دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
سلام بر شادی چو مرغ شب خواندی و رفتی دلم را لرزاندی و رفتی شنیدی غوغای طوفان را زخواندن واماندی و رفتی به باغ قصه به دشت خواب سایه ابری در دل مهتاب مثل روح آزرده مرداب دلم را لرزاندی و رفتی چو مرغ شب خواندی و رفتی تو اشک سردزمستان را چو باران افشاندی و رفتی
سلام و درود به بی نامِ عزیز شعرت خیلی زیبا بود ممنونم
چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی.. چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی..... پیله ات را بگشا....تو به اندازه ی یک پروانه ی زیبایی....!!!
نبودی تا ببینی که چگونه غزل در تاب یاسمن تب کرد و تا صبح نالید ، نبودی تا ببینی که آسمان چه بی قرار و معصومانه اشک می ریخت و تن سرد مرا نوازش می کرد ، نبودی تا ببینی که چگونه چشمانم در انتظارت ماند و نیامدی...
اینو فقط تقدیم مکنم به عشق واقعی زندگیم محمدم
ای جــــــــــانتو بشم مــــــــــــــــــن
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
باز تو حرف از وداع زدی؟
الهــــــــــــــــــــی ببخشید دیگه نمی گــــــــــــم
سلام بر شادی
چو مرغ شب خواندی و رفتی
دلم را لرزاندی و رفتی
شنیدی غوغای طوفان را
زخواندن واماندی و رفتی
به باغ قصه به دشت خواب
سایه ابری در دل مهتاب
مثل روح آزرده مرداب
دلم را لرزاندی و رفتی
چو مرغ شب خواندی و رفتی
تو اشک سردزمستان را
چو باران افشاندی و رفتی
سلام و درود به بی نامِ عزیز
شعرت خیلی زیبا بود ممنونم
وای.......
سلامـــــــــــ شادی جووووووووون قلبونت بلم من اپت سوز داشتشادی اجی اپم
سلام گلم
الهــــــی
میام عزیزم
چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی..
چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی.....
پیله ات را بگشا....تو به اندازه ی یک پروانه ی زیبایی....!!!
فــــــــــدات
سلام آجی خوبی؟؟؟
آجی یه سوال داشتم البته اگر فضولی نیست...
آجی تو و همسرت چطوری با هم آشنا شدین؟اگر دوست داشتی بیا تو بخش نظرات وبم بگو
سلام عزیزم
چشم میام میگمت نازنینم
سلام عزیزم
خیلیییییییی قشنگ بود
سلام گلم
ممنون نازنین
سلام شادی جان
واقعا با احساسی
سلام مهرنوشم
ممنونم عزیز لطف داری
وقت وداع با تو جان از بدن برون رفت
رفتی چو از کنارم عقلم پی جنون رفت
تقدیم به شما میکنم و متن قشنگ شما
معمولا چشهما بیشترین تاثیر رو روی آدم میزارن واسه همین هم هست که هم زیبا ساخته شده و هم حساس و مهم
خیلی زیبا بود ممنونم
بله موافقـــم
سلاااااام دوستم امیدوارم مثل اسمت همیشه شاد باشی
سلام عزیزم
ممنونم محبت داری
مرسی که سر زدی
نبودی تا ببینی که چگونه غزل در تاب یاسمن تب کرد و تا صبح نالید ، نبودی تا ببینی که آسمان چه بی قرار و معصومانه اشک می ریخت و تن سرد مرا نوازش می کرد ، نبودی تا ببینی که چگونه چشمانم در انتظارت ماند و نیامدی...
اینو فقط تقدیم مکنم به عشق واقعی زندگیم محمدم
ای جــــــــــانتو بشم مــــــــــــــــــن