وسعت زندگی هرکس به اندازه ی وسعت اندیشه ی اوست
سر تا پای خودم را که خلاصه میکنم، میشوم قد یک کف دست خاک
که ممکن بود یک تکه آجر باشد توی دیوار یک خانه
یا یک قلوه سنگ روی شانه یک کوه
یا مشتی سنگریزه، تهته اقیانوس؛
یا حتی خاک یک گلدان باشد؛ خاک همین گلدان پشت پنجره
یک کف دست خاک ممکن است هیچ وقت
هیچ اسمی نداشته باشد و تا همیشه، خاک باقی بماند، فقط خاک
اما حالا یک کف دست خاک وجود دارد که خدا به او اجازه داده نفس بکشد
ببیند، بشنود، بفهمد، جان داشته باشد.
سلام
بسیار زیبا بود مخصوصا یا حسین عالی بود
سلام رستم خان
ممنونم از حضورگرم ونظر دلگرم کنندت دوست عزیز
دیــدن عــکســت تــمـــام سـهــم مـــــن است...
از تـــــو . . .
آن را هــــم جــیــره بنــدی کـــرده ام...
تـــا مــبــادا...تـــوقــعــش زیــــاد شـــود!!
دل اســــت دیـگـر...
مـمــکــن اســـت فـــردا "خـــودت"را از مـــن بــخـواهـــد !!
امتحان کن که بسی گنج مرادت بدهند… تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد
دعا کنید خوابم از اینی که هست کمتر بشه و تنم چند سالی تاب بیاره…
لایک بسیار زیبا بود عسیسم
ممنونم لیالی جون
و ماه
دهانِ زنی زیباست
که در چهارده شب
حرفش را کامل می کند
هوا
که پیرهن پوشیده
هوا
که میز صبحانه را می چیند
هوا
که گوش می دهد به شعرهام
هوا
که لب بر لبم می گذارد
هوا
که داغم می کند
هوا
که هوایی ام کرده
هوا
که حواسش نبود، این شعر است
و از پنجره بیرون رفت .
نه در رفتن حرکت بود
نه درماندن سکونی.
شاخه ها را از ریشه جدایی نبود
و باد سخن چین
با برگ ها رازی چنان نگفت
که بشاید.
دوشیزه عشق من
مادری بیگانه
است
و ستاره پر شتاب
در گذرگاهی مایوس
بر مداری جاودانه می گردد
خیالت
هوایی ست که هر شــــب
به سرم می افتد!
وابستگی منُ خیابان
در نبودنت
دیدنیست ...
چه عشق بازی ها که نمی کنیم!
مثل باران
بوسه های خیس خود را
بر لب شفاف و صاف شیشه جاری می کنم.
مثـــــــل عـــــصا باشــــــــــ ... !
هــــزار بار زمینــــــ بخور اما اجازهــــ ندهــــ اونیـــ کهــــ بهتـــ تکیه کردهــ ... !
حـــــــــتی یــهـــ بــــارمــــ زمــــینـــــ
بخورهـــــ ... !
عشق یعنی ... - ✿ آرزوی خیلی ها بودم اما .... قربانی قدرنشناسی یک نفر شدم.
عشق یعنی ... - ✿ آرزوی خیلی ها بودم اما .... قربانی قدرنشناسی یک نفر شدم.
عشق یعنی ... - ✿ آرزوی خیلی ها بودم اما .... قربانی قدرنشناسی یک نفر شدم.
عشق یعنی ... - ✿ آرزوی خیلی ها بودم اما .... قربانی قدرنشناسی یک نفر شدم.
عشق یعنی ... - ✿ آرزوی خیلی ها بودم اما .... قربانی قدرنشناسی یک نفر شدم.
سلام وبلاگ قشنگی داری عزیزم خوشحال میشم ب منم سر بزنی
سلام ویدا جان
ممنونم عزیزم
با کمال میل
خدا نکنه شادی جونم!
جیگرتو
وقتی زندگی شروع شد روح اولیه انسان دو نیم شد ...........
و اینگونه بود که انسان همواره دنبال نیمه ی گم شده خودش میگرده
مرسی عزیزم دیگه شرمندم نکن!!!
قربونت برم سوسک سیاه دوست داشتنی
ما اینیم دیگه...!
شما جفتتون عزیز دلِ شادیین
سلام شادی عزیزم
چطوری عزیزم؟!
مطلبت خیلی خیلی خیلی توپ بود!!!!
خیلی قشنگ حرف زده بود!
سلام مریم جون خودم
خوبی خانومم؟
وااااااای شما 2تا وروجک نظر دهی تونم هماهنگ شده است؟
ممنونم گلم خوشحالم خوشت اومده ومرسی از قوت قلبت عزیزدل
سلام شادی جونم
خوبی؟
دلم برات تنگ شده بود
درگیر درسا و امتحانم
ولی همیشه به فکرتم عزیزم
بوس بچسبه رو لپت
سلام سارا گلی گل و گلاب
خوبم عزیزم به خوبیت
قربونت برم
میدونم عزیزم
امیدوارم با موفقیت تمومشون کنی خانومم
چسبـید چه جورم چسبیــــــــــــد
بوس از صورت ماهت عزیزکم
خـــــــدایا ! مرا ببخش …
آنقــدر کـه حسـرت نـداشــته هـایم را خــوردم ، شاکر داشته هایم نبودم …!
گاهی نه گریه آرامت میکند نه خنده؛ نه فریاد آرامت میکند نه سکوت
آنجاست که با چشمانی خیس رو به آسمان میکنی و میگویی:
" خدایا تنها تو را دارم "
به من شلیک کن..
حتی اگر به هدف هم نزنی
برایت خواهم مرد
آدمی که غرق شود...... قطعاً میمیرد....
چه در دریا...
چه در رویا..
تلخی ام را ببخش، مدتهاست قندی در دلم آب نمی شود...!
به سلامتی پسری که عوضی بازی رو بلد بود! اما.... هیچ وقت واسه هیچ دختری امتحانش نکرد..
حضرت علی می فرمایند:
((آنکه انتقام میگیرد یک روز خوشحال است و آنکه میبخشد یک عمر))
.................................
میدونی چیه،....!!!
آدما مثل عکسها می مونن، زیاد که بزرگشون کنی کیفیتشون رو از دست میدن
به قلب مهربانت بگو هیچ چیز یاد تو را از خاطرم نخواهد برد، حتی وجود فاصله ها...
ما انسانها مثل مداد رنگی هستیم، شاید رنگ مورد علاقه یکدیگر نباشیم،
اما روزی برای کامل کردن نقاشیمان دنبال هم خواهیم گشت
سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد
جای
"خوب" هایی که دل آدم را قرص میکردند...
قرص هایی
که حال آدم را خوب میکنند
گرفته
تنهایی هم از چند لحاظ بد نیست... دیگه منتظر پیامش نیستی...
دیگه از کاراش دلخور نمیشی... دیگه نمیترسی که بهت خیانت کنه
از تمام دلتنگی ها...
از اشک ها...
و شکایت ها که بگذریم...
باید اعتراف کنم...
مادرم که میخندد... خوشبختم
در این دنیا که نامردان عصا از کور مى دزدند
من از خوشباورى آنجا محبت جستجو کردم
از یه جایی به بعد آدم دیگه دوست نداره همه چی درست بشه! دوست داره همه چی تموم بشه
سکوت..
حرف آخر من و تنهایی هایم
معتاد اینترنت معتاد نیست بخدا
فقط تنهاست...
...............................................................................................................................................................................
سکوت..
حرف آخر من و تنهایی هایم.
آقای شهردار!
بگویید انقدرعوض نکنند رنگ و روی این شهر لعنتی را...
این پیاده روها، میدان ها، رنگ و روی دیوارها،
خاطراتم!
دارند از بین می روند
چشم ها ساکت اند اما اگر درکشان کنی دنیا رابه اتش می کشند
هر چه دلم را خالی میکنم دوباره پر میشود از تو. چه برکتی دارد دوست داشتنت...
بوی دود می آید...! به گمانم جماعتی پای دنیای مجازی می سوزانند عمر خویش را
ﺁﻏﻮﺵ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ
ﻋﻠﻢ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ!
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻣﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻣُﺴﮑﻨﯽ
ﺟﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﺑﻪ ﺳﻠﺎﻣﺘﻲ ﺧﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﻗﻠﺒﻢ ﻣﺜﻠﻪ ﻗﺒﺮﻡ ﻓﻘﻄ ﺟﺎﻯ ﻯﻩ ﻧﻔﺮ ﺍﺳﺖ..
به من بگو چگونه شیشه شوم وقتی همه ی نگاه ها از سنگ است؟
دلتنگی ، پیچیده نیست …
یک دل … یک آسمان … یک بغض … و آرزوهای ترک خورده !