دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن
دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن

درعجبم







شنیده بودم قلب هر کس


به اندازه مشت گره کرده اش است...


مشت میکنم...


و خیره می شوم به انگشتان گره خورده ام...


دستم را می چرخانم و دور تا دورش را نگاه می کنم...


چقدر کوچک و نحیف باید باشد قلبم!


در عجبم از این کوچک نحیف! که چه به روزم آورده!


وقتی تنگ می شود...


می خواهم زمین و زمان را بهم بدوزم!


وقتی می شکند...


چنگ می اندازد به گلویم و نفس را سخت می کند!


وقتی که می خواهد و نمی تواند...


موج موج اشک می فرستد سراغ چشمهایم...


در عجبم از این کوچک نحیف







نظرات 131 + ارسال نظر
لیلی یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:17 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه

بدی هاش یادت میره

نامردیش یادت میره

بی محبتی و رفتارسرد و تلخش یادت میره

وقتی با بیرحمی تنهات گذاشت یادت میره

فقط میگی خدایا یه دقیقه ببینمش این دل وامونده آروم شه...!

hasti یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 01:53 ق.ظ http://hastimo.blogfa.com

سلام

مهربانی را از درخت شکوفه زده آموختم، وقتی که به آن لگد زدم به

جای تلافی تمام تنم را شکوفه باران کرد.

عمو علی شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 10:50 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

سلام
تشکر از لطف و بزرگواریتون

پارسا شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 06:58 ب.ظ http://shogdel.blogfa.com/

[گل][گل]

میان این‌همه نجواها، صدای ماست که می‌ماند
بخوان بخوان! که فقط از ما، همین صداست که می‌ماند

صدای پِچ‌پِچ صیادان، نماندنی است، کبوتر باش!
طنین بال‌زدن‌های پرنده‌هاست که می‌ماند

پس از وجودِ خداوندی، تو رکنِ اولِ دنیایی
فراتر از تو که می‌آیم فقط خداست که می‌ماند

بیا شبانه از این بُن‌بست، بدون واهمه بگریزیم
که از گریختنت با من، دو ردّ پاست که می‌ماند

همیشه یادِ نخستین عشق، زبان‌زد است به مانایی
تو عشقِ اول من بودی، غمت به‌جاست که می‌ماند

محمد شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 02:37 ب.ظ http://sibezendegii.mihanblog.com

آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم
این چنین عشق تو در سینه نگهداشت منم
آنکه در ناز فرو رفته و شاداب توئی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم
آنکه هرگز نگشود دفتر احساس توئی
آنکه رویای تو را خاطره پنداشت منم
آنکه کافر به دل مومن من بود توئی
آنکه هر شعر تو را معجزه انگاشت منم
آنکه بر سینه ی من خنجر غم کوفت توئی
او که قامت به قد تیر برافراشت منم
او که در باغ غزل گشت و خرامید توئی
او که یک بوته در این باغچه نگذاشت منم
او که عاقل شد و راه خردش جست توئی
آن که در مزرعه اش بذر جنون کاشت منم ...

پسر همیشه تنها شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:28 ق.ظ http://www.tanha-tarin-tanha1.blogfa.com

Salam va dorod
Shayad mano yadeton nayad
Bad modetha omadam
Didam up hastid khoshhal shodam
Dost qadimi movafaq bashi va sarboland

سلام بر تو دوست قدیمی
البته که یادمه خوبی؟
ممنونم که بازم بهم سر زدی
شماهم موفقو موید باشی دوست عزیز

شاهین جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:54 ب.ظ http://s-tanhayi-s.blogfa.com/

آدم ها می آیند…

خودشان را نشان می دهند…

وقتی که برایت مهم نیست…

اصرار می کنند!

اصرار برای اثبات وجودشان،

برای اثبات بودنشان…

و ماندنشان!
اصرار می کنند که تو نیز باشی همراهشان…

همان آدم ها،

وقتی که پذیرفتی بودنشان را ،

ماندنشان را…

وقتی که باورشان کردی…

می روند!

به بهانه‌های پوچ!

به بی‌بهانگی!

به سادگی!

می روند…

می روند…

و تو می مانی با باوری که …!



توی وب سایت تنهایی لینک شدی خوشحال میشم بازم سر بزنی

و تو وبلاگت لینکم کنی ... ممنان تو

با افتخار لینک شدی شاهین خان

پارسا پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:01 ب.ظ http://shogdel.blogfa.com/

شبنم عشق...[گل]

انسان باید خلق می شد که مرتب باشد از عالم روح و جسم
که هم عشق و بندگی را در حد کمال داشته باشد و هم دانش و شناخت را،
تا بتواند عشق را شجاعانه و عاشقانه و با تمام وجود و از صمیم قلب حمل نماید .
خداوند بلند مرتبه وقتی که تمام موجودات را خلق می کرد از مخلوقات دنیایی و آخرتی و بهشتی وجهنمی، در ساختن هر چیزی از واسطه و وسیله ای استفاده می کرد و گفت من آدم را از خاک می آفرینم و قالب انسان را میسازم و در او گنج عشق قرار می دهم. پس خداوند باران عشق به خاک آدم نازل کرد و خاک را گل کرد
و با قدرت و توانایی خود در گل ، دل را از همین گل درست کرد ،
آنگاه با عشق خاک آدم درست شد و فتنه و شوری در جهان پدید آمد
و با عشق رگ روح را شکافتند و قطره خونی چکید ......
و نام آن را دل نهادند.....
از شبنم عشق خاک آدم گل شد [گل]....[گل] صد فتنه و شور در جهان حاصل شد
سرنشتر عشق بر رگ روح زدند [گل]....[گل] یک قطره فروچکید و نامش دل شد

لیلی پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:03 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

5 دقیقه فرصت هست تا تو را به فنجانی چای پیش از سفر دعوت کنم.
5 دقیقه تا با تو اندکی آرامش پیدا کنم.
5 دقیقه تا اندکی دردهایم را با تو بگویم.
5 دقیقه تا تو زندگی ­ام را زیر و رو کنی.
...
زندگی حاصل جمع همین 5 دقیقه ­هاست.

لیلی پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:03 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

زمانی که گفتم دوستت دارم،
می دانستم الفبایی نو اختراع می کنم،
در شهری که هیچکس خواندن نمی داند.
شعری می خوانم در سالنی خالی
و شرابم را در جام کسانی می ریزم که نمی توانند آن را بنوشند...
(نزار قبانی)

لیلی پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:02 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

هیچ کس فنجان قهوه­ ام را نخوانده است،
بی آنکه تو را در آن نبیند.
هیچ کس خطوط کف دستم را ندیده است،
بی آنکه چهار حرف از اسم تو را بگوید.
همه چیز را می ­شود حاشا کرد،
جز عطر آن که دوستش داری.
همه چیز را می­ شود نهان کرد،
جز صدای گام زنی که در درونت راه می ­سپرد.
با همه چیز می ­شود جدل کرد، جز زنانگی تو.

بر سر ما چه خواهد آمد در آمد و شدهای­مان،
اکنون که تمامی کافه ­ها چهره ما را به یاد دارند
و تمامی هتلها نام ما را در دفتر
و پیاده ­روها به نغمه گامهای ما خو کرده ­اند؟

ما در معرض جهانیم، چون مهتابی رو به دریا.
در برابر دیدگانیم، چون دو ماهی سرخ در تنگی بلورین.

لیلی پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:01 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

چرا تو؟
چرا تنها تو؟
چرا تنها تو از میان زنان، تمام زنان را می‌کُشی در درون من
و من اعتراضی نمی‌کنم؟
(نزار قبانی)

عمو علی پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:01 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

تنهایی یعنی اینکه تو بزرگسالی دلت بغل بخواد.حتی بیشتر از وقتی که بچه بودی...

تنهایی یعنی هرروز توی چشمای خودت جای خالی انعکاس چهره ی کسی که دوست داری روببینی...

تنهایی یعنی اینکه شبا گوشیت رو رو سایلنت نذاری

تنهایی یعنی شباباهندزفری تو جات آهنگ گوش کنی تاگوشات وبالشت

خیس شه...

تنهایی یعنی تواین هوای دونفره دلت بخوادبایکی بری قدم بزنی اماهرچی

فکرمیکنی کسی روپیدانکتی...

تنهایی یعنی شارژگوشیت تو24 ساعت یه خطش هم کم نشه...تنهایی یعنی ایکه صمیمی ترین دوستت وقتی عاشق شددیگه اس ام استم جواب نده...

تنهایی یعنی وقتی با دوستات توو یه جمعی هستی و اونا میخندن تو تو فکر فرو بری و به اونی که پیشت نیست فکر کنی!!!!

تنهایی یعنی:من،تو،ما
یادت هست ؟
تمام شد …
حالا : تو ، او ; شما
من هم به سلامت . . .

تنهایی یعنی این که کسی رو نداشته باشی که منتظرت باشه کسی که به خاطرش بخوای پیشرفت کنی،تنهایی یعنی این،یعنی تو چش باشی و هیچوقت دیده نشی!

تنهایی یعنی لحظه ای که حتی خدا هم فراموش میشه!!!...........لحظه ای که فکر میکنیم اون داره میخنده و ما گریه ... و خدا هم فقط نگاه میکنه ...
چقدر سخت هست تنهایی ای که خدا توش نیست !!!

تنهایی یعنی هزاران سه نقطه ای که در حضورت میگذارم و هیچ کدامش را نمیفهمی...!!

تنهایی یعنی یه آدم بایه عالمه سوال بی جواب،یهنی یه دنیاحرف،یعنیچشم انتظاری،یعنی گریه کنی وتوآینه بگی چرا؟؟؟[گل]

لیلی پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:00 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

فصلی ست بین فصل پاییز و زمستان؛
من نام آن را می­ گذارم فصل گریه؛
فصلی که جان به آسمان نزدیک می­ گردد!

لیلی پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:58 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

همه آنهایی که مرا می­ شناسند،
می ­دانند چه آدم حسودی هستم
و همه آنهایی که تو را می ­شناسند...
لعنت به همه آنهایی که تو را می ­شناسند!
(نزار قبانی)

لیلی پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:57 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

بانوی من!
دلم می­ خواست در عصر دیگری دوستت می ­داشتم،
در عصری مهربان­ تر و شاعرانه ­تر،
عصری که عطر کتاب،
عطر یاس و عطر آزادی را بیشتر حس می­ کرد!
دلم می­ خواست تو را در عصر شمع دوست می­ داشتم،

در عصر هیزم و بادبزن­های اسپانیایی
و نامه ­های نوشته­ شده با پر
و پیراهن­های تافته رنگارنگ
نه در عصر دیسکو، ماشین­های فِراری و شلوارهای جین!
دلم می­ خواست تو را در عصر دیگری می ­دیدم،
عصری که در آن گنجشکان، پلیکان­ها
و پریان دریایی حاکم بودند،
عصری که از آن نقاشان بود،

از آن موسیقی­دان­ها، عاشقان، شاعران، کودکان و دیوانگان!
دلم می­ خواست تو با من بودی در عصری که بر گُل، شعر و بوریا و زن ستم نبود!
ولی افسوس ما دیر رسیدیم!
ما گل عشق را جستجو می­ کنیم،...
در عصری که با عشق بیگانه است.

لیلی پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:56 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

و عشق تو به من آموخت:
غم غربت دو چندان می شود شبها

لیلی پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:55 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

یک مرد برای عاشق شدن به یک لحظه نیاز دارد،
برای فراموش کردن به یک عمر...!
(نزار قبانی)

لیلی پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:54 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

از آداب سخن گفتن با یک بانو این است که:
اول به چشمانش گوش فرا دهی...

