دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن
دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن

یــــادمه









خواستم خودمو گول بزنم ؛ همه ی خاطراتم


رو انداختم یه گوشه ای و گفتم : فراموش ؛


 یه چیزی ته قلبم خندید و گفت : یادمه





                

نظرات 10 + ارسال نظر
bibal یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:58 ق.ظ http://www.bibal.blogsky.com

حالا دیگه من باید بهت بگم خیلی محشری شادی

به تو عزیزِ دلــــــم که نمی رســـــــــــــــــمبوس

♥♥پَرَســـ2ـــ♥♥ یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ق.ظ http://mehrabeeshgh.blogsky.com




ای جونـــــــــــــــــــــــــم

پیمان شنبه 19 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:24 ب.ظ http://ghoghnoos-man.blogfa.com/

ممنون عزیزم لطف کردی اومدی
اون دیگه بستگی به دوستان داره

خواهش میشه آق پیمان وظیفست

شیما شنبه 19 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:31 ب.ظ http://delneveshteshima.blogfa.com/

خیلی قشنگ بود

فدای تــــــــــــــــــــو
قشنگی از چشاته عزیزم

امین شنبه 19 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:44 ب.ظ http://aminjimboo.blogfa.com

سلام آبجی جون خوبی.
آجی آپم بدو بیا.
بوس بابای.

سلام امین جان
ممنونم که خبرم کردی گل پسر

پیمان شنبه 19 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:45 ب.ظ http://ghoghnoos-man.blogfa.com/

غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق

یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق

بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار

اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار

زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی

رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی

آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک

اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاک

تویی که نگاه پاکت مـرهـم زخـم دلــــم بـود

دیدنـت حـتی یه لـحــظه راه حـل مشکـلـم بود

تو که ریـشه کردی بـا من، توی خـاک بی قراری

تو که گفتی با جـدایی هـیـچ مـیونه ای نداری

پس چـرا تنهام گذاشـتی توی این فـصل ســیاهی

تو عـزیـزترینی اما یه رفیـق نــیـمه راهــی

داغ رفتنـت عـزیـزم خط کـشـیـد رو بـودن مـن

رفتی و دیگـه چـه فایده ناله و ضـجـّه و شیـون

تو سـفر کردی به خـورشـید ،رفتی اونور دقایق

منـو جا گذاشتی اینجا با دلی خـســته و عاشـق

نمـیـخـوام بی تو بمـونم ، بی تـو زندگی حرومــه

تو که پیش من نبـاشـی ، هـمـه چـی برام تمـومه

عاشـق خـسـته و تنها سـر گـذاشـت رو خاک نمناک

گفت جگر گـوشـه ی عـشـقو دادمـش دسـت توای خاک

نزاری تنها بمونـه ، هــمـدم چـشـم سـیـاش باش

شونه کن موهاشو آروم ، شـبا قصـه گو بـراش باش

و غـروب با اون غـرورش نتونسـت دووم بـیـــاره

پاکشـیـداز آسـمـون و جاشـو داد به یـک سـتاره

اون جــوون داغ دیـده با دلـی شـکـسـته از غـم

بوسـه زد رو خـاک یار و دور شد آهسـته و کم کم

ولی چند قدم که دور شد دوباره گـریه رو سـر داد

روشــــو بــر گــردونـــد و داد زد

بـه خـدا نـمــیـری از یاد

ممنـــــــــــــــــــــــــــــونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

فاطی شنبه 19 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ب.ظ

امان از دست این دل که هر چه می کشیم از دست اوست وگرنه مارا چه نیاز به آشنایی وپس از هم نیاز به جدایی عزیزم خودشو ناراحت نکن همه چیز با گذشت زمان حل می شود منظورم از گذشت زمان گذشت عمر می باشد بی راه نری فکر کنی منظورم یکی دیگست

بله دیگه شما یه زمان داری اونم با گذشت بایدم نفست از جای گرم درآد

♥♥پَرَســـ2ـــ♥♥ شنبه 19 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:53 ب.ظ http://mehrabeeshgh.blogsky.com

قربونتــــــــــ



فاطی شنبه 19 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:51 ب.ظ

سلام عزیزم آمدم یاهو نبودی میخواستم آمدن همسرتو بهت تبریک بگم امیدوارم با این پیام حال احوالت بهم نریزه آخه ادب حکم کرد آمدن جناب سرور خانواده رو از کربلا تبریک گویم من می دونم چقدر خوشحالی ودر پوست خودت نمی کنجی یادت باشه برامون خرمای کربلا نگهداری می خوام بیام دیدنش

سلام گلم من بعدِ تو on شدم واست oof گذاشتم عزیز
ممنونم نازنین
آره والا تو که خوب میدونی چقده به ما سخت میگذره
دیر بجنبی رویا تمومش میکنه ها ؛از من گفتن بود

حسین شنبه 19 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ب.ظ

هرگز نرود خاطرت از عمق وجودم
بی یاد تو هرگز نبوده است و نبودم

کی می شود آن چشم تورا کرد فراموش
از آتش عشقی که بسوزاند وجودم


تقدیم به دوست عزیز و هنرمند و ادیب خودم که متن هاش همیشه قشنگ وزیباست. امیدوارم زندگیت هم همیشه قشنگ و زیبا و گرم باشه

و شما هم مثل همیشه منو شرمنده کردین
مرسی از شعر زیباتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد