دِل مَــــــــن!!
کـــولِـــه بــآر قــول ها و دوســتـــت دارم های دروغــینـــت را،
یِـــک جا،
هَـــمین نَـــــزدیکـــی بَـــر زَمیــن بُــگذار؛
دیگـــر نه مَــن تحــمل ایــن درد را دارم
و
نَــه تَــن نا تَــوانَـــت تَــــحَـمُل ایــــــن سنــگینـــی
لینک شدید لطفا منو با اسم وبم لینک کنید
ممنونم
به روی چشم
نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند،که هر رهگذری را شبیه تو میبینم!!!نمیدانم غریبه ها "تو" شده اندیا تو "غریبه"
بچهها هرگز مادرشان را زشت نمیدانند
سگها اصلا به صاحبان فقیرشان پارس نمیکنند.
اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشان نمیآید.
اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید، آنها را زیبا هم
خواهید یافت
زیرا “حس زیبا دیدن” همان عشق است
لــبخــند بــزن!
بــدون انتــظار پاســخی از دنــیا ،
بــدان روزی دنــیا انقــدر شــرمنــده مــی شود
کــه بــه جــای پاســخ لبخــند ،
با تمــام ســازهــایت مــی رقــصــد …
"مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است
آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد
هرچه باداباد...!!!"
ما که وزنی نداریم پس چرا به دل دیگران سنگینی میکنیم؟!؟
گاهی بی هیچ بهانه ای کسی را دوست داری...وگاهی باهزار دلیل نمیشود یکی را دوست داشت
عشق غیر از تاولی پر درد نیست ،
هرکس این تاول ندارد مرد نیست ، آمدم تا
عشق را معنا کنم ، بلکه جای خویش را پیدا کنم ،
آمدم دیدم که جای لاف نیست ،
عشق غیر از عین و شین و قاف نیست
توی جاده ای که انتهاش معلوم نیست
پیاده یا سواره بودن فرقی نمیکنه
اما اگر همراهی باشه که تنهات نذاره
بی انتها بودن جاده آرزوت میشه...\\\\
همــــیشـه دقــیقآ وقـــــتی پـُر از حـــرفی
وقتـــی بغــــض میکـــُنی
وقتـــی دآغونــــی
وقــــتی دلــِت شکــــستـ ه
دقیقــــا همیـــن وقـــــتآ
انقــــدر حـ ـرف دآری کـــ ه فقــط میتونــی بگـی :
"بیخـــیآل".......
نگذار روزی برسد...
نــامــت را...
خــاطـراتــت را...
...
بــو سـه هـایــت را...
و لـمـس ِحـس ِ بــودنـت را...
هـمـه ُهـمه را ، بــه دسـت سـرد بــاد بسپارم!
بگویم....
دیگه نیستم!!!
عادت میکنم به داشتن چیزی و بعد به نداشتنش ،
به بودن کسی و سپس نبودنش ،
تنها عادت میکنم ... اما فراموش .... نه !
وقـتــے میـگــے בیـگـﮧ بـراے هَـمیـشـﮧ فَـرامـوشش ڪـرבمـ
و هیـچ احـتیـاجــے بـهش نَـבارمـ
و تَـمامـ بَـב و بیـراه هـاے בنـیـا رو
نـصـیـبش میـکُـنــے בقـیـقـا هَـمـوטּ زمـانیـﮧ
ڪﮧ بیـشـتـر از هَـمیـشـﮧ בلـت بَـراش تَـنگ شُـבه
دفتر عشـــق که بسته شـد
دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــدم
خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
اونیکه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
بد جوری تو کارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
برای فاتحه بهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
بـه نـام تـو سنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
غــرور لعنتی میگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
بازی عشـــــقو بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
از تــــو گــــله نمیکنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
از دســـت قــــلبم شاکیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
چــــــــراغ ره تـاریکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم
دوسـت ندارم چشمای مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
بزن تیر خـــــــــــــــــلاص رو
ازاون که عاشقـــت بود
بشنواین التماسرو
آدم وقتی یه حس تکرارنشدنی رو با یکی تجربه میکنه ،
دیگه اون حس رو با هیچکس دیگه ای نمیتونه تجربه کنه !
بعضی حس های خاص و ناب هستند … مثل بعضی آدم ها !
همه ی حواسم را جمع میکنم تا خیالت را کم کنم
اما تمام یادت در”من” ضرب میشود و “من” تقسیم میشوم در “تو” …
می بینی ؟ عجب دنیای بی حساب و کتابی ست ؟
حرفهای زیادی داری
سکوت علامت چیست
نمیدانم علامت رضایت است یا همان جواب ابلهان خاموشی است
معنی جدیدی به سکوت داده ای
سکوتت را میفهمم
یعنی انتظار...
خیلی حس قشنگیه وقتی یه دوست فاب داشته باشی
که همیشه حواسش بهت باشه ،
به یادت باشه ، نگرانت بشه و دوست داشته باشه …
عشق مثل جنگ میمونه
شروع کردنش خیلی آسونه
اما پایان دادنش سخته
عشق مثل دریا هرگز متوقف نمیشه.
عشق مثل یه آدم کور اطمینان میکنه.
عشق مثل ستاره میدرخشه.
عشق مثل خورشید گرم میکنه.
عشق مثل گل ها لطیفه.
و
عشق درست مثل تو زیباست
عشق، تصمیم قشنگی ست، بیا عاشق شو
نه اگر قلب تو سنگی ست، بیا عاشق شو
آسمان زیر پروبال نگاهت آبی ست
شوق پرواز تو رنگی ست، بیا عاشق شو
ناگهان حادثه ی عشق، خطر کن، بشتاب خوب من
این چه درنگی ست، بیا عاشق شو
با دل موش، محال است که عاشق گردی
عشق، تصمیم پلنگی ست، بیا عاشق شو
تیز هوشان جهان، برسر کار عشقند
عشق، رندی است، زرنگی ست،بیا عاشق شو
کاش در محضر دل بودی و میدیدی
تو بر سر عشق چه جنگی ست! بیا عاشق شو
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
صورت آینه زنگی ست، بیا عاشق شو
می رسی با قدم عشق به منزل، آری… عشق
رهوار خدنگی ست، بیا عاشق شو
باز گفتی تو که فردا!!! به خدا فردا نیست زندگی
فرصت تنگی ست، بیا عاشق شو
کار خیر است، تأمل به خدا جایز نیست!
عشق، تصمیم قشنگی ست، بیا عاشق شو
وقتی دلم می گیره ، دنیاموغم می گیره
انگاری حس بودن ، تو لحظه هام می میره
وقتی دلم می گیره ، می خوام پیش تو باشم
نمی تونم ۱لحظه ، دوست نداشته باشم
دیر زمانی ست که دیگر عاشق نیستم
و بارش قطرات عشق را بر گونه هایم لمس نمی کنم.
دیر زمانی ست که خود را زیر چتر بی احساسی پنهان کرده ام...
نیمـهی ِ پیـدای ِ مـاه،
در پس ابـر ِ سیــه، پنهـان..
نـور ِ کوکب، چیـره بر دلشـورههای ِ نور ِ ماه..
| سهیل |
< ادامه ی این شعر، قابل انتشار نیست ! >
چـــــــــــــــــــــــــــرا؟؟؟
قــُــربــــان ِ قـدمت، سهواً راه را به بیراهه درنورد، در کوره راه که قدم نهی، درختی بلند را به چشم توانی دید، به استقبالت آمده، از سوی من، اگر راستای سایه اش را به چشم
دنبال کنی، مرا خواهی دید، در قامت واژگانی عریان، از زبان غم، خسته از فرسایش روزگار، کاش دوباره مسیرت را سهواً گم کنی و بـه بــَــزم ِ مـن بیــایی، چرا که تو همیشه
دعوتی..
"تنها، چند نـُت، بـه پـایــان ِ آواز ِ جیـرجیــرکهـا بـاقـیست"
"سهیل"
به تنهایی کی خندیدم و شدم تنها...نمیدونم!
دلــ ـ ـم هیچ نمـــیخواهد
نــه دروغ هــ ـ ـای قشـــ ــ ـــ ـــ ــ ــنگ
نــ ــ ـ ـه ســـ ــ ـ ـکوت تلـ ـ ـ ـخ شــ ــ ــ ــ ــاعـ ـ ــرانه
نـــــــه ادعـ ـ ـاهـ ـ ــ ـای بـ ـ ــ ـزرگ نــ ـ ــه بـ ــ زرگی های پُــــ ـ ـ ـــر ادعا
دلـ ـ ـم یـ ـ ـک فنـــجان قهــ ـــ ــ ــ ــــوه ی داغ میخواهــ ــ ـــد
و یــ ـ ـک دوسـ ـت کـــه بشـ ـود بـ ـا او حـ ـرف زد ![گل]
آدم چیست ؟!
آه و دم ...
آه از دمی که
این همه ساعت طول میکشد !
"شمس لنگرودی"
ممنون دوست گلم
خواهش میشه
دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
نه التـــمـاس هـــایم را
و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…
گاه به
خود می گویم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید ؟
آن زمان
که خبر مرگ مرا از کسی می شنوی
روی تو را
کاشکی می دیدم
شانه بالا
زدنت را بی قید و تکان دادن دستت که مهم نیست زیاد
و تکان
دادن سر را که عجب عاقبت مرد
افسوس .
کاشکی می دیم
من به خود
می گویم چه کسی باور کرد
جنگل جان
مرا آتش عشق تو خاکستر کرد
شاید "درد" را از هر طرف بخوانی درد داشته باشد
اما
"درمان" که نباشی "نامرد" می شوی . . ..
عشق خودخواهی داره و انحصار
ولی دوست داشتن ایثار ایثار
تنهـــایی راه رفتــن !!! اصلاً سخـت نیســـت...
ولـی !!!
وقتــی همـهـ راهـو باهـــمـ رفتیـــــمـ...
تنهـــایی بــرگشتــن خیلـــی سختـــهـ .
دل جان رابه ره دوست فدا باید کرد: به هوای دل او ترک هوا باید کرد:
یا نباید زجهان لاف زد از دلبر و عشق : یا که خود را به ره دوست فدا باید کر
:)
نگران نباش خودم عضوت کردم فقط باید صبرکنی تعداد 10نفربشه تاکلاساشروع بشه
مرسی عزیزکم
دیروز
ما زندگی را
به بازی گرفتیم
امروز ،او
ما را ...
فردا؟
قابلی نداشت
میخوای عضوبشی؟؟
قربونت
آره عزیزم عضو شدم اگه این سرعت نت اجازه داده باشه
خوبی بادبادک اینه که
میدونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده
ولی بازم تو آسمون میرقصه و میخنده ...
کاش می توانستم تمام دلتنگیهایم را بر کوله بار خدا میریختم تا با تنهائیش به کول بکشد
بدون هیچ خمی بر ابرو
اما افسوس که داده را پس نمیگیرد
کاش می توانستم تمام دلتنگیهایم را بر کوله بار خدا میریختم تا با تنهائیش به کول بکشد
بدون هیچ خمی بر ابرو
اما افسوس که داده را پس نمیگیرد
مَـــن
جــُـز مــُـرور رنگــ ِ چشــــمــ ـــانت ...
و
خـَـط کشـــیــدن زیــر ِ دلتنگـــــــی هــایَمـ ..
هــیــچ دَرســـی نـَـدارمـــــ ....
با چه چیزی آزمایشم می کنی ؟
به داشته هایم یا به داده هایت ؟
به نداشته هایم یا به نداده هایت ؟
به دلم یا به عقلم ؟
به ایمانم یا به ...
نه خدای بزرگم هرچه می خواهی آزمایشم کن
جز
"ادعایم" جز " آبرویم"
نشکن مرا در مقابل خودم .
خوشبختی فاصله این بدبختی تا بدبختی دیگر است
سلام دوست خوبم بامطلبی جدید به روزم
یه مدرسه ستاره شناسی زدم حتمابیاوعضوشو
مرسی
منتظرتما
سلام عزیزم
اومدم
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮ
ﯾﻪ ﺗﺴﮑﯿﻨﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺁﺷﻔﺘﮕﯿﻤﻪ
ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺗﻮ ﺣﺲ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ
ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﻪ
شنیده بود که لذتی در گذشت هست...
از من گذشت و رفت
لعنت به این واژه ها
که مثل هم خوانده می شوند...
به دنبال کسی نباش که بتونی با اون زندگی کنی.
به دنبال کسی باش که نتونی بدون اون زندگی کنی
دل بس ست بی تابی مکن
بیم های خود را جاری مکن
خزان شده جان بی قرار است
جان جانان کجای یادت گران است
گر کار تو نیک است، به تدبیر تو نیست
ور نیز بد است، هم ز تقصیر تو نیست
تسلیم و رضاپیشه کن و شاد بزی
چون نیک و بد جهان، به تقدیر تو نیست
باید باور کنیم
تنهایی
تلخترین بلای بودن نیست
چیزهای بدتری هم هست
روزهای خستهای
که در خلوت خانه پیر میشوی …
و سالهایی
که ثانیه به ثانیه از سر گذشته است.
تازه
تازه پی میبریم
که تنهایی
تلخترین بلای بودن نیست
چیزهای بدتری هم هست
دیر آمدن!
دیر آمدن!