دلم گاهی
یک کلبه میخواهد
یک کلبه ی چوبی
کنار دریا
شایدهم وسط جنگل
دلم
بوی چوب باران خورده ی نم گرفته میخواهد
دلم
یک دنیا سکوت میخواهد
یک دنیا آرامش
یک بغل عشق...
اما امشب
زیر نور نقره گون مهتاب
درست همان زمان که
خیالت پهن می شود بر صحنه ی چشمانم
دلم
گرمای وجودت را
صدای گرمت را بر پیکره ی گوشم
می خواهد...
دلم
بوسه های پاکت را بر گونه های از شرم سرخ شده ام
می خواهد...
دلم امشب
یک بغل "تو" میخواهد...
زندگی هیچوقت اندازه تنم نشد ...
حتی وقتی که خودم
برای خودم
بریدم و دوختم ...!!!
تو می توانی مرا دوست داشته باشی یا دوست نداشته باشی!
تو می توانی از من متنفر باشی یا از من بدت نیاید!
تو می توانی با من دوست باشی یا اصلاً نگاهم نکنی!
آری همه این کارها را می توانی انجام دهی و من هم هیچ اعتراضی نمی توانم به تو بکنم!
اما فقط یادت باشدکه در مورد من قضاوت نمی توانی بکنی؛ چرا که قضاوت در مورد انسانها به عهده کسی است که از همه انسانها و موجودات داناتر است!
مهاتما گاندی
شادی جون دوست عزیزم فعلا من رفتم کاری نداری بای عزیزم
ممنونم محمد جان
مرسی از حضورت
سلام شادی جونم خوبی گلم؟
سلام ستایا جان
ممنونم عزیزم خوبم به خوبیت
خالی تر از سکوتم ...
انبـوهــی از ترانـه
بــا یـاد صبـح روشـن اما ...
امیـد باطل
شب دائـمی ست انـگار ...
میدونی چرا میگن” دلت دریا باشه”
وقتی یه سنگو تودریا میندازی
فقط برای چند ثانیه اونو متلاتم میکنه
وبرای همیشه محو میشه
ولی اون سنگ تا ابد ته دل دریا موندگاره
وسعی می کنم مثل دریا باشم
فراموش کنم سن… که به دلم زدن
با اینکه سنگینی شونو برای همیشه روی سینه ام حس می کنم.
خـ ـُدآیـ ـآ
دَســتــَم بــه آسمـ ـآنـــَت نمـــے رســَد
امـ ـآ
آن تــویـ ـے کـ ـه دَسـ ـتت مـ ـے رسـ ـَد
بُـ ـلَنــــدَم کـ ـُنخـ ـُدآیـ ـآ
دَســتــَم بــه آسمـ ـآنـــَت نمـــے رســَد
امـ ـآ
آن تــویـ ـے کـ ـه دَسـ ـتت مـ ـے رسـ ـَد
بُـ ـلَنــــدَم کـ ـُ...
مجازی شادیـــــــم،...
مجــــــازی عاشـــــق میشویم،....
مجــــــــــازی یکــــدیــــگر را دلــــــداری میــــدهیــــــم...
امــــــــــــا ....
واقـــــــــعــــی تنـــــــهایــــــیـــــم،....
واقــــــــــعــــی درد میـــــکشــــــــــیـــم،....
و واقـــعـی از عــشـــــق هـای مجـــازی لـــــطـــمـــه میــــــخـــــوریـــم...
××یــــــــــــاد من باشــد
که تنـــــــــهاییـم را برای خـــــــودم نگــه دارم ،.
و بغــــــــض های شبـانه ام را
برای کسـی بازگــــــــــو نکنـم؛
××تا تــــــــرحم دیگــــــران را
با اظهـار عــــــلاقه اشتبـاه نگیـرم.
× یـــــــــــاد مـن باشد
که فقـــــــــط برای ســــــــــایه ام بنویسـم .. (!)
گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز میشود
گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام میگیرد
گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود میشود
گاهی با یک بی مهری ، دلی میشکند
مواظب بعضی یک ها باشیم !
در حالی که ناچیزند ، همه چیزند …!
برای بودن ، گاهی لازم است که نباشی !
شاید نبودنت بودنت را به خاطر آورد ...
اما دور نباش ، دوری همیشه دلتنگی نمی آورد ، فراموشی همان نزدیکی هاست !
عجیب است
حتی رفتگر هم
بانفرت نگاهم میکند؟؟
انگار
ریختن برگها هم تقصیر من است.
نبودنت آزارمیدهد مرا
حتی درمجازی ترین دنیای امروزی!
"من"دلبسته ام به اسمی که میدانم او را
که میفهمدمرا
"من"دلخوش کرده ام به دیدن"نام تو"
بانبودنت،این دلخوشی کودکانه را،نگیر!
بیاوبهانه ی بودنم باش
یک روز که باران می بارد
.
یک روز که چتـرمان دو نفره شــده
.
یک روز که همه جا حـسابی خـیـس اسـت
.
یــک روز که گــونـه هایــت ،
از سرما
سرخ ِ سرخ . . .
آرام تر از هر چـه تصـورش را کنی
آهــستـه
.
.
.
می بوسمت . . !
صدا رفت . . .
تصویر رفت . . .
خاطراتش مانده است ؛
نمی رود . . . !
تیر پیش از آن که از چله کمان بجنبد
کمان به گوشش زمزمه می کند :
آزادی تو
آزادی من است . . .
::. تاگور .::
تـــــــــــــ ـ ـو...از آن بالا...
به یک مشت احساســـ ـ ـ بـــــــــخند...
شب تورا یـــــــــاری میکنـــــــ ـ ـد...غریبه...
من...
از دور میـــنگرم...
به دود سیگـــــــارتـ ـ ـ
که برایم فقط یکــــ ـ ـ تصور گنگ از توستــــ ـ ـ
تصویر محـــــــــو من هم...
از تصوراتتـــــ ـ ـ
در یک خوابــــ ـ ـ
نمیگذرد نــــــــــه؟
فهمیدن عشق را چه مشکل کردند
ما را ز درون خویش غافل کردند
انگار کسی به فکر ماهیها نیست
سهراب بیا که آب را گل کردند ...
✘چـﮧ سَـפֿـﭞ اَسـﭞ
هَـم پـآییز بآشَـﬤ،
هَـم اَبر بآشَـﬤ،
هَـم بآرآטּ بآشَـﬤ،
هَـم פֿـیآبآטּ ِ פֿـیس بآشَـﬤ ...
اَمـــــآ...
نـﮧ تـ♥ـو بآشے ...
نـﮧﬤستے بَـرآے فِشُرﬤטּ بآشـﬤ،
نـﮧ پآیے بَـرآےقَـﬤم زَﬤטּ بآشَـﬤ وَ
نـﮧ نگآهـے بَـرآے زُل زَﬤטּ ... :(
ساده که باشی زود حل میشوی
ومیروند سر وقت مساله بعدی
"اینست رسم دنیای ما آدمها"
هر وقت دلت گرفت بخند
به یاد کسی که
بارها
دل تنگش به یاد لبخندت گریــــــــــــــست...
آدم ها برای هم سنگ تمام می گذارند ،
اما نه وقتی که در کنارشان هستی ، نه
آنجا که در میان خاک خوابید ،
سنگ را تمام می گذارند و می روند . . .
من غرورم را به خاطر تو شکستم
تو خاطرم را با غرورت
با کلمات بازی نکن
تاوانش را من باید بدهم.
تنها بهانه
تنها بهانه
دوست داشتن توست
که این چنین
انگشتان خسته و بی رمقم را
برای نوشتن واژه ها می چرخاند
یخ نگاهت که می شکند
سرت را که بالا می گیری
آب می شوم !
در برابر "خاطراتت" توقف کن
شاید "سهم من"
یک "یادت بخیر" "ساده" باشد
خدایا عشقان را با غم عشق آشنا کن
ز غم های دگر غیر از غم عشقت رها کن
تو خود گفتی که در قلب شکسته جای داری
ببین قلبم شکسته
جانا به عهد خود وفا کن..!
هیچ هم برای خودش ارزشی دارد
وقتی همه هایت هیچ میشوند
آن وقت هیچ برایت یک دنیاست
مـَــن ..
طَعـــم شیرین یافتن را
در طَعم تلــخ از دَستــــ ـــ ـ دادن یافتــَـم
و در این میان
سَهم من تنهـــــا یک یادَتـــ ـــ ـ به خیر
ساده بود ..
کــم طاقتی عــادت آن روزهایت بود
این روزهـا برای گرفتن خبری از من
عــجـیـب صـبـور شــده ای
یادت باشد
دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا
تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش...
حواست باشد ؛
دل شکسته ، گوشههایش تیز است.
مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین،
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود...
صبور باش و ساکت.....
[گل][گل][گل] سلام علیکم [گل][گل][گل]
.♥♥♥♥♥♥LOVE YOU♥♥♥♥♥♥ Love, heart ♥ ❤ ❥ ❣ ❦ ❧ ♡ ۵ ✴ ✵ ✶ ✷ ✸ ✹ ✺ Love, heart ♥ ❤ ❥ ❣ ❦ ❧ ♡ ۵ ✴ ✵ ✶ ✷ ✸ ✹ ✺ Love, heart ♥ ❤ ❥ ❣ ❦ ❧ ♡ ۵ ✴ ✵ ✶ ✷ ✸ ✹ ✺ Love, heart ♥ ❤ ❥ ❣ ❦ ❧ ♡ ۵ اینــــو روی کتیبـــــــه ﻫـــﺮﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑـــﺮات ﻋـــﺰﯾـــﺰﻩ ﺑـــﺬار اﮔـــﻪ ﺑﯿﺸﺘـــﺮ از 10 ﺗـــﺎ ﺗﺤﻮﯾـــﻞ ﮔـــﺮﻓﺘﯽ ﺧﯿـــﻠﯽ ﺧﺎﻃـــﺮ ﺧــــﻮاﻩ داری ✴ ✵ ✶
[گل][گل][گل] التماس دعا [گل][گل][گل]
✗ سکوت تنهایـ ے ام را تـــ♡ـو بشکـלּ ✗
✗ با زمزمـ ـﮧ هــ ـات ، با ترانـ ـﮧ هـــ ـات ✗
✗ با هیــاهوے خنده هــ ـات ، با آواے کلمـــ ـات ✗
✗ با گرماے دستـــ ـات ، با نور دیدگـــ ـانت ✗
✗ با هیــاهوے شادے هــ ـات ✗
✗ بشکـלּ و خورد کـלּ سکوت تنهایـ ے ام را ✗
✗ بگـذار انعکـ ـاس آלּ چیزے بــ ـاشد جز تنهایـ ے ✗
✗ بگـذار آن برگشت تــ♡ـو باشـ ے ✗
به اعتماد هیچ شانه ای اشک نریز ...
به اعتبار هر اشکی هم شانه نباش!
آدمی به خودی خود نمی افتدُ
اگر بیفتدُاز همان سمتی می افتد
که تکیه کرده است...
صفر را بستند
تا ما به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان
ما از درون زنگ زدیم
این جهانی که همش مضحکه و تکراره
تکه تکه شدن دل چه تماشا داره.
در شکافی از دلم یک پرستو آشیانه دارد
که هر دم آرزوی پرواز دارد
و همیشه زمان را از ساعت آسمان می پرسد
چه روزهای آفتابی چه روزهای پاییزی و بارانی
بـاران ببــار... بگــذار اشکـــ هـایمــ غــریبـــ نبـاشنــــد...
ز هجران تو پرپر می زند دل / ز دل تنگی به هر در می زند دل
چو بلبل در فراق رویت ای گل / به دیوار قفس سرمیزند دل . . .
طعم نبودنت چه تلخ بود
دیگر شیرین نمی شوم
حتی اگر دنیا برایم فرهاد شود........
دلخوشی های لحظه ای هم تمام شد ...
شیشـــــــــــــــــــــه نازک احســـــــــــــــــــــاس مرا
دست نزن!
تو میروی....
اما لکه انگشت تو
هرگــــــــــــ ـــــــــز
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﻫﺎ ﻣﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ.. !!!
ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺷﺒﻮﻧﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ!!
ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﻲ!!
ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻱ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﮔﻔﺘﻦ "ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !!".
دلم دیگر به زندگی گرم نیست
مادر میگوید : باید کمی به خودت برسی !
اما چگونه ؟ وقتی از هر طرف میروم به تو میرسم ؟
آرام تر بگو دوستت دارم هایت را
بیا نزدیک تر
میخواهـــــــــم
صدآی
گرم نفسهایت
دیـــــــــــوآنـــــــــــه ام کنـــــــــد . .
وَقتــــ‗__‗ــــی دِلتَــــ‗__‗ـــنگَم
بَُشــــ‗__‗ــــقاب ها را نِِمی شـــ‗__‗ــــکَنَم
شیــــ‗__‗ــــشه ها را نِمــــ‗__‗ــــی شکَنَـ_ـم
غــــ‗__‗ـــرورَم را نِمـ_ـی شکَــــ‗__‗ــــنَم
دِلَــــ‗__‗ـــت را نِمـ_ـی شکَـــ‗__‗ــــنَم
دَر این دِلتَنــــ‗__‗ــــگی ها زورَم به تَنــــ‗__‗ــــها چیزی که میـــ‗__‗ــــرِسَد ،
این بُغضِ لَعنَتـــ‗__‗ـــی استــــــ ... !!
یـآدَم بـآشــَد،
وقتی آمدی
رآز بـــُزرگـــی رآ
به تو بگویم...
این که در نبــودَت،
آســـِمــان آبـــی نیـــــست...
خدایــــــــــــا التمـــــــــــاست مــــــی کنـــــــــم
همــــــه دنیــــــــــایـــــــت ارزانــــــــــیِ دیگــــــــــــران !
ولــــــــــــــــی !!
آنــکـــــــــــه دنـیــــــــــایِ من اســــــــــت
مـــــــــــــــــــــالِ دیــگـــــــــــری نبــــــــــاشـــد ..
دلــم کــَمى خــُدا مــى خــوآهـَد
کـــَمى سکــوتــــ
دلــَم دل بـــُریدن مــى خــوآهـَد
کــَمى اَشکـــ
کــَمى بــُهتــــ
کــَمى آغــوش ِ آسمــآنى
کــمى دور شــُدن اَز ایــن جــنس ِ آدم ...
این بار هم ستاره ی تو- آسمان من
جولان خاطرات خوشت در جهان من
من آنقَدَر درون تو گم می شوم که باز،
دیگر کسی نیافته باشد نشان من
اما همیشه تلخی ابهام و شک و ترس
چون دشنه ای نشسته به پشت گمان من
یعنی به گور می برم این آرزو که، کاش
من تا ابد برای تو باشم، تو آن من؟
اما… تو مال هیچ کسی…نه! نمی شوی!
این حرف را ندیده بگیر از زبان من
عشق من ! با تو نگاهم زیباست
ابرهای تیره ی غم رسواست
شعر و غزل بهانه اند که بگویم
آری ، بی تو این دل تنهاست
مثل آتیش تو صحرا
یا که طوفان تو دریا
مثل ظلمت توی شب ها
جون به لب موندم و تنها
گاهی باید دستاشو بگیری تو دستت
و فقط یه جمله بهش بگی:
"من واسه یه لحظه بیشتر با تو بودن حاضرم همه دنیا رو بدم"
دارین همچین کسی رو ؟؟؟
♥
من دارم
عاااااااااااشقتم
فـــــــــــــــــــــدات