دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
فریب مشابهت روز و شب ها را نخوریم
امروز، دیروز نیست
و فردا امروز نمی شود . . .
با هـــــم و همـــــــراه هـــــــم باشیــــــم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سکوت آب
می تواند خشکی باشد و فریاد عطش؛
سکوت گندم
می تواند گرسنگی باشد و غریو پیروزمند قحط؛
هم چنان که سکوت آفتاب
ظلمات است
اما "سکوت آدمی"
فقدان جهان و خداست:
غریو را
تصویر کن!
"شاملو"
غریو: 1- فریاد، صدای غرش ، صدای بم و گنگ بسیار بلند. 2 - گریه و زاری . 3 - نوایی است از موسیقی .
لمس تن تو
شهوت است و گناه
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد
داغیِ لبت، جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند
هم آغوشی با تو ، هم خوابگیِ چرک آلودی ست
حتی اگر خانه ی خدا خوابگاهمان باشد
فرزندمان، حرام نطفه ترین کودک زمین است
حتی اگر تو مریم باشی و من روح القدس
خاتون من!
حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم،
یک بوسه
ـ یک نگاه حتی -
حرامم باد !
اگر تو عاشق من نباشی
شادی تنها بهانه ی من بود برای خندیدنم
شیطنت هایم،دیگران را به مرز جنون میرساند
سرو صداهایم تا هفت خیابان آن طرف تر میرفت
ولی این روزها نه میخندم ، نه شیطنت میکنم،
و نه حتی صدایی دارم !
سکوتِ این روز هایم
به خاطره رضایت نیست
بعد از رفتنت
با دنیا قهر کرده ام ...
با همه چیز کنار آمده ام
دلیل این همه دیوانگی
تنها باورِ جمله ی آخرِ تو است : " چیزی بینمان نبوده "
سکوتِ این روز هایم
به خاطره رضایت نیست
بعد از رفتنت
با دنیا قهر کرده ام ...
با همه چیز کنار آمده ام
دلیل این همه دیوانگی
تنها باورِ جمله ی آخرِ تو است : " چیزی بینمان نبوده "
سکوتِ این روز هایم
به خاطره رضایت نیست
بعد از رفتنت
با دنیا قهر کرده ام ...
با همه چیز کنار آمده ام
دلیل این همه دیوانگی
تنها باورِ جمله ی آخرِ تو است : " چیزی بینمان نبوده "
سکوتِ این روز هایم
به خاطره رضایت نیست
بعد از رفتنت
با دنیا قهر کرده ام ...
با همه چیز کنار آمده ام
دلیل این همه دیوانگی
تنها باورِ جمله ی آخرِ تو است : " چیزی بینمان نبوده "
سکوتِ این روز هایم
به خاطره رضایت نیست
بعد از رفتنت
با دنیا قهر کرده ام ...
با همه چیز کنار آمده ام
دلیل این همه دیوانگی
تنها باورِ جمله ی آخرِ تو است : " چیزی بینمان نبوده "
آسمان گو ندهد کام چه خواهد بودن
یا حریفی نشود رام چه خواهد بودن
حاصل از کشمکش زندگی ای دل، نامی است
گو نماند ز من این نام چه خواهد بودن
آفتابی بود این عمر ولی بر لب بام
آفتابی به لب بام چه خواهد بودن
نا به هنگام زند نوبت صبح شب وصل
من گرفتم که به هنگام، چه خواهد بودن
چند کوشی که به فرمان تو باشد ایام
نه تو باشی و نه ایام ،چه خواهد بودن
گر دلی داری و پابند تعلق خواهی
خوشتر از زلف دلارام چه خواهد بودن
شهریاریم و گدای در آن خواجه که گفت:
«خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن»
خدایا آبروی مرا به توانگری نگه دار
و
شخصیت مرا با تنگدستی از بین مبر
تا مبادا از روزی خواران تو روزی بخواهم
و
از آفریده های بد کردار طلب مهربانی کنم . .
آه ، تو می دانی
می دانی که مرا
سر ِ بازگفتن ِ بسیاری حرف هاست .
هنگامی که کودکان
در پس ِ دیوار ِ باغ
با سکه های فرسوده
بازی ِ کهنه ی زنده گی را
آماده می شوند .
می دانی
تو می دانی
که مرا
سر ِ باز گفتن کدامین سخن است
از کدامین درد ….
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
فریب مشابهت روز و شب ها را نخوریم
امروز، دیروز نیست
و فردا امروز نمی شود . . .
