دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن
دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن

ببوس مرا






 ببوس مرا

آنچنان که برایم باشد

تاب تحمل این روزهای بی تو

ببوس مرا

نترس از شنیدن نام جهنم

گویندگانش حسودند

به دَرکِ زیبایی این دوست داشتن

برخیز

بی واهمه

 ببوس مرا



                                                 

نظرات 9 + ارسال نظر
بی نام دوشنبه 16 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:47 ب.ظ

دوباره سلام
شاید یه روزی ، یه وقتی هم اجرای ترانه ی مرا ببوس ، و هم اجرای اون یکی ترانه که قبلا گفتم رو واست یه جوری فرستادم، منتها نمی دونم چه جوری .

علیکِ سلام
ممنونم محبت میکنی
میتونی بفرستی به ایمیلم

بی نام دوشنبه 16 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:28 ق.ظ

سلام بر شادی خانم . این شعر منو به یاد ترانه زیبای مرا ببوس با اجرای زنده یاد حسین گل نراقی می اندازد ( چون قبلا یه شعر نصفه گذاشتم نتونستی پیدا کنی الان اینو کامل می ذارم) هر چند قبل از ایشان زنده یاد خانم خاطره پروانه این آهنگ را خواند و کسی اسمی از او نمی برد ( خانم پروانه سال قبل در تهران در همین ایام مرحوم شدند)

مرا ببوس، مرا ببوس

برای آخرین بار، تو را خدا نگهدار که می روم به سوی سرنوشت
بهار ما گذشته، گذشته ها گذشته، منم به جستجوی سرنوشت
در میان توفان هم پیمان با قایقران ها
گذشته از جان باید بگذشت از توفان ها
به نیمه شب ها دارم با یارم پیمان ها
که بر فروزم آتش ها در کوهستان ها
شب سیه سفر کنم، ز تیره ره گذر کنم
نگرتو ای گل من، سرشک غم بدامن، برای من میفکن
دختر زیبا امشب بر تو مهمانم، در پیش تو می مانم، تا سر بگذاری بر سر من
دختر زیبا از برق نگاه تو، اشگ بی گناه تو، روشن گردد یک
امشب من
ستاره مرد سپیده دم، به رسم یک اشاره، نهاده دیده برهم،
میان پرنیان غنوده بود.
در آخرین نگاهش نگاه بی گناهش، سرود واپسین سروده بود.
بین که من از این پس دل در راه دیگر دارم.
به راه دیگر شوری دیگر در سر دارم
به صبح روشن باید از آن دل بردارم، که عهد خونین با صبحی
روشن تر دارم... ها
مراببوس
این بوسه وداع
بوی خون می دهد
شاعر:حیدر رقابی
خواننده:حسن گلنراقی
ویلون «پرویز یاحقی» و پیانوی «مشیر همایون شهردار
«مرا ببوس» به عنوان ترانه قهرمانی، سرود آخرین ساعات پیش از اعدام، فریاد علیه کودتا و اختناق در تاریخ ایران ماندگار شده است. همین است که تا هر وقت اعدام و کودتا و اختناق هست، مرا ببوس هم هست. از این روست که هرگاه اختناق و زندان و شکنجه بال می‌گیرد دوباره زمزمه مرا ببوس شروع می‌شود، حتی از سوی جوانانی که نمی دانند ریشه‌های این ترانه به درخت تنومند مبارزات بر علیه اختناق و ظلم در ایران وصل است.
فقط نگو این ترانه را هم نشنیدم سفارش کردم بچه ها واسم پیداش کنن.

سلام بی نام عزیز
خیلی زیبا بود واقعآ ممنونم
راستکیشو بگم ؟نه نشنیدم اِه خوب چیه چرا اینجوری نگام میکنی
ولی عالی بود بازم تشکر

bibal یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:55 ب.ظ http://www.bibal.blogsky.com

ببوسیم شادی

آره عزیزکـــــــــــــــم لپتو بیـــــــــــار جلو بـــــــــــــــــــــــــوس

شیوا یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:14 ق.ظ http://just-kiss.blogsky.com/

جونم عجب لب خوشگلی شادی از کجا آوردی اینو؟

قربونت برم دخترِ شیطــــــونبوس؛بوس
بازم دارم تو پست های بعدی میذارم برات عسل

یه دوست پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:54 ق.ظ

حسین پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:36 ق.ظ

ترسم که ببوسم تو و آن لعل لبت را
ترسم که تحمل نکند رنج غمت را

بر راحت جنت اگر و نار جهنم
ترسم که نگیرم خبر از کوی و درت را

تقدیم به دوست گرامی و محترم
و تقدیم به متن زیبای شما

زیبا بود مثل همیشه ممنونم

هوشمند چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:17 ب.ظ http://lordworld.blogsky.com/

عالی بود دوست خوبم ممنونم

خواهش مرسی از نظرت

ستوده چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ب.ظ http://saba055.blogsky.com/

سلام شادی جان .
خوبی عزیز.
طعم بوس هایش هنوز در زیر پوستم هست وقلقلکم میدهد

سلام ستوده ی عزیز
ممنونم گلم خوبم به خوبیِ دوستان
لحظاتت پر از بوسه عزیزکـــــــم

رویا چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:02 ب.ظ

چه ببوس ببوسی راه انداختی بابا هوسمون کرد

ای جــــــــــــــــــان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد