دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
نِگاهَتـ را به کِسی بـِבوز کِه قَلبَش بَرای تو بتپه
چشمانتـ را با نگاه کِسی آشِنا کُنـ کِه زِنـבِگی را בَرک کَرבه باشِه
سرت را روی شانه های کِسی بِگُذار
کِه از صـِבای تَپِشہای قَلبـَتـ تو را بِشِناسه
آرامشـ نگاهتـ رو بـِه قَلبی پیونـב بِزنـ کِه بی ریاتریـنـ باشه
لَبخنـבتـ را نثار کِسی کُنـ کِه בل بِه زَمین نـבاבه باشه
رویایت رو با چہره ی کِسی تصویر کـنـ
کِه زیبایی را اِحساسـ کَرבه باشه
چشم بِه راه کِسی باش که تو را انتظار کِشیده باشه
اما عاشق کِسی باش که تـَکـ تَکـ سلولہای بـבنش
تقـבس عشقـ را בرکـ کُنـב[رضایت][گل]
کایت ما آدم ها …
حکایت کفشاییه که …
اگه جفت نباشند …
هر کدومشون …
هر چقدر شیک باشند …
هر چقدر هم نو باشند
تا همیشه …
لنگه به لنگه اند …
کاش …
خدا وقتی آدم ها رو می آفرید …
جفت هر کس رو باهاش می آفرید …
تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها …
به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند…
سلام خـــآنمی یـــآ عـــآغـــآیی [قلب]
آپــم ... خـوشحـــآل میشم بهم سر بزنی[قلب]
راستــی هــرچی بی معرفـتـ هم تــو لینکـــام بــود مچالشــون کردم و انداختم بیرون ... لـــدفن اگــر لینک کسی رو حذف کردم بهش برنخوره[چشمک][نیشخند]
ظاهرا امشب تقدیر ما و افتخار ما
نیست در خدمت شما باشیم
شبتون بخیر و روزگارتان شاد
ببخشید اگه این شعر ها غمین بود
والله تقصیر این بابا طاهر بود
و وصف حال ما
به بزرگی خودتون ببخشید
ممنونم استاد همشون عالــــــــــی بودن
راستش اگه میدونستم غیبت اینقده تآثیر گذاره بیشترو زودتر دست به کار میشدم البته بگما دلم نمیخواست غمگین ببینمتون انشالله غم از دلتون پاک شه وجاشو شادی پر کنه
شبیه برگ پاییزم همیشه قسمت بادم
ز تو دورم ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
آشق!!!!
ازاین به بعداینگونه صدایش کنید
چون همیشه سرش کلاه رفته
درضمن با تبادل لینک موافقی؟
من لینکت کردم دوس داشتی لینک کن
با اسم: اشکـآن&بیتآ
ممنون
بدرود
معلومه که دوس دارم
اینجوری به بیتا جون بیشتر دسترسی دارم
سلام شادی جان خوبی؟
کجایی نیستی چه خبرا خانوم
سلام بی اشک جان
خوبم به خوبی جفتتون
خدایااااااااااا....!
نداشتنش یعنی اینکه دیگری او را دارد!
نمیدانم نداشتنش سخت تر است
یا تحمل اینکه دیگری او را دارد..............!!!
. امروز . . .
خاطراتت را بوییدم
اما بوی خوش ان دوباره بی قرارم کرد
اتفاق تازه ای نیست
دوباره دلتنگت شدم !!! [ناراحت]
نِگاهَتـ را به کِسی بـِבوز کِه قَلبَش بَرای تو بتپه
چشمانتـ را با نگاه کِسی آشِنا کُنـ کِه زِنـבِگی را בَرک کَرבه باشِه
سرت را روی شانه های کِسی بِگُذار
کِه از صـِבای تَپِشہای قَلبـَتـ تو را بِشِناسه
آرامشـ نگاهتـ رو بـِه قَلبی پیونـב بِزنـ کِه بی ریاتریـنـ باشه
لَبخنـבتـ را نثار کِسی کُنـ کِه בل بِه زَمین نـבاבه باشه
رویایت رو با چہره ی کِسی تصویر کـنـ
کِه زیبایی را اِحساسـ کَرבه باشه
چشم بِه راه کِسی باش که تو را انتظار کِشیده باشه
اما عاشق کِسی باش که تـَکـ تَکـ سلولہای بـבنش
تقـבس عشقـ را בرکـ کُنـב[رضایت][گل]
مرسی که بهم سر زدی[قلب]
خواهش آق پیمان
وظیفست
سلام
ممنونم که در نبودم سر زدی
من برگشتم با یه اپ جدید
منتظرم
سلام شاهزاده جان
خیلی خوش اومدی
جات خالی بود واقعآ
الانه میـــــــــــــــــــــام
گریه همیشه زبان ضعف نیست
شاید کودکانه.. شاید بی غرور
اما هر وقت گونه هایم خیس می شود
می فهمم نه ضعیفم.. نه کودکم.. بلکه پر از احساسم...
ببین مثل من نشی یه موقع نتونی به تاولهای پات بگی تموم راهای رفته اشتباه بو [ناراحت]
آدرس؟
سلام شادی جونی.
خوبی؟
بروزم.
بیاااا
سلام عزیزم
خوبم عزیزکم
الان میام خانومی
میدانی حالم خوب است ..//
نه اشکی ! نه آهی ! ..//
می خندم اما ..//
خنده هایم تو این دوره زمونه ..//
بی اندازه درد می کند .! //
چه سخت ..!
هم ابر باشد !..
هم باران باشد ..!
هم خیابان ِ خیس باشد .
امـــــا..
نه تـــــو باشی ..
نه دستی برای فشردن باشد !..
نه پایی برای قدم زدن باشد و ..
نه نگاهـــی برای زل زدن
چقدر شب اضافه می آید
وقتی تو نیستی . . . !
سلام خوبین؟؟؟؟
فک کنم اون همون سومین نفر تو رابطه هاس...
ولطف دارین گلم...
واگه میتونستم حتما یکی از اون ژورنلارو واست پیدا میکردم حیف تو ایران نیس..
سلام
آره حق با توئه اما چه بی پروا
خواهش میشه
ممنـــــــــــــــــــــــــونم همین نیتت نهایتِ لطفو مهربونیته تنها جان
کایت ما آدم ها …
حکایت کفشاییه که …
اگه جفت نباشند …
هر کدومشون …
هر چقدر شیک باشند …
هر چقدر هم نو باشند
تا همیشه …
لنگه به لنگه اند …
کاش …
خدا وقتی آدم ها رو می آفرید …
جفت هر کس رو باهاش می آفرید …
تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها …
به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند…
آدم ها بازی کردن رو دوست دارن
این تو هستی که انتخاب میکنی
هم بازیشون باشی...
یا اسباب بازیشون...
آدمها بازی کردن را دوست دارند
راستش را بخواهی دیگر منتظر آمدن تو نیستم ...
منتظر رفتن خودم هستم ...
قلبم پیرمردی هفتاد ساله است
زانو هایش درد میکند...
میسی شادی جونی
خواهش عزیزکم
اشکها کلماتی هستند که به زبان آوردنشان
بسیار سخت است.
گریه هر کس به این معنا نیست که او ضعیف است
به این معناست که او ناگفته ها دارد
خدایا چقدر زیبایی....
و من لحظه لحظه سرمست
از تماشای تو[لبخند]
اگر سکوت کرבم بـه روی زنـבگی
بـه پای خـوب بوבنـم نگـذار !
روزگار بـا ضربـه هایش مرا لـال کرבه ...
فقـط گہگاهی لبـخـنـב میزنم که بـבانـב
هـنـوز هـم مقـآومـم بـرایـ ضـربــه هـایشـ ...!
ܓ✗ⓩ پسرَکی בَر میآن בوבـ ⓩ✗ܓ[قلب][قلب]ܓ✗ⓩ پسرَکی בَر میآن בوבـ ⓩ✗ܓ
سلام خـــآنمی یـــآ عـــآغـــآیی [قلب]
آپــم ... خـوشحـــآل میشم بهم سر بزنی[قلب]
راستــی هــرچی بی معرفـتـ هم تــو لینکـــام بــود مچالشــون کردم و انداختم بیرون ... لـــدفن اگــر لینک کسی رو حذف کردم بهش برنخوره[چشمک][نیشخند]
ظاهرا امشب تقدیر ما و افتخار ما
نیست در خدمت شما باشیم
شبتون بخیر و روزگارتان شاد
ببخشید اگه این شعر ها غمین بود
والله تقصیر این بابا طاهر بود
و وصف حال ما
به بزرگی خودتون ببخشید
ممنونم استاد
همشون عالــــــــــی بودن
راستش اگه میدونستم غیبت اینقده تآثیر گذاره بیشترو زودتر دست به کار میشدم
البته بگما دلم نمیخواست غمگین ببینمتون
انشالله غم از دلتون پاک شه وجاشو شادی پر کنه
شبی کان نازنینم در بر آید
گذشته عمرم از نو بر سر آید
همه شب دیدهی مو تا سحرگاه
به ره باشد که یارم از در آید
هر آن دلبر که چشم مست داره
هزاران دل چو ما پا بست داره
میان عاشقان آن ماه سیما
چو شعر مو بلند و پست داره
نمیدانم که رازم با که گویم
غم و سوز وگدازم با که گویم
چه گویم هر که ذونه میکنه فاش
دگر راز و نیازم با که گویم
شانس ما ظاهرا امشب تشریف نمیارین
والا نبودم شرمنده
غمم بی حد و دردم بی شماره
فغان کاین درد مو درمان نداره
خداوندا ندونه دلبر مو
که فریاد دلم بیاختیاره
غم عشق تو مادر زاد داروم
نه از آموزش استاد داروم
بدان شادم که از یمن غم تو
خراب آباد دل آباد داروم
بابا طاهر رباعی زیاد داره
من اینهارو به فراخور حال خودم
برای شما انتخاب کردم
ببخشید یه کم غمینه
دل ارمهرت نورزه بر چه ارزه
گل است آندل که مهر تو نورزه
گریبانی که از عشقت شود چاک
به یک عالم گریبان وابیرزه
کسیکه ره بفریادم برد نی
خبر بر سرو آزادم برد نی
همه خوبان عالم جمع گردند
کسیکه یادت از یادم برد نی
غم و درد دل مو بی حسابه
خدا دونه دل از هجرت کبابه
بنازم دست و بازوی تو صیاد
بکش مرغ دلم بالله ثوابه
غمت در سینهی مو خانه داره
چو جغدی جای در ویرانه داره
فلک هم در دل تنگم نهد باز
هر آن اندوه که در انبانه داره
بروی ماهت ای ماه ده و چار
به سرو قدت ای زیبنده رخسار
که جز عشقت خیالی در دلم نی
بدیاری ندارم مو سر و کار
ببخشید شادی خانم
دل ما گرفته جایی هم غیر وبلاگ شما نداریم
به بزرگواری خودتون ببخشید
دل گرفته دیگه کاری اش نمیشه کرد
امیدوارم هرچه زودتر شادی به دلتون برگرده استاد
غم عشقت ز گنج رایگان به
وصال تو ز عمر جاودان به
کفی از خاک کوی ات در حقیقت
خدا دونه که از ملک جهان به
بسر غیر تو سودایی نداروم
بدل جز تو تمنایی نداروم
خدا دونه که در بازار عشقت
بجز جان هیچ کالایی نداروم
بسر شوق سر کوی تو دارم
بدل مهر مه روی تو دارم
بت من کعبهی من قبلهی من
تویی هر سو، نظر سوی تو دارم
دلم بی وصل ته شادی نبینه
زدرد و محنت آزادی نبینه
خراب آباد دل بی مقدم تو
الهی هرگز آبادی نبینه
اینم از خودم
مکن محرومم از نور دو چشمت
مکن محرومم از لعل چو قندت
دل مو بسته بر یک تار موی ات
غل و زنجیر زده بر پای، بند ت
زیبا بود
تو که دور از منی دل در برم نی
هوایی غیر وصلت در سرم نی
بجانت دلبرا کز هر دو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نی
سه درد آمد بجانم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره
غم یار و غم یار و غم یار
مرا عشقت ز جان آذر برآره
زپیکر مشت خاکستر برآره
نهال مهرت از دل گر ببرند
هزاران شاخه دیگر برآره
قدم دایم ز بار غصه خم بی
چو مو محنت کشی در دهر کم بی
مو هرگز از غم آزادی نداروم
دل بی طالع مو کوه غم بی
زصفای دل دلبر، دل ما شاد شود
زصفای قدمش خانه ،چه آباد شود
رخ مگردان ز اسیران دو چشمت، ای یار
دل ما می شکند ، حال چنین زار شود
تقدیم به شما
تشکر
مدامم دل براه و دیده تر بی
شراب عیشم از خون جگر بی
به بوی ات زندگی یابم پس از مرگ
ترا گر بر سر خاکم گذر بی
اینم از خودم بگم
مرا امشو چرا حال دگر بی
نمیدونم چرا چشموم به در بی
بگو طاهر بیا دردم زیاده
زغصه هر دو چشمونم چه تر بی
ممنونم استاد
دیروز غیبتتونو کردیم با لاله جون راضی باشین دیگه
نمیدونم امشب میایید یا نه
ولی این بابا طاهر چقدر حال
ادمها رو قشنگ وصف کرده
براتون از شعرهای اون میگم
بدریای غمت دل غوطهور بی
مرا داغ فراقت بر جگر بی
ز مژگان خدنگت خوردهام تیر
که هر دم سوز دل زان بیشتر بی
مو کز سوته دلانم چون ننالم
مو کز بی حاصلانم چون ننالم
بگل بلبل نشیند زار نالد
مو که دور از گلانم چون ننالم
دو زلفانت گرم تار ربابم
چه میخواهی ازین حال خرابم
ته که با مو سر یاری نداری
چرا هر نیمه شو آیی بخوابم
چه شب بدیه امشب
مات شدم از رفتنت
هیچ میز شطرنجی هم در میان نبود !
این وسط فقط یک دل بود . . .
که دیگر نیست !