دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن
دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن

حیـــــف...




 




چقدر هفتاد ٬ هشتاد سال کم است برای دیدن  

 تمام دنیا

برای بودن با تمام مردم دنیا


چقدر حیف است که من میمیرم و


غواصی در عمق اقیانوس ها را تجربه نمی کنم


میمیرم و حداقل یکبار زمین را از روی کره ماه 


نمی بینم!!


دلم می خواست چند کلیسا ،معبد و مسجد بزرگ 


جهان را می دیدم


و دلم می خواست یکبار هم که شده تا ارتفاعی 


بلند پرواز می کردم


دلم می خواست های من زیاداند٬


بلنداند٫


طولانی اند٫


اما مهم ترین دلم می خواست های من این است 


که:


انسان باشم٬ انسان بمانم و انسان محشور شوم!


چقدر وقت کم است تا وقت دارم باید مهر بورزم ٫


وقت کم است باید خوب باشم


مهربان باشم


و دوست بدارم همهٔ زیبایی ها را!



نظرات 338 + ارسال نظر
سپهر دوشنبه 15 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 03:35 ب.ظ http://sepehr288.blogfa.com

سکوت نکن …

زمزمه کن گاهی !

قدم بزن در کوچه های زندگی …

و گاهی آرام پرواز کن …

این آبی بیکران مال تو نباشد...

مال کیست ؟

زندگی زیباست!

سپهر دوشنبه 15 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 03:33 ب.ظ http://sepehr288.blogfa.com

به اندازه تک تک گلبرگ های دنیا
شادمانی برایتان آرزومیکنم
میدانم که این شادمانی
قرین ِ سلامتی ست
پس میگویم حالِ خوب
نصیبِ دله مهربانتون..[گل]

. با ناز در گهواره ای ز یاس . . دوشنبه 15 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 11:48 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. وقتی به من فرصت می‌دهی ؛ فرصت نگریستن ، مهربان بودن
، دوست داشتن ، همه ی نیاز من روی لبخند تو خلاصه می شود
. و تو این را میدانی ؟؟ [گل]
.
.. خسرو فیضی ..
........................................

. در رود جاری نسیم تاب می خورد ! دوشنبه 15 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 11:45 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. در این تنهایی غریب خیال تو به هیچ دردی نمی‌خورد
. و من با بغضی بی صدا پنهان می‌شوم از ترس آدم ها
. و چه دردی می کشم . با یاد تو و آن نگاه های هر جایی ات [ناراحت]
.
.. خسرو فیضی ..
............................

الی یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 09:48 ب.ظ

می آیی...
چشمانم به لکنت می افتند!
نمی توانند دوستت دارم را،
خوش آمدی را،
کجا بودی را ادا کنند
ناخودآگاه می بارند.

. آسمان قصه تنهایی من می خواند باز !! یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 11:17 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. من از مراتب و اصول عاشقی سقوط نکرده ام . اما .
. در کوهنوردی و مسافرت با طیاره چرا !!
.
. گردباد زمانه و تندباد حادثه تاکنون مرا در خود فرو نگرفته و نبرده
، اما باد غرور و خودخواهی چرا
.
. در هیچ دریایی غرق نشده ام
. اما در خیالات و خاطرات تو چرا [چشمک][خنده][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
............................

. و اینجا در میان کوچه های شب !! یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 10:44 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. آنگاه که پا به روی فرش چشمانم بگذاری و نگاهت در آسمان
. شب هایم ستاره شود
.
. دستان گرم و نوازشگر تو .
. دست های سردم را با گرمی مژده امیدوارانه ای بگیرد
. باید چگونه عطر موهای تو را توصیف کنم . [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
...............................

. دیدی چگونه بپایان رسیدم من ؟؟!! شنبه 13 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 02:41 ب.ظ

. با صمیمانه ترین درودهایم .
.
. حکایتی است . این بیماری توانم را سلب کرده است !!! فقط می خوابم !!!
. اما . لطف و مهربانی شما بزرگوار وادارم می کند حداقل
. یک کامنت . بمعنای آنکه محبت های بی دریغ تان فراموشم نمی شود [گل]
.
. وقتی باران می بارد
. نهال مهربانیت در باغچه دلم غنچه میدهد
. و لطافت دست های مهربانت
. نوازشگر صورتم
. و من میدانم باران
. اطافت اش را وام دار توست . [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
...........................

سلام درود برشما دوست عزیزو گرامی
ای بابا شما هنوز بهتر نشدین
امیدوارم هرچه زودتر حالتون خوب شه
محبت داری جناب شرمنده نفرمایین
حضور سبزتون با وجود کسالت خیلی برام ارزشمنده
تشکرات ویژه شادیی دارم

الی پنج‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 02:00 ب.ظ

#پیام_ناشناس
مخاطب که تو❤️ باشى،
مگر جز عاشقانه هاىِ پر از دلتنگى،
متن دیگرى هم مى شود نوشت؟!
اصلاً براى از تونوشتن،
پاک کردن و خط زدنِ هیچ واژه اى لازم نیست!
بس که ساده و صریحی
و اصلاً تو همان جانى که بر دل نشسته!
❤️‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

سپهر دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 11:48 ب.ظ http://sepehr288.blogfa.com/

هرکسی دوبار می میرد.
یکبار آنگاه که عشق از دلش می رود,
و بار دیگر آنگاه که زندگی
را بدرود می گوید.
اما مرگ زندگی در برابر مرگ عشق ناچیز است

سپهر دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 11:47 ب.ظ http://sepehr288.blogfa.com/

هیچکس نخواهد فهمید
در زندگی هر آدمی
یک نفر هَست که
دوست داشتنی‌ترین پنهان است...

سپهر دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 11:35 ب.ظ http://sepehr288.blogfa.com/

خوشبختی همین در کنار هم بودن هاست

همین دوست داشتن هاست

خوشبختی همین لحظه های ماست

همین ثانیه هاییست که در شتاب زندگی گمشان کرده ایم ...[گل]

مهران دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 02:03 ب.ظ http://mehran-kh45.blogfa.com

رمز لحظات خوش کودکی
زندگی کردن در اکنون ،و لذت بردن
از هر آنچه که هست...

برای خوشبختی کافی ست
کمی"کودک" شویم ...

. من هم دلتنگ و دل خسته !! یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 08:36 ب.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. زندگی مانند رودخانه می ماند بعضی وقت ها آرام
. بعضی وقت ها چون سیل جاری می‌شود
. رودخانه هم طغیان می‌کند و این طغیان زاده ذهن
. ماست و بعدها آرامش شیرین تری بر زندگی
. ما حکمفرما می شود . . [گل][گل]
.
.......... ............ افتاده ام با دو بلوز و دو پلیور و دو پتو می لرزم !!!! [تعجب]
.
.. خسرو فیضی ..
.....................................

. و من در بلورین جام شرابی تلخ می سوزم !! یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 10:51 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. می‌روی . . تا انتهای افق ، تا جایی که دست قاصدک ها
. هم به جنگل چشمانت نرسد

. تا جایی که حریر خیالم تن پوش آسمانی‌ات شود
. و از جنون عاقلانه‌ام تنها
. خطی بر خاطراتت بماند . . [گل].
.
.. خسرو فیضی ..
.........................

مهران یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 01:18 ق.ظ http://mehran-kh45.blogfa.com

خنده‌های تو ...
کودکی‌ام را به من می‌بخشد .
و آغوش تو ...
آرامشی بهشتی ....
و دست‌های تو ...
اعتمادی که به انسان دارم ..
چقدر ...،
از نداشتنت می‌ترسم ..

#عباس_معروفی

. غمی جانکاه و من نومید !! شنبه 6 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 06:21 ب.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. چشمان هراسانم دغدغه رفتن ات را دارند
.
. به سوی نگین سرخ آفتاب پرواز می‌کنی و می‌دانی
. روح تبدار مرا ضمیمه بال و پرت کرده‌ای . . [تعجب]!
.
.. خسرو فیضی ..
.............................

. با درودی مهربانانه
.
. شعری سروده ام تا بر روی تمام ابرهای سیاه و سنگین بارانی
. که بارش عشق را در قلب نیمه سنگی‌ات جشن بگیرد .
.
. تا بر روی موج نگاه خسته‌ات تا شاید منحنی ذهن گرفته
. و بسته‌ات را به بیکرانه‌های عاشقی رهسپار کند [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
.............................

مهران شنبه 6 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 01:33 ب.ظ http://mehran-kh45.blogfa.com

عشق یعنی در میان صدهزاران مثنوی
بوی یک تک بیت ناگه مست و مدهوشت کند

“فاضل نظری”

. چشم هایم بی قرار در جستجوی خواب !! جمعه 5 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 11:57 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. می‌خواهم برایت بنویسم از دردهایی که فریادشان نکردم
. از حرف هایی که برایت نگفته ام تا فضای قلب رنجورت را

. ویران کند . تا بر روی پنجره‌های سرد و برفی زمستانی
. چشمانت که قطره‌های اشک‌ شان آتشی در فضای سرد
. دورنت برپا کند .
. می خواهم عاشقانه هایم را برایت بنویسم . نازنین . . . [گل]
.
.. خسرو فیضی ..
...........................

. خسته ام از آواز ناودان پیر و فرسوده !! جمعه 5 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 11:21 ق.ظ

. با بهترین درودهایم .
.
. خلوت باران را از یاد برده‌ام
. دماوندی غم بر دل ، در خود می شکنم
. ثانیه‌های خاکستری در پی نقوش
. اندام مرگ پی‌درپی سرراهم قد می‌کشند !!
. ماهی ها هوا می‌خواهند و مترسک اندکی باد
. برای زنده ماندن
. و چند روبان سیاه برای آذین عکس ترک خورده من .
. این بود سرنوشت من !! در نگاه های تو به دیگران .
. در نگاه های تو هرجایی
. که شد سرنوشت من !![قلب شکسته]
.
.. خسرو فیضی ..
.................................

. می نوازاد ناودان خانه ام همچنان دلشاد !! جمعه 5 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 11:06 ق.ظ

. با درودی مهربانانه .
.
. من چگونه تو شوم ؟
. که من سرشار احساس و وفاداری . .
. و تو مهمان هر بگشوده آغوشی
. تو در هر بستری خندان !!
. چگونه حرمت عشق میدانی ؟؟
. تو از دوست داشتن . مهر ورزیدن هیچ میدانی ؟؟
.
.. خسرو فیضی ..
....................................

مهران جمعه 5 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 01:16 ق.ظ http://mehran-kh45.blogfa.com

فقط می دانم

که این دلتنگی

کلافه ام کرده است!

و همه ی این ها تقصیر توست

مهران جمعه 5 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 01:14 ق.ظ http://mehran-kh45.blogfa.com

نمی دانم این روزها

تو دیر به دیر یادم می کنی

یا من

زود به زود

دلتنگت می شوم!

. آآه . . این همه پندار من بر آب و بی بنیاد !! پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 03:38 ب.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. مرا در شهرم چو بیگانه ای رها و آتشی در قلبم به پا کردی
. رفتی و آتش فراق را شعله‌ور ساختی من از دستت
. نمی‌رنجم ، هیچ میدانی که قلبم از رفتن تو خاکستر شد
. و با باد سرگردان کوچ کرد [قلب شکسته]
.
.. خسرو فیضی ..
....................................

. سینه ات با هر طپش نام او را میدهد آواز !! پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 02:33 ب.ظ

. با درودی مهربانانه

. شاید میداند باید غصه دار برگ های تلخ روزهای زندگی من
. و تو باشد این است که ما را در لابلای ورق ها و در تار و پود

. سطرها و جملات و کلمات خود محبوس کرده است
. قصه را می گویم .
.
.. خسرو فیضی ..
...............................

. کیست این ؟ کز درونم می کند فریاد !! پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 02:20 ب.ظ

. با درودی مهربانانه
. تن من سردتر از سردی برف است

. دل تو آتشگده یک عشق قشنگ
. دل من . شاعر توست شاعر یک یار قشنگ است

. همه دیدند مرا در پس یک عکس شگفت
. نشنیدند نگاهم پر حرف هست

. نگاهم پر اشک است
. نگاهم پر درد است
.
.. خسرو فیضی ..
...............................

سپهر پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 11:19 ق.ظ http://sepehr288.blogfa.com/

شب به شب
دلتنگ‌تر می‌شوم
بدون آنکه به یاد بیاورم چرا.

مگر قرار نبود فراموشم شوی
پس چرا هنوز هم هر شب
دلم برای "شب بخیر"هایت تنگ می‌شود
باور کن، مقصر من نیستم
این تویی که در سرم، بی‌نهایت پُر رنگی


#سید_علی_صالحی

سپهر پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 11:11 ق.ظ http://sepehr288.blogfa.com/

ﮔﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻨﺖ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻣﺮﺩ
ﺍﻣﺎ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺭﺍ
ﺑﯽ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺳﺮ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻡ
ﺑﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺷﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻢ !!

