دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
دستمال کاغذی به اشک گفت: قطره قطرهات طلاست یک کم از طلای خود حراج میکنی؟ عاشقم.. با من ازدواج میکنی؟
اشک گفت: ازدواج اشک و دستمال کاغذی!؟ تو چقدر سادهای خوش خیال کاغذی! توی ازدواج ما، تو مچاله میشوی چرک میشوی و تکهای زباله میشوی پس برو و بیخیال باش عاشقی کجاست؟ تو فقط دستمال باش!
دستمال کاغذی، دلش شکست گوشهای کنار جعبهاش نشست گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد در تن سفید و نازکش دوید خون درد
آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد مثل تکهای زباله شد او ولی شبیه دیگران نشد چرک و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگرچه توی سطل آشغال پاک بود و عاشق و زلال او با تمام دستمالهای کاغذی فرق داشت چون که در میان قلب خود دانههای اشک کاشت.
عمو مهربان
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1392 ساعت 08:05 ب.ظ
سلام انگار این دو تا قلب زنده هستند خیلی جالبه درمورد عکس سمت راست وبم عکس دوسالگی خودم و مرحوم مادرم هست عمو در اغوش مادر قبلا بزرگشم در همین قسمت دانلود وطن بود که هنوز نظراتش هست شاید دوباره انداختم ممنون اینجا وب خودتونه خیلی خوشحال میشم می ایید ممنون
سلام عمو مهربون بله درسته چه عکِس جالبیه الان میبینم حق داشتین بابتِ پستِ بالاو پایینش
کافه را دیده ایـــ!!!. کافه های بین راه را میگویمـــ... بویـــــــ نم وجب به وجبش را گرفته صندلی های تک نفره چای جوشیده کافی چی سرد و بی روح و بی رمق روے بے انتـ ـها تـ ـریـ ـن جادها ایـ ـن دنیا در فضای معلق بدون هیچ پناهگاهی درست مثل دلم منـــــ همیشه تنها و نم کشیده از اشکهای که روزگار برایم رقم زده درد دارد زندگیــــــ
♥ اولین کسی که عاشقش میشی دلتو میشکونه و میره . دومین کسی رو که میای دوست داشته باشی و از تجربه قبلی استفاده کنی دلتو بدتر میشکنه و میزاره میره . بعدش دیگه هیچ چیز واست مهم نیست و از این به بعد میشی اون آدمی که هیچ وقت نبودی دیگه دوست دارم واست رنگی نداره .. و اگه یه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشو میشکونی که انتقام خودتو ازش بگیری و اون میره با یکی دیگه …… اینطوریه که دل همه آدما میشکنه
میتونم یکم بیشتر باهاتون اشنا شم؟ اهل کجایید چندسالتونه اسمتون واقعا شادی هستش و اینکه من درس حدس زدم اینکه کسیرو دوس داشتید و اون رهاتون کرده؟ اینارو از این جهت پرسیدم برا اینکه با شما اشنا شم بیشتر اگر دوس ندارید جواب ندید
این روزهاجای توراباعروسکی پرمیکنم
همانندتومرادوست ندارد احساس ندارد
اماهرچه هست دلشکستن بلدنیست...
دستمال کاغذی به اشک گفت:
قطره قطرهات طلاست
یک کم از طلای خود حراج میکنی؟
عاشقم.. با من ازدواج میکنی؟
اشک گفت: ازدواج اشک و دستمال کاغذی!؟
تو چقدر سادهای خوش خیال کاغذی!
توی ازدواج ما، تو مچاله میشوی
چرک میشوی و تکهای زباله میشوی
پس برو و بیخیال باش
عاشقی کجاست؟ تو فقط دستمال باش!
دستمال کاغذی، دلش شکست
گوشهای کنار جعبهاش نشست
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید خون درد
آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکهای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگرچه توی سطل آشغال
پاک بود و عاشق و زلال
او با تمام دستمالهای کاغذی فرق داشت
چون که در میان قلب خود دانههای اشک کاشت.
سلام انگار این دو تا قلب زنده هستند خیلی جالبه
درمورد عکس سمت راست وبم عکس دوسالگی خودم و مرحوم مادرم هست
عمو در اغوش مادر
قبلا بزرگشم در همین قسمت دانلود وطن بود که هنوز نظراتش هست
شاید دوباره انداختم ممنون اینجا وب خودتونه خیلی خوشحال میشم می ایید ممنون
سلام عمو مهربون
بله درسته
چه عکِس جالبیه
الان میبینم حق داشتین بابتِ پستِ بالاو پایینش
ایرج طهماسب هیچوقت اجازه نداده از پشت صحنه کلاه قرمزی فیلم برداری بشه
میدونید چرا؟
گفته نمیخوام رویای بچه ها خراب بشه.....
.
.
.
"کاش رویای هیچکس خراب نمیشد "
سلام ابجی خوبی/روبه راهی؟؟
سلام
ممنونم خوبم به خوبیت
تو چطوری؟
کافه را دیده ایـــ!!!.
کافه های بین راه را میگویمـــ...
