دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
حالا که فرقی نمی کنه کنارت ایستاده باشم یا نه پس بذار همه چیز رو از وسط قیچی کنم تاتو در نیمی باشی و من در نیمی دیگر راستی با دستی که روی شونه هات جا گذاشتم چه میکنی….
زیادی خوبی نکنید... انسان است و فراموش کار،
از تنهاییش که در بیاید تنهاییت را دور میریزند،
پشت میکند به تو و به گذشته اش حتی زمانی میرسد که به تو میگوید شما
زیادی خوبی نکنید... انسان است و فراموش کار،
از تنهاییش که در بیاید تنهاییت را دور میریزند،
پشت میکند به تو و به گذشته اش حتی زمانی میرسد که به تو میگوید شما
زیادی خوبی نکنید... انسان است و فراموش کار،
از تنهاییش که در بیاید تنهاییت را دور میریزند،
پشت میکند به تو و به گذشته اش حتی زمانی میرسد که به تو میگوید شما
زیادی خوبی نکنید... انسان است و فراموش کار،
از تنهاییش که در بیاید تنهاییت را دور میریزند،
پشت میکند به تو و به گذشته اش حتی زمانی میرسد که به تو میگوید شما
زیادی خوبی نکنید... انسان است و فراموش کار،
از تنهاییش که در بیاید تنهاییت را دور میریزند،
پشت میکند به تو و به گذشته اش حتی زمانی میرسد که به تو میگوید شما
آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد،
غصه می خورد،
بغض می کند،
اشک می ریزد
و تمام اینها روحش را به آتش می کشد
و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود…
آری،
این است خاصیت عشق یک طرفه…
یـــــــــــــــــــا
عشق تو،
یـــــــــــــــــــا
مرّّّگ
گرچه حتی مرگ هم نمیتونه این عشقو ازم بگیره
چقد دلم براش تنگ شده
میخوام ببینمش بلکه یه کم اروم بشم...
دیگه این چند دقیقه دیدنت کنار کارت زنی کفاف دلمو نمی ده
دیگه نمی تونم به این چند دقیقه دیدنت قانع باشم
دلم برات یه ذره شده
بی هیـــچ صدائی می آینـــد
زمانی که نمی دانـــی
در دلت یک مزرعه آرزو می کارند
و بی هیــــــج نشـــانی
از دلت می گریزنــــد؛
تا تمام چیزی که به یاد می آوری
حســــرتی باشـــد ...
به درازای زندگی؛
چه قدر بی رحمند رؤیاهــــــــــا ... !
بی هیـــچ صدائی می آینـــد
زمانی که نمی دانـــی
در دلت یک مزرعه آرزو می کارند
و بی هیــــــج نشـــانی
از دلت می گریزنــــد؛
تا تمام چیزی که به یاد می آوری
حســــرتی باشـــد ...
به درازای زندگی؛
چه قدر بی رحمند رؤیاهــــــــــا ... !
بی هیـــچ صدائی می آینـــد
زمانی که نمی دانـــی
در دلت یک مزرعه آرزو می کارند
و بی هیــــــج نشـــانی
از دلت می گریزنــــد؛
تا تمام چیزی که به یاد می آوری
حســــرتی باشـــد ...
به درازای زندگی؛
چه قدر بی رحمند رؤیاهــــــــــا ... !
بی هیـــچ صدائی می آینـــد
زمانی که نمی دانـــی
در دلت یک مزرعه آرزو می کارند
و بی هیــــــج نشـــانی
از دلت می گریزنــــد؛
تا تمام چیزی که به یاد می آوری
حســــرتی باشـــد ...
به درازای زندگی؛
چه قدر بی رحمند رؤیاهــــــــــا ... !
من به جهنم
بیا به داد این تابستان برس
دارد
زرد می شود
حالا که فرقی نمی کنه کنارت ایستاده باشم یا نه پس بذار همه چیز رو از وسط قیچی کنم تاتو در نیمی باشی و من در نیمی دیگر راستی با دستی که روی شونه هات جا گذاشتم چه میکنی….
یه رابطه از اونجایی خراب میشه که
تو ناراحتش کنی و یکی دیگه آرومش . . .
کاش نامت را با خط بریل مینوشتند
صدا کردنت کافی نیست ، شکوه اسم تو را باید لمس کرد !
زیادی خوبی نکنید... انسان است و فراموش کار،
از تنهاییش که در بیاید تنهاییت را دور میریزند،
پشت میکند به تو و به گذشته اش حتی زمانی میرسد که به تو میگوید شما
زیادی خوبی نکنید... انسان است و فراموش کار،
از تنهاییش که در بیاید تنهاییت را دور میریزند،
پشت میکند به تو و به گذشته اش حتی زمانی میرسد که به تو میگوید شما
” مـــَـــردها ” در عین پیچــیدگی
در عـــاشقی روش ساده ای دارند !!
” تــو را بخواهند
برایت می جنگند ”
“تــو را نخواهند
با تــو می جــنگند “
زیادی خوبی نکنید... انسان است و فراموش کار،
از تنهاییش که در بیاید تنهاییت را دور میریزند،
پشت میکند به تو و به گذشته اش حتی زمانی میرسد که به تو میگوید شما
زیادی خوبی نکنید... انسان است و فراموش کار،
از تنهاییش که در بیاید تنهاییت را دور میریزند،
پشت میکند به تو و به گذشته اش حتی زمانی میرسد که به تو میگوید شما
زیادی خوبی نکنید... انسان است و فراموش کار،
از تنهاییش که در بیاید تنهاییت را دور میریزند،
پشت میکند به تو و به گذشته اش حتی زمانی میرسد که به تو میگوید شما
می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !
از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “
فهمیدم
پای ” او ” در میان است . . .
در لابه لای دلشوره ها و تـرس هایـم،
لب پرتگاه ایستاده ام..
میدانم دستـــــــم را نمیگیری..
فقط محض رضای خدا.. پرتــــــم نکــن…!!
من ادم زیاده خواهی نیستم
بخدا قسم که نیستم
فقط یک چیز میخواهم
تمامه تو برای من باشد
تمامه تو… تمامه آنچه دارم باشد
دلــگیــر مباش .
دلت که گیر باشد ،
رهـــــا نمی شوی !
خـداونـد ،
بندگــان خود را ،
با آنچه بدان دل بســته اند می آزمــاید !
آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد،
غصه می خورد،
بغض می کند،
اشک می ریزد
و تمام اینها روحش را به آتش می کشد
و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود…
آری،
این است خاصیت عشق یک طرفه…
گل آفتابگردان را گفتند:
چراشبها سرت را پایین می اندازی؟
گفت :ستاره چشمک میزند، نمیخواهم به خورشید خیانت کنم
به سلامتی همه اونایی که مثل گل آفتابگردان هستند . . .
چه سَخت اَستـــ
هَـم پـآییز بآشَد،
هَـم اَبر بآشَد،
هَـم بآرآن بآشَد،
هَـم خیآبآن ِ خیس بآشَد ...
اَمـــــآ...
نَه تـــــو بآشی ...
نَه دَستی بَـرآی فِشُردَن بآشَد،
نَه پآیی بَـرآی قَدَم زَدَن بآشَد وَ
نَه نگآهـــی بَـرآی زُل زَدَن.....
لبخند تو
نیمکتی ست
در سایۀ تابستانی چشمانت
برای پای خستۀ عشق
در آرامش یاس های بارانی
چونان که گلی
پروانه ای را در آغوش می گیرد
در عطرهای طولانی !
محبوب من !
به چشمانت بگو
با احتیاط
از خیالم بگذرند
دانه های اشک
مشغول کارند
چشم هایم
در دست انتظار ست !
عشق
موسیقی پس زمینه می شود
وقتی
تو در متن زندگی
گشوده می شوی !
یـــــــــــــــــــا
عشق تو،
یـــــــــــــــــــا
مرّّّگ
گرچه حتی مرگ هم نمیتونه این عشقو ازم بگیره
چقد دلم براش تنگ شده
میخوام ببینمش بلکه یه کم اروم بشم...
دیگه این چند دقیقه دیدنت کنار کارت زنی کفاف دلمو نمی ده
دیگه نمی تونم به این چند دقیقه دیدنت قانع باشم
دلم برات یه ذره شده
ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ،
ﺧﻮﺏیﺍﺕ ﻭ،
ﻟﺒﺨﻨﺪﺕ ﺑﺎﺵ...
ﺩﻥیﺍ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺗﻮ،
ﺍﺣﺖیﺍﺝ ﺩﺍﺭﻩ...
ممنون داداشم
روزگارت خدایی
زندگی پنجره ای باز به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است جهانی با ماست
آسمان" نور" خدا" عشق" سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم!
در نبندیم به نور" در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحل دل برگیریم!
رو به این پنجره با شوق سلامی بکنیم!
زندگی !
رسم پذیرایی از تقدیر است...
و هیاهو
و فریاد
و پرواز بلند غازهای وحشی
از صدای که هراسانی؟
قدری بیا نزدیکتر
فقط قدری
حال و روزم خوش نیست
گل عشرت به لب طاقچه ام پژمردست
ریشه و ساقه به گلدان ترک خورده اسیر
خانه را بویی نیست
ودر این خانه ی خالی زنفس
شعله ی آبی فانوس مرا سویی نیست
باران
همین که می تواند
تو را عاشق تر کند
کافی ست …
برای من ِ کشاورز
خواستنی تر است
تو سبز باشی
تا اینکه مزرعه ام
حاصل خیز تر
بی هیـــچ صدائی می آینـــد
زمانی که نمی دانـــی
در دلت یک مزرعه آرزو می کارند
و بی هیــــــج نشـــانی
از دلت می گریزنــــد؛
تا تمام چیزی که به یاد می آوری
حســــرتی باشـــد ...
به درازای زندگی؛
چه قدر بی رحمند رؤیاهــــــــــا ... !
بی هیـــچ صدائی می آینـــد
زمانی که نمی دانـــی
در دلت یک مزرعه آرزو می کارند
و بی هیــــــج نشـــانی
از دلت می گریزنــــد؛
تا تمام چیزی که به یاد می آوری
حســــرتی باشـــد ...
به درازای زندگی؛
چه قدر بی رحمند رؤیاهــــــــــا ... !
بی هیـــچ صدائی می آینـــد
زمانی که نمی دانـــی
در دلت یک مزرعه آرزو می کارند
و بی هیــــــج نشـــانی
از دلت می گریزنــــد؛
تا تمام چیزی که به یاد می آوری
حســــرتی باشـــد ...
به درازای زندگی؛
چه قدر بی رحمند رؤیاهــــــــــا ... !
بی هیـــچ صدائی می آینـــد
زمانی که نمی دانـــی
در دلت یک مزرعه آرزو می کارند
و بی هیــــــج نشـــانی
از دلت می گریزنــــد؛
تا تمام چیزی که به یاد می آوری
حســــرتی باشـــد ...
به درازای زندگی؛
چه قدر بی رحمند رؤیاهــــــــــا ... !
مثل درخت باشید که در تهاجم پاییز، هر چه از دست بدهد؛
روح زندگی را برای خویش نگه می دارد...
بیچاره گل فروش؛ تنها کسی است که، وقتی با گل وارد خانه می شود همه غمگین می شوند...!!!
خیلی وقتها....
خیلی دیر آدمهای اطرافت را میشناسی!
آن وقت تازه یاد میگیری؛
به خیلی ها بگویی:
لطفاً جلوتر نیا...!!!
یک بار از کنار ساحل عبور کردی، یک عمر امواج دریا برای بوسیدن جای پایت می آید و می رود.
غمگینم...
همانند دلقکی که روی صحنه چشمش
به عشقش افتاد که با معشوقش
به او میخندد...
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
مستقیم ...
در بست ...
...
با هـــــم و همـــــــراه هـــــــم باشیم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
چه بی تفــــــــاوت زندگــــــــی می کنند
آدمــــ هــــــــا ...
بی آنــــــــکه بداننـــــــد در گوشـــــــه ای از دنیــــــــــا
تمــــــــامــــ دنیـــــــــای کســـــــــی شـده انــــــــد ...!