با هـــــم و همـــــــراه هـــــــم باشیــــــم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
♦ از نظری که واسه ام گذاشتی(آخریه) |سلام شادی جون| خیلی ممنونم ... ♦
خیلی خوشم اومد یعنی عالی بود 20 خانومی
میسی
سلام سهیل پسری
خوشحالم
منم دوسش داشتم
عاشق متن های کوتاهی هستم که پرمفهومن
سکوت
سکوت آب
می تواند خشکی باشد و فریاد عطش؛
سکوت گندم
می تواند گرسنگی باشد و غریو پیروزمند قحط؛
هم چنان که سکوت آفتاب
ظلمات است
اما "سکوت آدمی"
فقدان جهان و خداست:
غریو را
تصویر کن!
"شاملو"
غریو: 1- فریاد، صدای غرش ، صدای بم و گنگ بسیار بلند. 2 - گریه و زاری . 3 - نوایی است از موسیقی .
یاد کتاب فارسی افتادم
من، بر می خیزم !
چراغی در دست؛
چراغی در دلم،
زنگار روحم را صیقل می زنم
آیینهای برابر آینه ات می گذارم
تا با تو ابدیتی بسازم!
◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘
حرامم باد!
لمس تن تو
شهوت است و گناه
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد
داغیِ لبت، جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند
هم آغوشی با تو ، هم خوابگیِ چرک آلودی ست
حتی اگر خانه ی خدا خوابگاهمان باشد
فرزندمان، حرام نطفه ترین کودک زمین است
حتی اگر تو مریم باشی و من روح القدس
خاتون من!
حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم،
یک بوسه
ـ یک نگاه حتی -
حرامم باد !
اگر تو عاشق من نباشی
"احمد شاملو"
◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘
از شهر تو رفتیم و ز چشم تو رهیدیم
هر چند در این قوم سر مهر ندیدیم
یک عمر در این باغ گل عاطفه کشتیم
یک بار از این دشت گل مهر نچیدیم
دل باخته بودیم به ایهام وفایی
صد بار جفا دیده و صد طعنه شنیدیم
چه دعایی کنمت بهتر از این:
خنده ات از ته دل،
گریه ات از سر شوق،
روزگارت همه شاد،
سفره ات رنگارنگ
و تنت سالم و شاد که بخندی همه عمر[گل]
وقتـــی از همــه دنیـــــا ناراحتمــــــــــ
فقط با فکـــــــر کردن به تــــو آرومـــــ مــــی شمــــــــ
امـــــــا وقتــــــــی تــو ناراحتمـــــــ مـــی کنـــــی
همـــــــه ی دنیــا همـــ نمـــی تونـــه آروممــــــــــ کنــــه.
از فردا بیشتر مراقب باش
تقاص اشک های امشب من
سنگین تر از تمام روزهایی است
که عاشقانه گریه کردم ..............
میخواهم به یادم باشی...
اگر تو به یادم باشی
عین خیالم نیست
که همه فراموشم کنند...
شادی تنها بهانه ی من بود برای خندیدنم
شیطنت هایم،دیگران را به مرز جنون میرساند
سرو صداهایم تا هفت خیابان آن طرف تر میرفت
ولی این روزها نه میخندم ، نه شیطنت میکنم،
و نه حتی صدایی دارم !
جز لبخند تلخ، بغض، اشک !
همین …
سکوتِ این روز هایم
به خاطره رضایت نیست
بعد از رفتنت
با دنیا قهر کرده ام ...
با همه چیز کنار آمده ام
دلیل این همه دیوانگی
تنها باورِ جمله ی آخرِ تو است : " چیزی بینمان نبوده "
سکوتِ این روز هایم
به خاطره رضایت نیست
بعد از رفتنت
با دنیا قهر کرده ام ...
با همه چیز کنار آمده ام
دلیل این همه دیوانگی
تنها باورِ جمله ی آخرِ تو است : " چیزی بینمان نبوده "
سکوتِ این روز هایم
به خاطره رضایت نیست
بعد از رفتنت
با دنیا قهر کرده ام ...
با همه چیز کنار آمده ام
دلیل این همه دیوانگی
تنها باورِ جمله ی آخرِ تو است : " چیزی بینمان نبوده "
سکوتِ این روز هایم
به خاطره رضایت نیست
بعد از رفتنت
با دنیا قهر کرده ام ...