بویـــــــ نم وجب به وجبش را گرفته
صندلی های تک نفره
چای جوشیده
کافی چی سرد و بی روح و بی رمق
روے بے انتـ ـها تـ ـریـ ـن جادها ایـ ـن دنیا
در فضای معلق بدون هیچ پناهگاهی
درست مثل دلم منـــــ
همیشه تنها و نم کشیده از اشکهای
که روزگار برایم رقم زده
درد دارد زندگیــــــ
می شود در همین لحظه
از راه برسی و
جوری مرا در آغوش بگیری
که حتی عقربه ها هم
جرات نکنند
از این لحظه عبور کنند؟؟؟
و من به اندازه ی تمام روزهای
کم بودنت
تو را ببویم و
... در این زمان متوقف
سالها در آغوشت زندگی کنم
بی ترس فردا ها...
جز آن شب بارانی ...
سالهاست کنار همیم ...
یادت هست ؟
گاهی زندگی را از چهارچوب نگاه تو می دیدم ،!
چه زیبا بود دنیای پیش چشمانت ...
روزگارانی داشتیم ،
زیبا ، شیرین و گاهی هم تلخ !
حسرت هیچ کدام را نمی خورم ،
جز آن شب بارانی
که حسابش از کل زندگیمان جداست ...
تا امروز از تو نوشتم .
امشب از عشقت انصراف میدهم !
سخت است دوست داشتن تو
خسته ام !!!
می خواهم کمی استراحت کنم
شاید فردا دوباره عاشقت شدم .
]
حـــالـــمــو نــپــرس،
هـمیشـه مـیـگـم خـوبـم،
امـــــــــــــــــــــا..............
حـالـم اصـلـن خــوب نـیـسـت
حـالـمـو از نوشته هام بــفــهـــم..............
مـیـخـنـدم مـیـخـنـدونـم
امـــــــا
یـه کـوه اتـیـش تـو وجـودمـه
♥ اولین کسی که عاشقش میشی دلتو میشکونه و میره .
دومین کسی رو که میای دوست داشته باشی
و از تجربه قبلی استفاده کنی دلتو بدتر میشکنه و میزاره میره .
بعدش دیگه هیچ چیز واست مهم نیست و از این به بعد میشی
اون آدمی که هیچ وقت نبودی
دیگه دوست دارم واست رنگی نداره ..
و اگه یه آدم خوب باهات دوست بشه
تو دلشو میشکونی که انتقام خودتو ازش بگیری
و اون میره با یکی دیگه ……
اینطوریه که دل همه آدما میشکنه
دیگر نمیدانم که را باید صدا زد
این قلب را تا کی به طوفان بلا زد
من باغبان فصلهای انتظارم
تو خوب میدانی من اینجا بی قرارم
ای کاش قانون وفاتنهااین بودیارفاقت ممنوع یاجدایی هرگز!!!..
کــدام عاشق تر بودیم ؟
من که بخاطر عشق دنیایم جهنم شــد …
یا آدم که بهشتش دنـیا شد …...
پس ببخشید که فضولی کردم
شرمنده
این چه حرفیه ندیدم نظرتو
میتونم یکم بیشتر باهاتون اشنا شم؟
اهل کجایید
چندسالتونه
اسمتون واقعا شادی هستش
و اینکه من درس حدس زدم اینکه کسیرو دوس داشتید و اون رهاتون کرده؟
اینارو از این جهت پرسیدم برا اینکه با شما اشنا شم بیشتر
اگر دوس ندارید جواب ندید
الان میام
بازم شرمندم کردی
کامنت های خیلی سنگینی میذاری
از وبت از کامنت هات معلومه چه خبره از درونت
خواهش میشه
مرسی از توجهت دوستِ عزیز
انشاء
معلم از دانش آموزان خواست که انشاء درباره یک مسابقه فوتبال بنویسند. همه مشغول نوشتن شدند جز یک نفر، معلم از او پرسید: تو چرا نمی نویسی؟
دانش آموز جواب داد:نوشته ام!
معلم دفتر او را گرفت و نگاه کرد. نوشته بود: به علت بارندگی فوتبال برگزار نخواهد شد!.
آخـــــــــــــــــــــی
بعضی از آدمها پر از مفهوم هستند
پر از حس های خوبند
پر از حرفهای نگفته اند
چه هستند، هستند
و چه نیستند، هستند
یادشان
خاطرشان
حس های خوبشان
آدمها
بعضی هایشان
سکوتشان هم پر از حرف هست
پر از مرهم به هر زخم است ....
باز هم معذرت میخوام اگر از از دست من رنجیدی
مرسی علی آقا
نظراتت خیلی قشنگن به دل میشینن
گاه گاهی دلم می گیرد
با خودم می گویم:
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
به دیاری که پر از دیوار است؟
به امینی که امانت خوار است؟
یا به افسانه دوست؟
گریه ام می گیرد!
شادی جان. نظرات را جدی نگیر باما هم قهر نکن اینها فقط مطالب روی کاغذن.ایام به کامت موفق باشی.
همینکارو میکنم حتمآ
شما نگران نباش
چه نظر شاد چه غمگین دلنشینن همشون
ممنونم که وقت میذاری دوستِ من
آدمی برای لذت بردن از زندگی به آرامش نیاز دارد
و برای چگونه زندگی کردن به دانش!
عشق، به یک امپراتوری شبیه است
اگر اندیشه ای که بر مبنای آن به وجود آمده از میان برود
خود عشق نیز از میان خواهد رفت.
قلب من سکونتگاه کسانی است
که از اعماق وجودم دوستشان دارم
حتی در فاصله ها
یک نفر همره باد
آن یکی همسفر شعر و شمیم
یک نفر خسته از این دغدغه ها
آن یکی منتظر بوی نسیم
همه هستیم در این شهر شلوغ
این کفایت که همه یاد همیم!
خمیده پشت از آن دارند پیران جهان دیده
که اندر خاک می جویند ایام جوانی را . . .
تجربیات یک انسان شکست خورده با ارزش تر از
موفقیت های یک انسان بی تجربست.
برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در انتهای کمال
بنگر که چگونه می افتی, چون برگی زرد یا سیبی سرخ.
مردان بزرگ اراده دارند
و مردان کوچک آرزو!
زندگی عمل کردن است
این شکر نیست که چای را شیرین می کند
بلکه حرکت قاشق چای خوری باعث شیرینی می شود
نصف اشباهاتمان ناشی از این است که
وقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیم
و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم
خاطره یعنی یک سکوت غیر منتظره میان خنده هایی بلند!
مادر دوستت دارم وتا ابد به تو محتاجم
تا ابد دوستت دارم وبه تو محتاجم
و همین لحظه این قدر اشک برای ریختن دارم که موهایت تر شود
خودم را از تو دور کرده ام ، با این وجود توجه وعشق تو هنوز در دلم برپاست
تو مامن و سرپناه من هستی
که مرا از گزندها و آسیب ها حفظ می کنی
من از دیوارها می گذرم و پرواز می کنم
و تمام کارهایی را که باید ، انجام می دهم تا در پناه تو باشم
شاید من یاغی وسرکش باشم
اما می دانم حتی زمینی که بر روی آن ایستاده ام از عشق تو سرشار است
من منتظر لبخند درخشان و پر غرور تو هستم ، مادر
لبخندی که هر گره ای را باز می کند
برای تمام لحظاتی که به خاطر من رنج کشیده ای متاسفم
اما بعد از طوفان های کوچک
این آرامش است که پا برجا خواهد ماند.
مادرم روزت مبارک …..
مرسی خیلی زیبا بود
می دونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟
چون لبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی .
اما اشک رو فقط برای کسی می ریزی که نمی خوای از دستش بدی
سختـــهـ
به جایــے برســے
ڪـه בیگهـ
نــــه هــیچ اפمــَבלּــــے آرومــت کــُלּــــه
نــــه هیچ رفتــלּــــے نـــابــפבت.....
آدمی ساخته افکار خویش است ،
فردا همان خواهد شد که...
امروز به آن می اندیشد ...
بیا لبخند بزنیم ...
بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا ...!!
مثل ساحل آرام باش ،
تا مثل دریا بی قرارت باشند ...
زندگی کتابی است پر ماجرا ،
هیچگاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز . . .
اگر یک روز هیچ مشکلی سر راهم نبود ،
میفهمم که راه را اشتباه رفته ام . . .
دوست داشتن ...
بهترین شکل مالکیت !!
و مالکیت ...
بدترین شکل دوست داشتن است . . .
زیباترین حکمت دوستی ،
به یاد هم بودن است ،
نه در کنار هم بودن ...
باد می وزد …
میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی
تصمیم با تو است . . .
دیوارها هم عاشق می شوند ،
یادگاری ننویسید ...
اگر قصد برگشتن ندارید .
جهنـــــمـی بـپـــا میــــکنــد ، دلــــــــم . ..
وقـــــتـی ،
شـــــــعری بیــــــاید و ...
تــــو ...!!
میــــــان آن نبــــاشــــی ...
واژه ها را ..
به تازیانه می گیرم !
اگر در ذهنم ..
جز به یاد تــــــــــــو جاری شود !!
تسبیح نیستم اما
نفسم را به شماره انداخته است
شوق دستهای تو…
مـــ♥ـــاه مـــــن،
نــــمازآیـــات میـــ خوانم،
وقـــتی گـرفــته ای...!
ســر میــز شــام یـــادتــــــ که میــفتم
بـغــض میـکنم
اشکــــــ در چشـمـــانــم حــلـقه میــزند
و همـه با تعجـبـــــ نــگاهــم میـکنند
لبــخـنــدی میـزنم و میـگویم :
چـــقـــدر داغ بــــود !
محکم باش
وقتی خیلی نرم شوی؛
همه خمت میکنند
حتی کسی که انتظار نداری....
زنـבگے اِنـگـار تـَمـامـ صـَبـرَش رـا
بہ مـَטּ بـَפֿـشـیـבه اَست . . .
ـہـرچہ مــَטּ صـَبورے مےڪنمـ
او بیـشـتَر ـہـولـ مےزَنـَـב