لیلی پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:54 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

دوستت دارم
و نگرانم روزی بگذرد که تو تن زندگی ام را نلرزانی
و در شعر من انقلابی برپا نکنی
و واژگانم را به آتش نکشی.
دوستت دارم
و هراسانم دقایقی بگذرند که بر حریر دستانت دست نکشم
و چون کبوتری بر گنبدت ننشینم
و در مهتاب شناور نشوم.
سخن ات شعر است،
خاموشی ات شعر
و عشقت آذرخشی میان رگهایم چونان سرنوشت.

شاهین پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:25 ب.ظ http://s-tanhayi-s.blogfa.com/

بسیار ممنان بابت حضور گرمت ....... لینک شدی

خوشحال میشم شما هم لینک کنین ....

خواستم بنویسم دیدم قلم ندارم ....
پری از کبوتر گرفتم دیدم کاغذ ندارم....

برگی از درخت چیدم دیدم جوهر ندارم ..

با خون خود نوشتم که چقدر دوستت دارم .... بازم سر بزن

محمد پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:03 ق.ظ http://sibezendegii.mihanblog.com

هر چه کمتر شود فروغ حیات / رنج را جانگدازتر بینی
سوی مغرب چو رو کند خورشید / سایه ها را درازتر بینی . . .

لیلی سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 10:18 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

خداعبادت وعده ی بعد را پیشاپیش از ما نمیخواهد

اما

ما رزق سالهای بعد را از او طلب میکنیم!

لیلی سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 10:17 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

خداعبادت وعده ی بعد را پیشاپیش از ما نمیخواهد

اما

ما رزق سالهای بعد را از او طلب میکنیم!

لیلی سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 10:16 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

فتیله خشم را پایین بکشید

تا شیشه دلتان دودی نشود

لیلی سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 10:16 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

در هنگام نیایش

به آنچه خدا به شما نداده ، فکر نکنید ...

به نعمت های بیشماری فکر کنید که ...

خـــــــــدا ...............

بدون نیایش به شما بخشیده است ...!!!

لیلی سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 10:15 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

زلال باشید...پرندگان به برکه های آرام پناه میبرند؛
و انسانها به دلهای پاک،
زیرا دلهای پاک همچون برکه های آرام اند،
و دیگران بدون هیچ وحشتی به آنها اعتماد میکنند،
پس خوشا بحال کسانی که مایه آرامش دیگران هستند...

لیلی سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 10:14 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

خویــش را صافی کن از اوصاف خود
تا ببینی ذات پاک صاف خـــود
مولانا

پارسا سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 07:55 ب.ظ http://shogdel.blogfa.com/

آدم منطقی

خودش را باجهان وفق میدهد،

آدم غیر منطقی

اسرار داردجهان با او تطبیق کند،

همین است که جهان پیش رفتنش را

مدیون آدم های غیر منطقی ست....[گل]

ریحانه سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 03:30 ب.ظ http://reyhanehbolory.blogfa.com

سلام اپم[گل]

پارسا دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:26 ب.ظ

آنگاه که غرورِ کسی را لِه می کنی ،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی ،
آنگاه که بنده ای را نادیده می گیری ،
آنگاه که حتی گوشَت را می بندی تا صدای خرد شدنِ غرورش را نشنوی ،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده ی خدا را می گیری .
می خواهم بدانم دستانت را به سوی کدامین آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟؟!!
خدایا! هرگز نگویمت دستم بگیر، عمری گرفته ای، رهایش مکن...[گل][گل]

پارسا دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:26 ب.ظ http://shogdel.blogfa.com/

چشمهایت سیراب سراب

و نگاهم،

تاول زده از تابش تشنگی

برویم دعای باران بخوانیم ‍.