با همه چیز کنار آمده ام
دلیل این همه دیوانگی
تنها باورِ جمله ی آخرِ تو است : " چیزی بینمان نبوده "
سکوتِ این روز هایم
به خاطره رضایت نیست
بعد از رفتنت
با دنیا قهر کرده ام ...
با همه چیز کنار آمده ام
دلیل این همه دیوانگی
تنها باورِ جمله ی آخرِ تو است : " چیزی بینمان نبوده "
با افتخار لینک شدی عزیزم.
مرسی عزیزم
باید به بعضیا گفت:
عزیزم توروی پاهات نمیتونی وایسی...
چه برسه به حرفات...
تنهــــایــی یعـــنی:
ساعـــت هــا ســـَرت را روی میـــز بگـــذاری،
و بیـــن ایـــن همـــه آدمـــ کهــ کنـــارت هســـتند،
کســــی حـــتی نگـــوید: "چه مرگت است؟
اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!
اعـتـراف مـی کـنـــم : ..
زمــــانـــی ✘دل ✘یـکـی را ســوزانــده ام !!
حــالا ..
یـــکـــــی..
یـــــکــــــی ..
یـــــــــکــــــی ..
دلـــم را مــی ســوزانـنـد !!
اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!
اعـتـراف مـی کـنـــم : ..
زمــــانـــی ✘دل ✘یـکـی را ســوزانــده ام !!
حــالا ..
یـــکـــــی..
یـــــکــــــی ..
یـــــــــکــــــی ..
دلـــم را مــی ســوزانـنـد !!
اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!
اعـتـراف مـی کـنـــم : ..
زمــــانـــی ✘دل ✘یـکـی را ســوزانــده ام !!
حــالا ..
یـــکـــــی..
یـــــکــــــی ..
یـــــــــکــــــی ..
دلـــم را مــی ســوزانـنـد !!
اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!
اعـتـراف مـی کـنـــم : ..
زمــــانـــی ✘دل ✘یـکـی را ســوزانــده ام !!
حــالا ..
یـــکـــــی..
یـــــکــــــی ..
یـــــــــکــــــی ..
دلـــم را مــی ســوزانـنـد !!
اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!
اعـتـراف مـی کـنـــم : ..
زمــــانـــی ✘دل ✘یـکـی را ســوزانــده ام !!
حــالا ..
یـــکـــــی..
یـــــکــــــی ..
یـــــــــکــــــی ..
دلـــم را مــی ســوزانـنـد !!
به درخت بادام گفتم: با من از خدا بگو
و درخت بادام شکوفه داد...
به درخت بادام گفتم: با من از خدا بگو
و درخت بادام شکوفه داد...
به درخت بادام گفتم: با من از خدا بگو
و درخت بادام شکوفه داد...
به درخت بادام گفتم: با من از خدا بگو
و درخت بادام شکوفه داد...
به درخت بادام گفتم: با من از خدا بگو
و درخت بادام شکوفه داد...
شبها ماه را دیده تو را یاد می کنم
بامه فسانه گفته و فریاد میکنم
شاید تو هم ماه من به ماه کنی نگاه
با این خیال خاطر خود شاد میکنم
آسمان گو ندهد کام چه خواهد بودن
یا حریفی نشود رام چه خواهد بودن
حاصل از کشمکش زندگی ای دل، نامی است
گو نماند ز من این نام چه خواهد بودن
آفتابی بود این عمر ولی بر لب بام
آفتابی به لب بام چه خواهد بودن
نا به هنگام زند نوبت صبح شب وصل
من گرفتم که به هنگام، چه خواهد بودن
چند کوشی که به فرمان تو باشد ایام
نه تو باشی و نه ایام ،چه خواهد بودن
گر دلی داری و پابند تعلق خواهی
خوشتر از زلف دلارام چه خواهد بودن
شهریاریم و گدای در آن خواجه که گفت:
«خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن»
اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!
اعـتـراف مـی کـنـــم : ..
زمــــانـــی ✘دل ✘یـکـی را ســوزانــده ام !!
حــالا ..
یـــکـــــی..
یـــــکــــــی ..
یـــــــــکــــــی ..
دلـــم را مــی ســوزانـنـد !![نیشخند]
اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!
اعـتـراف مـی کـنـــم : ..
زمــــانـــی ✘دل ✘یـکـی را ســوزانــده ام !!
حــالا ..
یـــکـــــی..
یـــــکــــــی ..
یـــــــــکــــــی ..
دلـــم را مــی ســوزانـنـد !![نیشخند]
اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!
اعـتـراف مـی کـنـــم : ..
