دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن
دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن

نترس عزیزِ دل









تـــو دســت در دســت دیــگــری . . .



مـن در حـال نـوازش ِ دلــی کــه سـخـت گــرفـتـه اسـت از تـو . . .



مــدام بــر او تــکــرار مــی کــنــم کــه نــتــرس عـــزیـــز دل. . .



آن دســـت هـــا بـــه هـــیـــچ کـــس وفـــا نـــدارنـــد . . .







نظرات 440 + ارسال نظر
دخترک تنها چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:43 ب.ظ

میخوام از دستام بگم باز

تا بدونی خیلی تنهاست

کاش میدونستی که چشمات

ماه کامل توی شبهاست

** کاش این تنهاییه من تمام شود **

دخترک تنها چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:43 ب.ظ

خـدایـا بـه آنـان کـه ادعـایِ عـاشـقـیِ تـو را دارنـد..

بـیـامـوز:

کـه بـدتـریـن گــنـاه ....

شـکـسـتـن دلِ آدمــیــان اســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــت.

دخترک تنها چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:41 ب.ظ

-خدایا...شبیه بادکنکی شدم پرازبغضهایی که به اجبارفروداده ام
التماست میکنم فقط یک سوزن تکه تکه شدنم باخودم!!!.

-خدایا...این روزهاحرفهایم بوی ناشکری میدهند
اما...توبه حساب تنهایی ودردودل بگذار.

-خدایا...وقتی ازم گرفتیش فهمیدم که معادله ی زندگی
نه غصه خورون برای نداشتن هاست
ونه شادبودن برای داشتن هاست.

-خدایا...اوازمن راحت گذشت اگرتوهم به راحتی ازاوبگذری...
قیامت رامن به پاخواهم کرد...

-می سپارمت به خدا...
خدایی که هیچ وقت نخواست تورابه من بسپارد.

دخترک تنها چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:40 ب.ظ

فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی .

پیرمرد از دختر پرسید :
- غمگینی؟
- نه .
- مطمئنی ؟
- نه .
- چرا گریه می کنی ؟
- دوستام منو دوست ندارن .
- چرا ؟
- جون قشنگ نیستم .
- قبلا اینو به تو گفتن ؟
- نه .
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم .
- راست می گی ؟
- از ته قلبم آره
دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید ؛ شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کیفش را باز کرد ؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت !!!

دخترک تنها چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:39 ب.ظ

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...
وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم
سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی
وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..
صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی ..پیشونیم رو بوسیدی و
گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه
وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری
.بعد از کارت زود بیا خونه
وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم
تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری
تو درسها به بچه مون کمک کنی
وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم تو همونجور که بافتنی می بافتی
بهم نکاه کردی و خندیدی وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی... وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود
وقتی که 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری..
نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد
اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داری...

دخترک تنها چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:38 ب.ظ

چه عاشقانه است این روزهای ابری

چه عاشقانه است قدم زدن زیر باران غم تنهایی

چه عاشقانه است شکفتن گلهای اقاقیا

چه عاشقانه است قدم زدن در سر زمین عشق

و من

چه عاشقانه زیستن را دوست دارم

عاشقانه لا لایی گفتن را دوست دارم

عاشقانه سرودن را دوست دارم

عاشقانه نوشتن را دوست دارم

عاشقانه اشک ریختن را...

دفتر عاشقانه ی من پر از کلمات زیبا در نثار

بهترین و عاشقانه ترین کسانم...

و من

عاشقانه می گریم...

عاشقانه می خندم...

عاشقانه می نویسم...

و در سکوت تنهایی عاشقانه می میرم...

دخترک تنها چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:37 ب.ظ

سالها...

پنهانت کرده بودم

در سبزینه آن گیاهی که در

کالی احساسم روئیده بود

احساسم را کشتم

در هیاهوی نوبری بلوغ

و دچارت شدم در ناهوشیاری تنم

خواستنم ریشه در ابدیت داشت

سالها...

من ندانستم تو

عشق از " گلشن امروز " میخواهی

و بودن از " خوشه الان " میچینی...

دخترک تنها چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:36 ب.ظ

امــــــــــــــــــان ازخنده ای که ...

وسطش ...

بـغــــــض کـنــــی ...!!

دخترک تنها چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:36 ب.ظ

امــــــــــــــــــان ازخنده ای که ...

وسطش ...

بـغــــــض کـنــــی ...!!

دخترک تنها چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:35 ب.ظ

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری
و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی
چون زمانی که از دستش بدی
مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی
اون دیگر صدایت را نخواهد شنید

مجتبی چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:19 ب.ظ http://setarehbaran21.blogfa.com

نه بخدا
کلی التماس کردم واسش به ایمیلش به وبلاگش
گفته اعتراض کردن چند نفر نمرشون کمتر شد
تخه این ادمه؟

الان دارم فکر میکنم راست میگفتی همون هست که میگی

...sahar چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:28 ب.ظ http://dutamun.mihanblog.com

سلام

ذبه ی سیب، آدم را به زمین زد و جاذبه ی زمین سیب را.فرقی نمی کند..... سقوط ، سرنوشت دل دادن به هر جــــــــــــاذبه ای غیر از خــــــــــــــداست! به جاذبه ای می اندیشـــــــــــم که پرواز میدهـــــــــد.... خــــــــــــــــــدا


-----------------------------------------------------------

این آدرسه وبه جدیدمه خوشحال میشم

سر بزنی

آدرسش:
http://poshtehkhatezendeghi.mihanblog.com/

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:02 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

دلتنگی یعنی :
روبروی دریا ایستاده باشی و
خاطره ی یک خیابان خفه ات کنه . . .

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:02 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

فصل عوض می‌شود
جای آلو را
خرمالو می‌گیرد
جای دلتنگی را
دلتنگی

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:01 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

ایـن گلــویـم را هـر از گــاهــی بــایـد ..
بتــراشمـ تــا بـرای دلتنگـی هــایــ تــازه جــا بــاز شـود ..
دلتنگــی هــایـی کــه مـی تــواننـد
آدمـ را خفــه کننــد

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:01 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

پشت این چشم ها
ابرها درگیرند
و من
کنار خنده هایت می مانم
در این دقایق دلتنگی

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:00 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

بدترین حسه دنیا اینه که بدونی کسی که دوسش داری همون اندازه یکی دیگه رو دوس داره !

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:00 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

لرزش صدایم مال سرمای هواست
این پرده ی اشک روی چشمهایم هم همینطور
چیزیم نیست به خدا
من فقط دلواپس توام ، لباس گرم در چمدانت گذاشتی ؟

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:00 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

حافظه ی آدم های غمگین قویست ؛ می دانند کجای کدام خیابان آن روز “مردند” !

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:59 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

دراز میکشم
خیره میشوم به سقف
اشکهایم میچکند
سر میخورند و میروند به جایی که تو همیشه میبوسیدی …

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:59 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

لغت نامه هاى دنیا را باید آتش زد !
جلوى واژه ى نبودن نوشته اند : “عدم حضور شخصى یا چیزى” ؛ همین !
چقدر نبودن تو را ساده فرض مى کنند ؟!

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:59 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

مرا کجا صدقه کرده ای که مدام بلای بی تو بودن به سرم می آید !

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:58 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

دلم را هنگامی غم می گیرد که نگاهم به دستان گره خورده ی دو آدم خیره می ماند !

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:58 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

ﮔﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻫﻢ ﺁﻣﺪ
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻫﻢ شست
ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﻋﺎﻟﯽ ﺷﺪ
ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﭼﯿﺴﺖ ؟
ﻫﻮﺍﯼ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺑﯽ ﺗﻮ ﭘﺲ ﺍﺳﺖ …

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:58 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

بالاخره خنده های یک نفر باید چیزی را آب کند …
یا خنده های تو قند را
یا خنده های من غم را !

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:57 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

درد می کشم ، درد
هم تلخ است هم ارزان
هم گیراییش بالاست
هم اینکه تابلو نمی شوم و رفیقی که مرا به درد معتاد کرد ناباب نبود ، اتفاقا باب باب بود فقط نگفته بود که ماندنی نیست ، همین !

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:57 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

نمی دانی چه دردی دارد وقتی حالم در واژه ها هم نمی گنجد !

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:56 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

بگذر بهار ، حالم با تو خوب نمی شود …
پاییز حال مرا خوب می شناسد !

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:56 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

حرف های دلم را هرگز کسی نمیفهمد ، فقط روزی مورچه ها خواهند فهمید !
روزی که در زیر خاک گلویم را به تاراج میبرند …

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:56 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

مثل یک سکوت تلخ چه ساده باختم میان بی توجهی های تو …

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:55 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

دستم را خوب میخوانی ولی قلبم را فقط ورق میزنی !

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:55 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

آلزایمر می‌تواند بهترین بیماری جهان باشد تا هر ثانیه یادم نیفتد که نیستی !

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:55 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

شیشه های خانه ها را دستور دادند دوجداره باشد ، دیگر وقتی باران می بارد صدایش شنیده نمی شود …
یاد اشکهای بی صدای خودم افتادم !

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:54 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

کوچک که بودم کشتی هایم که غرق می شد سریع برگی از دفتر مشقم می کندم و دوباره یکی عین آن را می ساختم !
حالا ولی روزهاست که کشتی هایم غرق شده و تنها در حسرت آنم که چرا دیگر دفتر مشقی ندارم ؟!

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:54 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

اگر دری میان ما بود ، می کوفتم ، درهم می کوفتم !
اگر میان ما دیواری بود ،بالا می رفتم ، پایین می آمدم ، فرو می ریختم !
اگر کوه بود ، دریا بود ، پا می گذاشتم بر نقشه ی جهان و نقشه ای دیگر می کشیدم !
اما میان ما هیچ نیست هیچ و تنها با هیچ هیچ کاری نمی شود کرد !

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:54 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

آرزوهایم مثل بادبادک هایی در آسمان مغزم به این سو و آن سو میروند و من هر چه خودم را بالا میکشم نمیتوانم بگیرمشان !

محمدرضا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:53 ب.ظ http://sm1995.blogfa.com

آنها که گفته اند “دوری و دوستی”
یا طعم دوستی نچشیده اند یا درد دوری نکشیده اند …

لاله چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:19 ب.ظ

یک نفر در هـمین نزدیکــی هاچـــیزی♥

♥به وسـعت یک زنـــدگی برایـت جا گذاشــته است♥

♥خیالــــت راحـت باشــدآرام چشــمهایت را ببـــند♥

♥یک نفر برای همه نگرانــــــی هایت بیـــدار است♥

♥یک نفر که از همه زیـبایی های دنیـــا♥

♥تــنهـا تــــو را بــــاور دارد♥

لاله چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:17 ب.ظ

وای خیلی خیلی قشنگه متن بسیار جذاب
من بمیرم واسه دلت که بهش دلداری می دی

مـــــــــــــــــــن فـــــــــــدات عزیزم

قثظش چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:12 ب.ظ http://tobetamana.blogfa.com

ثال مرغکی آواره ای غم

به دشت سینه من پر گشودی

به سقف کلبه ی ویرانه دل

گرفتی آشیان آنجا گنودی

----------------------------------

slm belag nazi dari azizam [بوسه]

سلام ممنونم دوست عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد