش که هنوز هم دوستتـــــ دارم
تـــو دل بریدی و رفتی و باز دوستتـــ دارم
مـــرا ببخش که به اجبار گفتمت خداحافظ
تـــو شــــاد رفتی و مـــــن دوستتــــ دارم
خیانتــــ انتهای نامـــردیستــــ میدانـــــــم
تـــو کـــــردی و مـــــن باز دوستتــــــ دارم
خــــدا یــــگانه رفیـــــق نارفیــق من است
تــو نارفیق بودی و باز دوستتــــ دارم
این روزها جواب صداقت را با دروغ میدهند !
جواب محبت را با بی محبتی می دهند !
جواب با وفایی را با بی وفایی !
و جواب دوستی را با دشمنی !
چه خوب آرایه “تضاد” را به کار می برند !!!!
در خاطری که ” تویـــی ” ......
دیگران فراموشند ..
بگذار در گوشت بگویم ...
” میـــخواهــمــــــــت ” !
این خلاصه ی تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست …!!
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺭﻭﻍﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨــــﺪ:
ﺩﺭﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻪ ﺷﻮﯾﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ!!!!!!!!!!
ﺩﺭﺳـﺖ ﺍﯾﻦﺍﺳﺖ:
ﺯﻧﺪﮔــــﯽ، ﺁﻧﻘــــﺪﺭ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ
ﮐــــــﻪﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻧﻮ،
ﺩﺭﺩ ﮐﻬﻨﻪﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽﺷﻮد.........!!!!!!!!!!!!!!!!