غزل جعفری

سپهر پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 10:53 ق.ظ http://sepehr288.blogfa.com/

پیر شدن به سن نیست!
به این است که:
ورزش نکنی،کتاب نخوانی
عاشق نشوی،هدیه ندهی،محبت نکنی
محبت نگیری،مهمانی نروی
پیری به سن نیست
به کیفیت دل است!

سپهر چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 06:48 ب.ظ http://sepehr288.blogfa.com/

دیروز باهوش بودم و می‌خواستم دنیا را تغییر دهم و امروز خردمند هستم و در حال تغییر خودم ...!

سپهر چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 06:47 ب.ظ http://sepehr288.blogfa.com/

ثروت مادی بدون آرامش درونی،
به مثابه آن است که هنگام آب تنی
در دریاچه از فرط تشنگی در حال مرگ باشید.

اگر از فقر مادی اجتناب می کنید،
باید از فقر معنوی نیز نفرت داشته باشید

زیرا فقر معنوی،
عامل و مسبب اصلی درد و رنج انسان هاست ...


#وین_دایر
برش کتاب : اعجاز واقعی

مهران چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 04:55 ب.ظ http://mehran-kh45.blogfa.com

این برگ‌های زرد
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه می‌افتند
قرار است تو از این کوچه بگذری

و آن‌ها
پیشی می‌گیرند از یکدیگر
برای فرش کردن مسیرت..

گنجشک‌ها
از روی عادت نمی‌خوانند،
سرودی دسته‌جمعی را تمرین می‌کنند
برای خوش‌آمد گفتن
به تو..

باران برای تو می‌بارد
و رنگین‌کمان
– ایستاده بر پنجه‌ی پاهایش –
سرک کشیده از پسِ کوه
تا رسیدن تو را تماشا کند.

نسیم هم مُدام
می‌رود و بازمی‌گردد
با رؤیای گذر از درز روسری
و دزدیدن عطر موهایت!
زمین و عقربه‌ی ساعت‌ها
برای تو می‌گردند
و من
به دورِ تو!

یغما گلرویی...

. تو اشک من ببین و از پیش من مرو سفر چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 01:04 ب.ظ

. با درودی مهربانانه

. دوستت دارم آنقدر که می خواهم

. مترسکی باشم برای فرار کلاغ های غم

. از باغ خنده‌های دل فریب تو . . [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
..................................

. دیدم تو خود دنبال من آشوب و غوغا می کنی !! چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 12:56 ب.ظ

. درودی صمیمانه
. غمی پنهان بدل دارم که کوچک می نماید وسعت خورشید !!
. غمی جانکاه و من نومید !!
. که چشم هاتان نمی بیند فروزان اختران عشق
. و دست هاتان نمی گیرد فرو افتاده دستی را
. چرا از مهر ورزیدن گریزانید ؟؟
. چرا از عشق می ترسید
. . . . . ابیاتی از شعر بلند ( بیائید عاشقان اینجا ) تقدیم شما

تشکرات

. گفتی برو از کوی من . رفتم به هر دشت و دمن چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 12:50 ب.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. تنها نیستم وقتی بازوانی دارم برای در آغوش کشیدنت [گل]

. و چشمانی که برایت می بارند !!
.
.. خسرو فیضی ..
................................

سپهر سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 05:33 ب.ظ http://sepehr288.blogfa.com/

ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺏ
ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺧﻮﺏ
ﻭ ﯾﮏ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺁﺳﻮﺩﻩ ،
ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﺪﻩ ﺁﻝ ﻫﺴﺘﻨﺪ!

سپهر سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 05:31 ب.ظ http://sepehr288.blogfa.com/

دو فنجان قهوه سفارش می دهم....
و بی محابا دست های
تو را می گیرم
راحت باش !
هیچ کس ما را نخواهد دید
اینجا
....کافه خیال مــن است....

نوشین سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 03:55 ب.ظ http://sharina.mihanblog.com

ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺏ
ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺧﻮﺏ
ﻭ ﯾﮏ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺁﺳﻮﺩﻩ ،
ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﺪﻩ ﺁﻝ ﻫﺴﺘﻨﺪ!

نوشین سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 03:55 ب.ظ http://sharina.mihanblog.com

.
ثروت مادی بدون آرامش درونی،
به مثابه آن است که هنگام آب تنی
در دریاچه از فرط تشنگی در حال مرگ باشید.

اگر از فقر مادی اجتناب می کنید،
باید از فقر معنوی نیز نفرت داشته باشید

زیرا فقر معنوی،
عامل و مسبب اصلی درد و رنج انسان هاست ...


#وین_دایر
برش کتاب : اعجاز واقعی

نوشین سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 03:54 ب.ظ http://sharina.mihanblog.com

.
از بدن نوعی آهوی خاص مشک تهیه می شود.
خود آهو از این مساله بی خبر است و همیشه در جستجوی منبع آن بوی خوب می گردد.
او آگاه نیست که این بوی مطبوع از درون خود او ساطع می شود.

ما نیز همانند این آهو مدام در جستجوی آرامش و شادی در اطراف خود هستیم؛
در حالی که این آرامش و شادی پیوسته در درونمان است.
پس همواره به دنبال صلح و آرامش درونی خویش باشید و در پی چیزی کمتر از آن نروید…

نوشین سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 03:54 ب.ظ http://sharina.mihanblog.com

دیروز باهوش بودم و می‌خواستم دنیا را تغییر دهم و امروز خردمند هستم و در حال تغییر خودم ...!

الی سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 12:48 ب.ظ

در دلم جایی برای هیچکس غیر از تو نیست!
گاه
یک دنیا
فقط با یک نفر پُر می‌شود…

. رفتم به هر دشت و دَمن . . سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 12:22 ب.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. دلبسته ی واژه ها ، نگاه ها و دست ها نباش . .
. شاید آنان عاشق نیستند . بوالهوسانی که در بهار
. زندگی می کنند و فصول بعد مُرده اند . آنان از
. عشق و از پائیز و مهربانی غافلند آنان که با تکان
. خوردن هر شاخه بی درنگ دل شان یخ میزند !!!
. به تعبیر زنده یاد اخوان ثالث ( پائیز پادشاه فصل ها )
. حال و هوای دلت گرم بماند که پاییز، فصل دل سپردن هاست [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
...................................

. رفتم به هر دشت و دمن . . دیدم تو خود . . . سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 11:28 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. باران اگر بارید ، سیل اگر جاری شد هیچ !! ،
. جاده ها و چشمانم خیس از نبودن . . تو !!
.
. اما حال و هوای دلت گرم بماند. که پائیز . .
. فصل دل سپردن هاست !! و نه ورق زدن
. دفتر کهنه ی خاطرات !!
.
.. خسرو فیضی ..
................................

. گفتی برو از کوی من . . !! سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 11:07 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. حال و هوای دلت گرم بماند که شهریور پایان گرمای
. تابستانی ماست نه آغاز دلتنگی های سرد پاییزی...
. هرگز مباد محبت و مهربانی با هر باد و بارانی بلرزد
. و بخشکد زیر انبوهی از برگ ها . . .
. پائیز فصل عاشقی است [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
............................

سپهر دوشنبه 1 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 06:56 ب.ظ http://sepehr288.blogfa.com/

مرا این گونه باور کن کمی تنها
کمی بی کس کمی از یاد ها رفته
خدا هم ترک ما کرده خدا دیگر کجا رفته
نمی دانم مرا ایا گناهی هست !!!!!
ک شاید هم به جرم این غریبی وجدایی هاست
مرا این گونه باور کن.....

سپهر دوشنبه 1 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 06:54 ب.ظ http://sepehr288.blogfa.com/

تو مثل
دلبری های پاییز
می مانی
آدم نمی داند
نگاهت کند
یا کوچه به کوچه عاشقانه
در آغوش بگیرد....

#امید_آذر

سپهر دوشنبه 1 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 06:42 ب.ظ http://sepehr288.blogfa.com/

آدم
چقدر خالی ست از خودش!
وقتی ...
پر است از یادِ کسی!

. با یاد من باش تا ابد من تا ابد با یاد تو !! دوشنبه 1 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 12:35 ب.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. و مرگ ، رسیدن به روِیاهای دور است ، راه هیچ رهگذر
. به دور مانده از قافله عشق به اینجا نخواهد رسید
.
. و زمان در تنگنای روزمرّگی بادها ، کمر خم کرده است .
. اینجا نسیم ، . توفان دلتنگی است و هوای غربت تمام
. حجم سینه ام را پر کرده . .
. و تو که نمیدانی . . .. . .
.
.. خسرو فیضی ..
.................................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد