دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
زندگی به امواج دریا میماند
چیزهایی را با خود میاورد
در حالی که چیزهای دیگری را با خود میبرد . . .
با هـــــم و همـــــــراه هـــــــم باشیم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
آرزویم با تو بودن است .........
اما نه به بهای پا گذاشتن روی آرزوی تو...
آرزویم این است ............
که بخواهی و بمانی.......
نه اینکه بمانی به خواهشم......
elnaz :
می دونی
باید بفهمی وقتی دلت می گیره …
تنهایی !
باید یاد بگیری از هیچ کس توقع نداشته باشی !
باید عادت کنی که با کسی درددل نکنی !
باید درک کنی که هر کس مشکلات خودشو داره !
باید بفهمی وقتی
ناراحتی …
دلتنگی …
یا بی حوصله ای …
هیچ کس حوصله ی تو رو نداره !
دیگه باید فهمیده باشی همه رفیقِ وقتای خوشی اند !
وااااااااااااااای بعد رفتنت غلغله شد همه باهم اومدن من بیشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر فردام عروسی داریم بعدش یه جا قرار میزاریم باز چطوره؟؟؟
شبْ خاموش ْ
چراغ ْ روشن ْ
و صبح دیگری در راه ْ
بیهیچ تفاوتی از برای ِ من
که فردا روز دیگریستْ ؛
یا امشب ْ
تمام خواهد شد ...
وقتی
همه چیز
در تنهاییْ -خلاصه شود- ، بیمعناستْ ...
آنهنگام ْ که ماه ْ
خلاء ِ تنهاییاش را
در خلسهای گذرا ْ
با نیمتنهای عریان ْ
در آغوش ِ دشمنش -ابرها- میجوید !
و تا صبح ْ
به دنبال ِ توجیهی تکراریست ْ ...
آندم که ماهتاب
با کلاف ِ مـَـه و جادوی ِ سـایــهها ْ
اندیشهها ْ در هم میآمیزد
تا همخوابگیاشْ با ابرها، عادی جلوه دهد ...
به راستی هر شبْ
چگونه آرامْ سر بر بالینات میگذاری ؟
آنهنگامْ
که از این رسواییها ْ
تنها
ستارگان ِ دور دستهایند ْ که بیخبـــرند ْ
و به انحنای ِ هلال ِ ماه ْ هر شب ْ حریصانه رشکْ میورزند !
چه هنگامْ
این خائنانههای آشکار
رو به افول ْ
رفتهرفته از دیدگان ِ بیـــدار ْ پنهان میگردد ... ؟
چه هنگامْ
ابرها برای آخرین بار خواهند گریست
تا ماه ْ غسل داده شود
و نور پاکشْ زمینیان را در بر گیرد ... ؟
چه هنگامْ
فردا روز بهتریست ْ
تا بر آفتاباش سجده زنیــم
و آغوش شباش را مأمن ِ تنهاییهامان بدانیــم ... ؟
« نه !
هرگز شب را باور نکردم
چرا که در فراسوهای دهلیزش
به امید دریچهای دل بسته بودم ... »
فصل های زندگی ام را به هم ریخته ای...
آنگونه نه...
اینگونه فصل ها را به هم بریز...
تعادل زمین و فصول را...
یک فصلم کن...
برگرد و بمان...
تا بهار...
تنها فصل زندگی ام باشد.. نه پاییز
ماه مهر می گذرد...
نکند مهر تو با تقویم است!
نکند مهر تو با رفتن مهر کم بشود!
نه گمانم که چنین باشی تو!...
من ز تقویم دلت با خبرم،
نام سالش عشق است،
همه ماهش مهر وهمه روزش احساس...
زنده باشی ای دوست،
روزگارت شاد وعزتت افزون باد.
در زندگی تان! نقش نیشهای مار ” ماروپله” را بازی نکنید
شاید دیگر توان دوباره بالا آمدن از نردبان را نداشته باشد،
همان کس که به شما اعتماد کرده بود . . .
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
اکثرقلبهایی که میشکند
به تیغ کسانی است
که ما از انها انتظار محبت داشتیم
نه فراموشی...
مــَن عـاشقت هــَستـَم …
و تـا انتــَهاے ایـن دنیـاے پـُـر از تـُهـے
هـیچ کـارے بـه جـُـز دوسـت داشـتـَنـَت نـَـدارم
هـیچ دلـیلے بــَرای تـَنـها گـُذاشـتـَنت نــَدارم
هـیچ بــَهانه اے بــَراے از یـاد بـُردنــَت حـَتـے بــَراے لـَحـظه اے نــَدارم…
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
زندگی به امواج دریا میماند
چیزهایی را با خود میاورد
در حالی که چیزهای دیگری را با خود میبرد . . .
با هـــــم و همـــــــراه هـــــــم باشیم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
ن تمامیت زیبایی پیراهن نیست
مهربانی با تن، مثل یک جامه بهم نزدیکند
و اگر میخواهیم روزهامان
همه با شبهامان
طرحی از عاطفه با هم ریزند
گاهگاهی باید
به سر سفرهء دل بنشینیم
قرص نانی بخوریم
از سر سفرهء عشق
گامهامان باید
همهء فاصله ها را امروز
کوتاه کنند
و سر انگشت تفاهم هر روز
نقب در نقب دری بگشاید
دری از عشق به باغ گل سرخ
"و بیندیشیم بر واژهء "دوستت دارم
خانه ات زیباست
نقش هایت همه سحرانگیز است
پرده هایت همه از جنس حریر
خانه اما بی عشق ، جای خندیدن نیست
جای ماندن هم نیست
باید از کوچه گذشت
به خیابان پیوست
و تکاپوی کنان
عشق را بر لب جوی و گذر عمر و خیابان جوئید
عشق بی همهمه در بطن تحرک جاریست
بیهوده انتظار تو را دارم
دانم دگر تو بازنخواهی گشت
هر چند
اینجا بهشت شاد خدایان است
بی تو برای من
این سرزمین غم زده زندان است
مست شد...
خواست که ساغر شکند!
عهد شکست...
فرق پیمانه و پیمان ز کجا داند، مست...
سلام ..
♦ این روزها آلزایمر شدم خواستم لینک شین من انقد دفترچه خاطراتمو هی ورق نزنم تا آدرس "سر راست" وبلاگ عزیزتون یادم بیاد !
من گفتم ولی باور نکن
سلام ...!!
وای خدا دیدی دیدی شادی جون؟؟
یادم رفته بود چند سطر بالاتر سلام گفته بودم
ولی بازم باورنکن "آلزایمر شدم!"
شبتون خوش عزیز
سلام سهیل جان
خیلی کار خوبی کردی گل پسر
از تو چه پنهون منم با این مشکل دستو پنجه نرم میکردم شدیدآ
سلام دست شما درد نکنه
زندگی چه اتفاق غم انگیزی است
وقتی تنهایی ات سالها از تو بزرگتر باشد..
آرزویم با تو بودن است .........
اما نه به بهای پا گذاشتن روی آرزوی تو...
آرزویم این است ............
که بخواهی و بمانی.......
نه اینکه بمانی به خواهشم......
سلام دوست عزیزم وب قشنگی داری
خوشحال میشم به منم سری بزنی
سلام دوست عزیز
ممنونم ومرسی از دعوتت
با کمال میل
عشق مثل عبادت کردن می مونه
بعد از اینکه نیت کردی
دیگه نباید به اطرافت نگاه کنی ...
ﮔـﺎﻫی ﻧـﻤﯿـﺸـﻮد ﻋــآﺷــﻖ ﻧﺒـــﻮد [!]
ﺍﯾـــﻦ ﺭﻭﺯﻫـآ …
ﻓﻘــﻂ " ﺗــــــﻮ " ﺭﺍ می خوﺍﻫــم …/.
مـخـآطـب قـشـَـنـگـــَـم !
بـه ﺧـﻮﺩت ﻧـﮕـﯿـــــــــــﺮ
" مــرگ " رآ می گـــویـــَــم . . .!!![رضایت][زبان]
ﮔـﺎﻫی ﻧـﻤﯿـﺸـﻮد ﻋــآﺷــﻖ ﻧﺒـــﻮد [!]
ﺍﯾـــﻦ ﺭﻭﺯﻫـآ …
ﻓﻘــﻂ " ﺗــــــﻮ " ﺭﺍ می خوﺍﻫــم …/.
مـخـآطـب قـشـَـنـگـــَـم !
بـه ﺧـﻮﺩت ﻧـﮕـﯿـــــــــــﺮ
" مــرگ " رآ می گـــویـــَــم . . .!!![رضایت][زبان]
ﮔـﺎﻫی ﻧـﻤﯿـﺸـﻮد ﻋــآﺷــﻖ ﻧﺒـــﻮد [!]
ﺍﯾـــﻦ ﺭﻭﺯﻫـآ …
ﻓﻘــﻂ " ﺗــــــﻮ " ﺭﺍ می خوﺍﻫــم …/.
مـخـآطـب قـشـَـنـگـــَـم !
بـه ﺧـﻮﺩت ﻧـﮕـﯿـــــــــــﺮ
" مــرگ " رآ می گـــویـــَــم . . .!!![رضایت][زبان]
ﮔـﺎﻫی ﻧـﻤﯿـﺸـﻮد ﻋــآﺷــﻖ ﻧﺒـــﻮد [!]
ﺍﯾـــﻦ ﺭﻭﺯﻫـآ …
ﻓﻘــﻂ " ﺗــــــﻮ " ﺭﺍ می خوﺍﻫــم …/.
مـخـآطـب قـشـَـنـگـــَـم !
بـه ﺧـﻮﺩت ﻧـﮕـﯿـــــــــــﺮ
" مــرگ " رآ می گـــویـــَــم . . .!!![رضایت][زبان]
ﮔـﺎﻫی ﻧـﻤﯿـﺸـﻮد ﻋــآﺷــﻖ ﻧﺒـــﻮد [!]
ﺍﯾـــﻦ ﺭﻭﺯﻫـآ …
ﻓﻘــﻂ " ﺗــــــﻮ " ﺭﺍ می خوﺍﻫــم …/.
مـخـآطـب قـشـَـنـگـــَـم !
بـه ﺧـﻮﺩت ﻧـﮕـﯿـــــــــــﺮ
" مــرگ " رآ می گـــویـــَــم . . .!!![رضایت][زبان]
ﮔـﺎﻫی ﻧـﻤﯿـﺸـﻮد ﻋــآﺷــﻖ ﻧﺒـــﻮد [!]
ﺍﯾـــﻦ ﺭﻭﺯﻫـآ …
ﻓﻘــﻂ " ﺗــــــﻮ " ﺭﺍ می خوﺍﻫــم …/.
مـخـآطـب قـشـَـنـگـــَـم !
بـه ﺧـﻮﺩت ﻧـﮕـﯿـــــــــــﺮ
" مــرگ " رآ می گـــویـــَــم . . .!!![رضایت][زبان]
elnaz :
می دونی
باید بفهمی وقتی دلت می گیره …
تنهایی !
باید یاد بگیری از هیچ کس توقع نداشته باشی !
باید عادت کنی که با کسی درددل نکنی !
باید درک کنی که هر کس مشکلات خودشو داره !
باید بفهمی وقتی
ناراحتی …
دلتنگی …
یا بی حوصله ای …
هیچ کس حوصله ی تو رو نداره !
دیگه باید فهمیده باشی همه رفیقِ وقتای خوشی اند !
یاد گرفت دیگه باور کن
این روزها زندگی ما مثل پانتومیم شده...
حرف دلت را به زبان بیاوری باختی...
ای خواهر ما به زبون نیاوردشم باختیم که
همه دردم این بود...
عشقش بودم, هنگامی که عشقش نبود...!
درد داره خداییش
در نگاهت جا مانده ام...
چشم هایت را آسوده ببند...
من خیال رفتن ندارم!
منم نمیزارم که بری خیالت راحت
آنقدر خیال بافتم که تمام کلاف های فکرم شدند یک لباس آرزو!
کاش اندازه ام باشد...
منو تو نداریم که عزیزم اندازت نشد من میپوشم
خاله جون من جوابتو دادم ممنون که اومدی به وبلاگم
ای جانتو بشم من الان میرم میبینم عزیز دلم
این بوسها هم واسه لپهای قرمز و قشنگت
عید خوش گذشت از دیشب تا حالا دلم واست تنگ شد
وااااااااااااااای بعد رفتنت غلغله شد همه باهم اومدن
من بیشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
فردام عروسی داریم بعدش یه جا قرار میزاریم باز چطوره؟؟؟
سلام جیگر خوبی ؟
سلام به روی ماهت اون چشمون سیاهت
تنهایی یعنی….
این همه اغوش برات بازه
اماتوهمنو میخوای که بهت پشت کرده
تنهایی یعنی….
این همه اغوش برات بازه
اماتوهمنو میخوای که بهت پشت کرده
تنهایی یعنی….
این همه اغوش برات بازه
اماتوهمنو میخوای که بهت پشت کرده
تنهایی یعنی….
این همه اغوش برات بازه
اماتوهمنو میخوای که بهت پشت کرده
تنهایی یعنی….
این همه اغوش برات بازه
اماتوهمنو میخوای که بهت پشت کرده
در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم کرد ، آبی آسمان که می بینم و میدانم نیست و خدایی که نمی بینم و میدانم که هست.. ( دکتر علی شریعتی )
•♦ حقیقت، آئینهای شکسته است ؛ شاید بتوان گاهی تکههایی از آن یافت و کنار هم گذاشت ! ♦•
و خدا پنجره ای رو به اتاقت باشد....
عشق محتاج نگاهت باشد....
ودلت وصل خدایت باشد....
♦ شـــب ♦
شبْ خاموش ْ
چراغ ْ روشن ْ
و صبح دیگری در راه ْ
بیهیچ تفاوتی از برای ِ من
که فردا روز دیگریستْ ؛
یا امشب ْ
تمام خواهد شد ...
وقتی
همه چیز
در تنهاییْ -خلاصه شود- ، بیمعناستْ ...
آنهنگام ْ که ماه ْ
خلاء ِ تنهاییاش را
در خلسهای گذرا ْ
با نیمتنهای عریان ْ
در آغوش ِ دشمنش -ابرها- میجوید !
و تا صبح ْ
به دنبال ِ توجیهی تکراریست ْ ...
آندم که ماهتاب
با کلاف ِ مـَـه و جادوی ِ سـایــهها ْ
اندیشهها ْ در هم میآمیزد
تا همخوابگیاشْ با ابرها، عادی جلوه دهد ...
به راستی هر شبْ
چگونه آرامْ سر بر بالینات میگذاری ؟
آنهنگامْ
که از این رسواییها ْ
تنها
ستارگان ِ دور دستهایند ْ که بیخبـــرند ْ
و به انحنای ِ هلال ِ ماه ْ هر شب ْ حریصانه رشکْ میورزند !
چه هنگامْ
این خائنانههای آشکار
رو به افول ْ
رفتهرفته از دیدگان ِ بیـــدار ْ پنهان میگردد ... ؟
چه هنگامْ
ابرها برای آخرین بار خواهند گریست
تا ماه ْ غسل داده شود
و نور پاکشْ زمینیان را در بر گیرد ... ؟
چه هنگامْ
فردا روز بهتریست ْ
تا بر آفتاباش سجده زنیــم
و آغوش شباش را مأمن ِ تنهاییهامان بدانیــم ... ؟
« نه !