تو با دل من

من با دل تو

باور کن با لبخند چترهایمان بر می گردیم .....[گل][گل]

پارسا دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:25 ب.ظ http://shogdel.blogfa.com/

گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش می کنیم ...

گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش می کنیم ...

گاهی خیلی چیزا رو داریم اما محو تماشای نداشته هامون میشیم ...

گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش می کنیم ...

گاهی میشه بخشید اما با انتقام ادامش می دیم ...

گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه می دیم ...

و گاهی ... گاهی ... گاهی ...

تمام عمر اشتباه می کنیم و نمی دونیم یا نمی خوایم بدونیم ...

کاش بیشتر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهی ...

گاهی های زندگیمون باشیم ... [گل][گل]

پارسا دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 07:35 ب.ظ http://shogdel.blogfa.com/

سلام دوست گرامی وقت شما پر از شادی خداوند
وبتون واقعاً عالی بود
لذت بردم....

سلام
ممنونم پارسا خان
مرسی از انرژی که میدی وخوشحالم مورد پسند واقع شده

پارسا دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 07:34 ب.ظ http://shogdel.blogfa.com/

میان این‌همه نجواها، صدای ماست که می‌ماند
بخوان بخوان! که فقط از ما، همین صداست که می‌ماند

صدای پِچ‌پِچ صیادان، نماندنی است، کبوتر باش!
طنین بال‌زدن‌های پرنده‌هاست که می‌ماند

پس از وجودِ خداوندی، تو رکنِ اولِ دنیایی
فراتر از تو که می‌آیم فقط خداست که می‌ماند

بیا شبانه از این بُن‌بست، بدون واهمه بگریزیم
که از گریختنت با من، دو ردّ پاست که می‌ماند

همیشه یادِ نخستین عشق، زبان‌زد است به مانایی
تو عشقِ اول من بودی، غمت به‌جاست که می‌ماند

[گل][گل]

hasti یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 10:39 ب.ظ http://hastimo.blogfa.com

سلام و احترام

گاه می توان براى یک دوست چند سطر سکوت به یادگار گذاشت، تا او در خلوتِ خود هر طور که خواست آن را معنا کند . . .

سلام هستی جان

لیلی یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:22 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

وقتی بچه ها زمین می خورند گریه می کنند و بزرگترها دست آن ها را می گیرند و از زمین بلندشان می کنند ولی بزرگترها اگر به زمین خوردند باید دستشان را روی زانو بگذارند و بلند شوند و چون گریه نمی کنند کسی زمین خوردن آنها را نمی فهمد. زمین خوردن بچه ها موجب زخمی شدن دست و پایشان می شود ولی زمین خوردن بزرگترها، قلبشان را جریحه دار می کند.

لیلی یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:22 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

آدمهای بی بو و خاصیت عمرشان بیشتر از آدمهاییست که از جان مایه می گذارند. مثل تفاوت بین گلهای کاغذی و گلهای طبیعی.

لیلی یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:21 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

شغل اصلی اش را از همسر و فرزندش مخفی کرد ولی بعد از مرگش یک نفر ناشناس روی سنگ قبر او نوشت جلادها هم می میرند.

لیلی یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:21 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

عشق را با خودنویس بنویس که به آسانی پاک نشود ولی نفرت را با مداد بنویس که اگر فراموش کردی آنرا پاک کنی، به مرور زمان محو شود.

لیلی یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:20 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

یک کاسه عتیقه ی شکسته و بلا استفاده، خیلی با ارزش و گران بهاست و از آن در موزه نگهداری می شود. خوش به حال کاسه های عتیقه که از صدها دل شکسته در این دنیا با ارزشترند.

لیلی یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:19 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

کسی که شاخه گل نرگسی می خرد و چند روزی از زیبایی و عطرش لذت می برد و زمانی که پژمرد، آن را در سطل زباله می اندازد از باغبانی که گل را م یکارد و پرورش می دهد و از ریشه جدا می کند و می فروشد، با انصاف تر است.

عمو علی یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:05 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

مطمئنا یاد سهراب بهانه خوبیست برای شروعی تازه

برای استمرار یک لبخند

برای آشتی با زندگی ...

خواهم آمد بر سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت

پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند

هر کلاغی را کاجی خواهم داد

مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک

آشتی خواهم داد

آشتی خواهم کرد

راه خواهم رفت

نور خواهم خورد

دوست خواهم داشت

مهرزاد شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:05 ب.ظ http:// www.ghooyetanha.lxb.ir

چقدر تنھایے خوب است!

وقتے عشق ھایے را مے بینے

کہ بہ دروغ ...

دست ھاے یکدیگر را

مے فشارند..

ای بغض فرو رفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظی اش را بفشارم.

عشق
رقصیدن به ساز کسی نیست !
یک رقص دو نفره است
گاهی ...
گامی به عقب
گاهی ...
گامی به جلو
اگر بخواهی تنها برقصی و
یا او را برقصانی
عشق نیست !
خودخواهی ست
و اگر " او " بزند و " تو "
تنها به ساز او برقصی
دلقکی بیش نیستی
رقصی در آغوش هم
در کنار هم با هم و برای هم...

راستی
رقص دو نفره ی " عشق " بلدید؟؟

عمو علی شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:03 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

"همه..."
آسمان همه ابر...
ابر همه باران...
باران همه اشک...
اشک همه بغض...
بغض همه من...
من همه تو...
تو همه عشق...
عشق همه حسرت...
حسرت همه درد...
درد همه شب...
شب همه ماه...
ماه همه بی من، بی تو، آه... [گل]

عمو علی شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:03 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

سلام و ارادت

سلام عمو خوبین؟

لیلی جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:22 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

لنگه های چوبی درب حیاطمان
گرچه کهنه اند وجیر جیر میکنند
ولی خوش به حالشان که لنگه هم اند
حسین پناهی

لیلی جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:21 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

بی شک جهان را به عشق کسی آفریده‌اند ،
چون من که آفریده‌ام از عشق
جهانی برای تو !

حسین پناهی

لیلی جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:20 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

به خود گفتم از عمر رفته چه ماند؟

دل خسته لرزید و گفتا دریغ

به دل گفتم از عشق چیزیت هست؟

بگفتا که هست آری اما دریغ

بلی از من و عمر ناپایدار

نمانده ست بر جای الا دریغ

شب و روزها و مه و سالها

گذشتند و ماندند برجا دریغ

رسیدند هر روز و شب با فسوس

گذشتند هر سال و مه با دریغ

رسیبدند و گفتم فسوسا فسوس

گذشتند و گفتم دریغا دریغ

لیلی جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:19 ب.ظ http://lovelyrain91.mihanblog.com

دلم بستهٔ مهر دلبند نیست

ز دیدار دلبند خرسند نیست

به مهر تو سوگند ای سست مهر

اگرچه دگر جای سوگند نیست

چو بشکسته یی آخرین عهد من

دگر با توام رای پیوند نیست

بلی آنکه صد بار پیمان شکست

بدو عهد بستن خوشایند نیست

تو را آزمودیم ما بارها

به کار تو جز ریب و ترفند نیست

به دل تا فریبیت صورت نبست

به لبهات نقشی ز لبخند نیست

تو مردم فریبی نیی مهربان

دل تو به مهر کسی بند نیست

سزاوار دست سلیمانیم

نگینی که دیوان ربودند نیست

گوزنی که روبه به چنگ آورد

پسندیدهٔ شیر ارغند نیست

به سویم دگر تیر عشوه مبار

که بر تن ز صبرم کژآغند نیست

دل خستهٔ آرزومند من

که دیگر تو را آرزومند نیست

گسسته ست زنجیر امید و بیش

به دام هوای تو پابند نیست

در خانهٔ دل بسی کوفتم

که جویم تو را لیک گفتند نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد