دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن
دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن

نیمکت های دنیا را بد چیده اند....






اگر تو روی نیمکتی


این سوی دنیا


تنها نشسته ای


و همه ی آنچه نداری کسی ست


آن سوی دنیا؛


روی نیمکتی دیگر


کسی نشسته است


که همه ی آنچه ندارد


تویی


نیمکت های دنیا را بد چیده اند....


           


باران










احساس می کنم ،،

باران بی جهت می بارد ..

آدم ها ،،

برای ابرهای باران زا چترهای آماده دارند ..

و جایی دیگر ،،

خودشان باران می شوند ،،

و کسانی شبیه آنها زیر چترهایشان خشک می مانند ،،

و باران همچنان می بارد ..

یکی خیس افکارش میشود ،،

و دیگری خیس احساسش ..

و دراین بین چه کسی خیس باران میشود .. ؟

نمیدانم .. !!

خوش بحال آن گیاه که آبستن باران شد ،،

و گل رویید ... ... !!