هرگز شب را باور نکردم
چرا که در فراسوهای دهلیزش
به امید دریچهای دل بسته بودم ... »
:.: سهیل :.:
شادی جوووون ؟؟
سلامممممممممممم
چه پُست تأثیر گذاری گذاشتی عزیز
وآآآی عجب عکسی |آخرش بوووود| ای ول داری
سلام سهیل جان
خیلی خوشحالم مورد پسندت بوده گل پسر
قــــــــــربــــــــــــونــت
◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘
♦ کی میاد ♦
کی میاد کابوسامونو پاککنه
چشمای ترسیدهمونو خوابکنه
کی میاد جام شراب و نوشکنه
حرفای نگفتمونو گوشکنه
کی میاد نقابامونو وا کنه
صورت یخ بستهمونو هــا کنه
کی میاد لحظههامونو خاصکنه
دنیای پوشالی مونو راسکنه
کی میاد رو دلامون دس بکشه
تـا غم و غصّههـــا پــا پـس بکشه
کی میــاد تا تنهــاییم تموم بشــه
آرزوهای قشنگ حـَـروم نشــه
"سهیل"
◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘
روزی که نگاهمان در هم آمیخت …
می خواستم بگویم که…
اما سکوت کردم
حس کردم ، ازنگاهم ، رازم را خوانده باشی
روزی که نگاهمان در هم آمیخت …
می خواستم بگویم که…
اما سکوت کردم
حس کردم ، ازنگاهم ، رازم را خوانده باشی
آدم های ساده …
ساده هم عاشق می شوند
ساده صبوری می کنند
ساده عشق می ورزند
اما سخت دل می کنند و آن وقت که دل می کنند جان می دهند …
دیدن عکست تمام سهم من است...
از "تو"
آن را هم جیره بندی کرده ام...
تا مبادا...توقعش زیاد شود!!
دل است دیگر...
ممکن است فردا"خودت"را از من بخواهد!!
همـــــه آدم ها ...
بودنشان دلت را گرم نمیکند ،
و با رفتنشان دلت نمیگــیرد ...
اما بعضی ها فرق دارند ...
فصل های زندگی ام را به هم ریخته ای...
آنگونه نه...
اینگونه فصل ها را به هم بریز...
تعادل زمین و فصول را...
یک فصلم کن...
برگرد و بمان...
تا بهار...
تنها فصل زندگی ام باشد.. نه پاییز
من از خدا نمی ترسم
اما از بنده اش بی نهایت هراس دارم...
دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
پروانه نیستم اما
سالهاست دور خودم میچرخم وُ
میسوزم.
رفتنَت در من
شمعی روشن کرده است انگار!
ماه مهر می گذرد...
نکند مهر تو با تقویم است!
نکند مهر تو با رفتن مهر کم بشود!
نه گمانم که چنین باشی تو!...
من ز تقویم دلت با خبرم،
نام سالش عشق است،
همه ماهش مهر وهمه روزش احساس...
زنده باشی ای دوست،
روزگارت شاد وعزتت افزون باد.
علی در عرش بالا بی نظیر است / علی بر عالم و آدم امیر است
به عشق نام مولایم نوشتم / چه عیدی بهتر از عید غدیر است ؟
عیـــــــــدغدیـــــــــرمبـــــــــارک
ممنونم عزیزم
عید شماهم مبارک گلم
خواهری تا الان بیدار بودم برم شاید خوابم برد کلی هم کار دارم و دیدن باید برم امروز فعلا روزت خوش ایشالا ک عید ب شما و خانواده ی محترمان مبارک باشه
سلام خواهر گلم
عیدت مبارک عزیزکم
ممنونم گلم من تموم دیروزو خونه مامان بودم آخه دختر سیّدم
در زندگی تان! نقش نیشهای مار ” ماروپله” را بازی نکنید
شاید دیگر توان دوباره بالا آمدن از نردبان را نداشته باشد،
همان کس که به شما اعتماد کرده بود . . .