زمــــانـــی ✘دل ✘یـکـی را ســوزانــده ام !!
حــالا ..
یـــکـــــی..
یـــــکــــــی ..
یـــــــــکــــــی ..
دلـــم را مــی ســوزانـنـد !![نیشخند]
اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!
اعـتـراف مـی کـنـــم : ..
زمــــانـــی ✘دل ✘یـکـی را ســوزانــده ام !!
حــالا ..
یـــکـــــی..
یـــــکــــــی ..
یـــــــــکــــــی ..
دلـــم را مــی ســوزانـنـد !![نیشخند]
اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!
اعـتـراف مـی کـنـــم : ..
زمــــانـــی ✘دل ✘یـکـی را ســوزانــده ام !!
حــالا ..
یـــکـــــی..
یـــــکــــــی ..
یـــــــــکــــــی ..
دلـــم را مــی ســوزانـنـد !![نیشخند]
اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!
اعـتـراف مـی کـنـــم : ..
زمــــانـــی ✘دل ✘یـکـی را ســوزانــده ام !!
حــالا ..
یـــکـــــی..
یـــــکــــــی ..
یـــــــــکــــــی ..
دلـــم را مــی ســوزانـنـد !![نیشخند]
لمس تن تو
شهوت است و گناه
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد...
داغی لبت جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند...
تنهایی ام را با کسی قسمت نخواهم کرد
یک بار قسمت کردم ، چندین برابر شد .
عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده با چشمان تر
عشق یعنی سر به دار آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی درجهان رسوا شدن
عشق یعنی سست و بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن با ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
خدایا آبروی مرا به توانگری نگه دار
و
شخصیت مرا با تنگدستی از بین مبر
تا مبادا از روزی خواران تو روزی بخواهم
و
از آفریده های بد کردار طلب مهربانی کنم . .
[گل][گل][گل][گل]
آپـــــــــــــم[گل]
سلام اپم...
قصد من فریب خودم نیست,دل پذیر!
قصد من
فریب خودم نیست.
اگر لب ها دروغ می گویند
از دست های تو راستی هویداست
و من از دست های توست که سخن می گویم.
دستان تو خواهران تقدیر من اند.
از جنگل سوخته از خرمن های باران خورده سخن می گویم
من از دهکده ی تقدیر خویش سخن می گویم.
آه ، تو می دانی
می دانی که مرا
سر ِ بازگفتن ِ بسیاری حرف هاست .
هنگامی که کودکان
در پس ِ دیوار ِ باغ
با سکه های فرسوده
بازی ِ کهنه ی زنده گی را
آماده می شوند .
می دانی
تو می دانی
که مرا
سر ِ باز گفتن کدامین سخن است
از کدامین درد ….
اشعار عاشقانه شاملو,شعرهای شاملو
دیگر آن مجنون سابق نیستم
آن بیابان گرد عاشق نیستم
اینک از اهل نسیم و سایه ام
با تب صحرا موافق نیستم
با سلامی با خیالی دل خوشم
در تکاپوی حقایق نیستم
بس کنید اصرار را، بی فایده ست
من برای عشق لایق نیستم
چرا وبت باز نمیشه برام
دیگر آن مجنون سابق نیستم
آن بیابان گرد عاشق نیستم
اینک از اهل نسیم و سایه ام
با تب صحرا موافق نیستم
با سلامی با خیالی دل خوشم
در تکاپوی حقایق نیستم
بس کنید اصرار را، بی فایده ست
من برای عشق لایق نیستم
دیگر آن مجنون سابق نیستم
آن بیابان گرد عاشق نیستم
اینک از اهل نسیم و سایه ام
با تب صحرا موافق نیستم
با سلامی با خیالی دل خوشم
در تکاپوی حقایق نیستم
بس کنید اصرار را، بی فایده ست
من برای عشق لایق نیستم
دیگر آن مجنون سابق نیستم
آن بیابان گرد عاشق نیستم
اینک از اهل نسیم و سایه ام
با تب صحرا موافق نیستم
با سلامی با خیالی دل خوشم
در تکاپوی حقایق نیستم
بس کنید اصرار را، بی فایده ست
من برای عشق لایق نیستم
دیگر آن مجنون سابق نیستم
آن بیابان گرد عاشق نیستم
اینک از اهل نسیم و سایه ام
با تب صحرا موافق نیستم
با سلامی با خیالی دل خوشم
در تکاپوی حقایق نیستم
بس کنید اصرار را، بی فایده ست
من برای عشق لایق نیستم